Deprecated: Methods with the same name as their class will not be constructors in a future version of PHP; plgContentJComments has a deprecated constructor in /home/titreazad/domains/titreazad.ir/public_html/plugins/content/jcomments/jcomments.php on line 25
چاپ
دسته: وبلاگستان
بازدید: 5203

عشق یک واژه درونی انسانی است که در رفتارهای ظاهری بروز می کند و از عماق وجود آدمی سرمنشأ می گیرد.

به گزارش تیتر آزاد، وبلاگ «مدینه فاضله» نوشت:

عشق یک واژه درونی انسانی است که در رفتارهای ظاهری بروز می کند و از عماق وجود آدمی سرمنشأ می گیرد و در ادامه عقل را تحت شعاع خود قرار می دهد و هر آنچه که عقل را تحت شعاع قرار دهد این قدرت را دارد که تمامی اعضاء و جوارح آدمی ماندد چشم و گوش ، دست و پا و…. را مختل کند بطوری که فرد عاشق آنچه باید ببیند را نمی بیند و آنچه باید بشنود را نمی شنود و دست و پا بی اختیار و افسار گسیخته گشته و گاهی به احترام عشق زانو می زند.

عشق ، مفهوم پاکی و صداقت است که عاشق را شیفته و دلباخته وجود معشوق خود می کند بطوری که دیگر ظواهر دنیوی اعم از زشتی و زیبایی ، کم و کاستی در منظر عاشق رنگ باخته و همه آن تبدیل به کمال می شود و تماماً محو وجود و شخصیت معشوق خود می شود که این نوع عشق را می توان در فرهنگ کهن ایرانی دید مانند داستان لیلی و مجنون که در این داستان مجنون شیفته و دلباخته وجود و شخصیت لیلی شده در حالی که از لحاظ زیبایی چهره تفاوت فراوانی بین آن دو وجود داشته اما چون عشق از سرشتی پاک نشأت گرفته ، ظواهر دنیوی نادیده گرفته شده است.

امروزه با وجود جنگ نرم رسانه های بیگانه و دشمنان اسلام و تبلیغات تنوع گرایی در بین جوامع بشری ، عشق واقعی جایگاه خود را به هوا و هوس داده و فرد عاشق بیشتر از اینکه بخواهد عاشق وجود و شخصیت معشوق خود باشد ، دلبسته چشم و ابرو و ظاهر زیبا می شود که این امر با معنی و مفهموم واقعی عشق تضاد بسیاری دارد و فردی که مدعی عشق است در واقع بدنبال چهره زیبا است.

مطمئناً چنین افرادی نمی توانند گزینه مناسبی برای تشکیل زندگی انتخاب کنند چون با دیدن فرد زیباتری ، عشق اول خود را فراموش می کند و بدنبال زیباتر می روند و در فرض اینکه موفق به تشکیل زندگی هم بشود اما در ادامه زندگی با مشکل روبرو می شود چون زیبایی دنیوی دوام نداشته و با گذشت زمان و افزایش سن ، انسان چهره عوض کرده و آن زیبایی به پژمردگی می رسد و اینجاست که عشق هم رخت بر برسته و بدنبال زیبایی دیگری می رود.

آمار بسیار فاجعه بار طلاق در ایران بخش اعظمی از آن را همین هوا و هوس های مثلاً عاشقانه تشکیل می دهد که البته با بهانه های دیگری به طلاق می انجامد اما در واقع سرمنشأ آن همین تنوع گرایی و منحرف شدن واژه عشق از معنای واقعی خود است. نمی خواهم بگویم زیبایی ملاک نیست ، اما همه ملاک ها هم نباید باشد ؛ مصداق چنین عشقی را می توان در زندگی شهید چمران جستجو کرد ؛ او که ازدواج اولش با یک دختر آمریکایی بود و بعد از حضورش در لبنان ، همسرش تاب زندگی در کشور جنگ زده را نیاورد و عشقش را به زندگی راحت در آمریکا ترجیح داد.

شهید چمران بعد از طلاق همسرش اینبار با یک دختر لبنای به نام غاده جابر ازدواج کرد اما چون این عشق یک عشق واقعی بود ، بعد از گذشت سالها از شهادت شهید چمران ، عشق مصطفی همچنان در وجود غاده جاری است و وی روایت عاشقی و دلباختگی خود را بگونه ای تعریف می کند که برای هر شنونده ای شاید خنده دار اما تعجب برانگیز جلوه می کند:

…دو ماه از ازدواجشان می گذشت که دوستش مسئله را پیش کشید؛ غاده ! در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد . تو از خواستگارانت خیلی ایراد می گرفتی ، این بلند است ، این کوتاه است؛ مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چطور دکتر را که سرش مو نداردقبول کردی ؟

غاده یادش بود که چطور با تعجب دوستش را نگاه کرد ، حتی دلخور شد و بحث کرد که مصطفی کچل نیست ، تو اشتباه می کنی.

دوستش فکر می کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده .

آن روز غاده همین که رسید خانه ، در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی ، شروع کرد به خندیدن؛ مصطفی پرسید: چرا می خندی؟ و غاده که چشم هایش از خنده به اشک نشسته بود گفت: مصطفی ،تو کچلی؟ من نمی دانستم! و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی صدر هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می گفت: شما چه کار کرده اید که غاده شمارا ندید؟

انتهای پیام/