راه «ابراهیم یزدی» آنجا از «انقلاب» جدا شد که «امام (ره)» را مردی انقلابی دید و نه دیپلماتی که بشود با وی معامله یا مصالحه از نوع دیپلماتیک و امروزیاش داشت. وی در سیاست خارجی بعد از انقلاب ایران از پیشقراولان تفکری بود که معتقد به مصالحه و همراهی با آمریکا بود.
به گزارش تیترآزاد به نقل از جهان نيوز، احسان تقدسی: «ابراهیم یزدی» انقلابی بود اما انقلابی نماند. از همان روزی که لباس دیپلماتها را برتن کرد، جامه انقلابی گری را به درآورد و مصلحت طلب شد.
یار امام (ره) در روستای «نوفل لوشاتو» بود، مانند خیلیهای دیگر که یا ماندند یا هستند یا راهشان را از انقلاب جدا کردند. راه «ابراهیم یزدی» آنجا از «انقلاب» جدا شد که «امام (ره)» را مردی انقلابی دید و نه دیپلماتی که بشود با وی معامله یا مصالحه از نوع دیپلماتیک و امروزیاش داشت.
وی در سیاست خارجی بعد از انقلاب ایران از پیشقراولان تفکری بود که معتقد به مصالحه و همراهی با آمریکا بود.در این مسیر از هیچ دیداری با آمریکاییها ولو با مأموران دست چندم سیا هم ابایی نداشت. اینک او در پیشگاه خداوند است و این مطلب صرفاً به واسطه جایگاه مهم او در اوائل انقلاب، به بازخوانی وی میپردازد.
«ابراهیم یزدی» بعد از خروج از حاکمیت، سالهای بسیاری-بیش از 30 سال- فرصت داشت تا به بازخوانی، تحلیل و گاه حتی توجیه عملکرد خود و دولت موقت مهندس بازرگان در ایام دولت موقت بپردازد.
بدیهی است کسی نمیخواهد تاریخ وی را پراشتباه یا خطاکار بداند و روایت دکتر یزدی هم از این قاعده مستثنا نبود. سخن از جنگ که میشود یک جا به نقل از صدام میگوید :«ما(یعنی عراق) هرصدسال یک بار فرصتی اینچنین پیدا میکنیم تا گردن ایرانی را بشکنیم و خرمشهر و شط العرب را به عراق ملحق کنیم...» و در جای دیگری تلویحاً سخنان تحریک آمیز برخی ائمه جمعه را عامل آغاز حمله عراق و ناکامی دیپلماسی میداند.
( روایت ابراهیم یزدی از نامه محرمانه بازرگان و آخرین دیدار با امام (ره) - تاریخ ایرانی 9مهر1393).تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام (ره) آغاز یا مشتعل کننده جدایی راه بازرگان و یزدی از صف انقلابیون بود.
او در روایت خود از این ماجرا امام (ره) را ناچار از پذیرش ماجرای سفارت عنوان کرده و میگوید: «یک تعداد دانشجو رفتند و در اتاق در بسته نشستند و با همدیگر تصمیم گرفتند که سفارت آمریکا را اشغال کنند. آقای موسوی خوئینیها را از تصمیمشان مطلع کردند، ایشان هم به آنها گفت که نمیخواهد به آقای خمینی بگویید، شما بروید این کار را بکنید، آقا هم حمایت میکند. خب، آقا نمیتوانست بگوید نه...» این در حالی است که امام (ره) تسخیر سفارت آمریکا را انقلاب دوم خوانده و تا آخر عمر از آن حمایت کردند.جنگ هشت ساله با عراق که آغاز شد فاصله نهضت آزادی با انقلاب هم بیشتر شد.
درحالی که بسیاری از اقلیتهای کشور درکنار ارتش و سپاه با ارتش صدام میجنگیدند، نهضت آزادی نه تنها موضع انتقادی و انفعالی داشت بلکه در مواقعی صدای انقلابیون را هم بلند کرد. شاید بازتاب انتقاد یک نظامی(رحیم یحیی صفوی فرمانده سابق سپاه) و یک دیپلمات(علی اکبر ولایتی وزیر خارجه اسبق) از رویکرد نهضت آزادی درباره جنگ کافی باشد.بنابرخاطرات یزدی، مهمترین مخالفان سیاسی وی در دوران بعد از استعفای دولت موقت، سه نفر بودند: «سیداحمد خمینی، اکبر هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی».
دو نفر اول به گفته وی نمیگذاشتند یزدی با امام (ره) ملاقات کند و نفر سوم یعنی میرحسین موسوی هم مقالات تندی علیه اظهارنظرهای یزدی در روزنامه جمهوری اسلامی مینوشت. نامه 19 بهمن علی اکبر محتشمی پور وزیر کشور دولت موسوی به امام (ره) درباره نحوه تعامل با نهضت آزادی و پاسخ ایشان تا امروز مهمترین سند باقی مانده درباره نظر واقعی امام (ره) درباره این مجموعه است:« به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سربلند نمیکرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند....نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند....».
ابراهیم یزدی در سالهای پس از فوت مهندس بازرگان میراثدار چنین نگاهی از سوی مجموعه انقلاب به خود و نهضت آزادی بود. وی در این سالها نه به دامان اصلاح طلبان غلتید و نه آنچنان اصراری به بازخوانی گذشته داشت.از لزوم بازخوانی تحولات در ظرف مکانی و زمانی خود گفت و میخواست تا عملکرد وی و همقطارانش نیز در همین چارچوب ارزیابی و بازخوانی شود.
نسبت انقلابیون با وی و نهضت آزادی اما تغییری نکرد اگرچه در میان اصلاح طلبان برخی به دلجویی از وی و افزایش رفت و آمدها پرداختند و برخی نیز از مواضع زمان امام (ره) کوتاه نیامدند. ابراهیم یزدی با وجود تلاش برای بازسازی وجهه نهضت آزادی در میان جوانان اما همچنان تا آخر عمر خود نتوانست توضیح قانع کنندهای برای ثبت در تاریخ داشته باشد.
در عرصه اخلاق فردی از وی به عنوان چهرهای خوش اخلاق ذکر میشود اما در عرصه سیاست سؤالات زیادی را بیپاسخ گذاشت.سؤالاتی که خود وی هم تمایلی برای پاسخ به آنها نداشت که اگر داشت نمیگفت جریانها را باید در ظرف زمان و مکان خود دید و به قضاوت نشست. ابراهیم یزدی با جریان انقلاب همگام بود اما انقلابی نماند و انقلابی نمرد. نهضت آزادی و خود وی خیلی زود راهشان را از انقلاب و خط امام (ره) جدا کردند.
انتهای پیام/