به مناسبت ایام ا... دهه فجر، گفتگویی با پیرمرد انقلابی آزادشهری داشتیم و وی دلیل تظاهرات خود و دیگران را علیه حکومت پهلوی توضیح داد.

به گزارش تیتر آزاد، سید بهرامعلی میرعرب رضی پیرمرد انقلابی ۹۱ ساله آزادشهری ( که سن واقعی آن بیش از سن ۹۱ سال مکتوب در شناسنامه است) و پدر شهید سید حسن میرعرب رضی در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص خاطرات خود از اوایل انقلاب، اظهار کرد: ما تا قبل از بهمن ۵۷ جلسات و شعار دادن های شبانه را در آزادشهر داشتیم، اما از اول بهمن تا ۲۲ بهمن که انقلاب به پیروزی رسید، شبانه روز در مسجد و یا اینکه در حال تظاهرات علیه شاه بودیم.

من در روز یک ساعت در مغاز ایست می کردم تا هم درآمدی کسب کنم و هم اینکه مردم نیازهای خود را تامین کنند. خیلی از جوانان فامیل و جوانان انقلابی شهر شور و شعور انقلابی داشتند و با وجود اینکه آزادشهر در آن موقع دیده نمی شد، علیه شاه تظاهرات می کردند تا همراهی خود را با انقلاب امام خمینی (ره) نشان دهند.

میرعرب در خصوص وضعیت اقتصادی خود و مردم در آن زمان گفت: خانواده ما از خیلی قدیم وضعیت مالی خیلی خوبی داشت و بعد از اینکه برادرم نیز نماینده مجلس شد، قدرت سیاسی ما هم افزایش یافته بود. وضعیت مردم هم بد نبود، یعنی علت تظاهرات نبود. مردم ما به داشته های خود راضی بودند.

پدر شهید حسن ادامه داد: مردم بخاطر اسلام قیام کردند. زیرا شاه آمریکایی بود. ۴۰۰ خانواده آمریکایی در ایران زندگی می کردند که بر کشور و ملت ما تسلت داشتند. همه ی فرماندهان ارتش و سربازان ما آمریکایی بودند، انگار که بچه ایران نبودند، چون فرماندهی با آمریکایی ها بود.

پیرمرد انقلابی آزادشهری افزود: فساد در همه جا خیلی زیاد بود. در همین آزادشهر ما که آن موقع خیلی کوچک بود، ۷ مشروب فروشی وجود داشت. الان آزادشهر خیلی بزرگ شده، آن موقع اندازه روستا بود.

وی خاطرنشان کرد: در نزدیکی گنبد، و در خط آلمان، شهر نو (فاحشه خانه) ساخته بودند. و اینجوری نبود که شهر نو ها فقط به تهران یا شهرهای بزرگ اختصاص داشته باشد. کم کم داشتند تمام جوانان منطقه و کشور ما را به فساد می کشید.

میرعرب ادامه داد: مردم از این ناراضی بودند که شاه آمریکایی شده بود و داشت اسلام را نابود می کرد و بجای تکریم و توجه به تاریخ اسلام، جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی به راه انداخته بود. در کرمانشاه یک مسجد را با تمام قرآنها و کتابهای مذهبی اش به آتش کشیدند.

پدر شهید حسن افزود: ما برای اسلام قیام کردیم. مشکلات مالی و اقتصادی دلیل اعتراض ما نبود.

پیرمرد انقلابی آزادشهری در خصوص فعالیتهای بعد از انقلاب خود گفت: بعد از انقلاب یک پسرم پاسدار شد. دو پسرم منصور و حسن به جبهه رفتند که از بین آنها حسن شهید شد. در زمان دفاع مقدس تقریبا تمام فرزندان اطرافیان من( خواهر و برادرانم)، به جبهه  رفتند واز آن میان دو شهید و ۴ جانباز افتخار ما هستند. خودم هم برای اعزام ثبت نام کردم. اخرهای اموزش بودم که منصور پسرم و موسی فرزند خواهرم که هر دو پاسدار بودند، بهدنبال من آمدند و مرخصی مرا گرفتند.

وی ادامه داد: به آنها گفتم چرا مرا از رفتن به جبهه بازداشتید!؟ آنها اولش که چیزی نگفتند اما در راه یواش یواش بهم گفتند که اتفاقی افتاده است و پدرم فوت کرده است. فوت پدر من را خیلی بهم ریخت و تا مدتها ناراحت بودم. بعد از آن هم دیگر قسمت نشد به جبهه بروم.

q2

برای شادی روح شهدا صلوات

انتهای پیام/