در نگاه برخیها خدمت به خلقالله تا وقتی خوب است که هر کاری میخواهند انجام دهند و اگر هم اشتباه بود، نقدی متوجه آنها نشود.
به گزارش تیترآزاد به نقل از آناج، حتما یادتان هست حدود شش ماه پیش، علی طیبنیا وزیر اقتصاد در مصاحبهای گفت: «در دولت بعدی نخواهم ماند. امکان ندارد. بمانم که چه؟ میروم دانشگاه درسم را میدهم، انتقادم را میکنم، کارهای پژوهشیام را پیش میگیرم، حقوقم هم بیشتر است، فحش هم کمتر میخورم.»
البته باید به صداقت جناب طیبنیا تحسین گفت که حرف دلش را رک و راست مطرح کرد. او در واقع تدریس در دانشگاه را به دلیل دریافت حقوق بیشتر و شنیدن فحش کمتر بر فعالیت در دولت ترجیح میدهد. به عبارت بهتر، او فرار را بر قرار ترجیح میدهد و سعی دارد از ماندن در دولت که به نوعی خدمت به مردم محسوب میشود به خاطر چند انتقاد و کم بودن حقوقش نسبت به دانشگاه بگریزد.
حالا همین ادعا را وزیر بهداشت تکرار کرده؛ او گفته: «اگر بخواهم صادقانه سخن بگویم باید به این موضوع اشاره کنم که این طور نمیشود کار کرد که ما زندگی و امور شخصیمان را بگذاریم و وسط میدان بیاییم و چهار سال کار کنیم آن هم برای مردم، ملت و انقلاب؛ و درعین حال کتک هم بخوریم. من این مدلی کار نمیکنم.»
باید از جناب قاضیزاده هاشمی نیز به خاطر صداقتش تشکر کرد. منطق او اینگونه است که زمانی میشود از زندگی و امور شخصی خویش چشمپوشی کرد که همه چیز گل و بلبل باشد و هیچ نقدی هم به عملکرد ما وارد نباشد. وزیر محترم بهداشت حاضر نیست زندگی شخصیاش را کنار بگذارد، بیاید وسط میدان و احیانا دو سه نقد جدی هم به عملکرد او وارد شود. او میخواهد همه چیز تحت سلطهاش باشد و کسی هم نگوید بالای چشمش ابروست!
البته خوانندگان گرامی میدانند منظور آقای قاضیزاده از زندگی شخصی و نسبتش با درآمدهای میلیاردی ایشان چیست، اما موضوع اینجاست که مگر هدف دولتمردان، خدمت به مردم نیست؟ مگر آنها نیامدهاند که خود را وقف مردم کنند؟ مگر شنیدن دو سه تا نقد که یکی اسمش را گذاشته فحش و دیگری آن را کتک نامیده، انقدر بر آنها گران تمام شده که میخواهند کرسی خدمت به مردم را رها کنند و بروند سراغ عشق و حال خودشان؟!
انتهای پیام/