بیش از یک سال پیش گروه مسلحی در منطقه جنوب سوریه روی کار آمد که تعجب همه را برانگیخت، چون در هیچ یک از نبردهای مهم و راهبردی منطقه مشارکت نداشت و هیچ یک از گروههای تروریستی مسلح منطقه جرات نزدیک شدن به این گروه را نداشت.
به گزارش تیتر آزاد، به نقل از مشرق، حضور و موجودیت رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه تنها محدود به افرادی نمی شود که خواسته ها و اهداف این رژیم را از طریق برقراری رابطه با گروه های مسلح تروریستی محقق می کنند، بلکه دشمن صهیونیستی از مدت ها پیش تاکتیک هایش را تغییر داده و از مرحله جذب مزدور به مرحله تشکیل گروه های مسلح تروریستی کاملا وفادار به خود پای گذاشته است.
ورود رژیم صهیونیستی به بحران و یا به بیان رساتر جنگ سوریه به ویژه از منطقه جنوب این کشور اتفاقی و تصادفی نبوده، بلکه عملا مشاهده شده و بارها مورد تاکید قرار گرفته است.
بدون تردید هدف و یا اهداف رژیم صهیونیستی از این دخالت را در ابتدا باید مصون نگه داشتن خود از هرگونه تهدید و خطر احتمالی دانست. در درجه دوم این رژیم تلاش دارد، به واسطه مزدوران و ایادی خود حساب های موجود بین خود و دمشق را تسویه کند، به خصوص پس از آنکه ماموریت ایجاد منطقه حائل در جنوب سوریه و کمک به گروه های مسلح تروریستی برای نزدیک تر شدن به پایتخت سوریه، پس از انتقال به نقشه «ب» که نفوذ داخل دمشق از بخش غربی آن را در برمی گیرد و چشم پوشی از منطقه «غوطه شرقی» دمشق به این رژیم محول شد.
رژیم صهیونیستی با استفاده از تجربه جنوب لبنان و فعالیت های جاسوسی و نظامیش در این منطقه جهت فراهم کردن زمینه و امکان نفوذ میدانی در نقاط مختلف جنوب لبنان که به روش ها و شیوه های مختلف صورت گرفت، از جمله تشکیل گروه های مسلحی که مستقیما تحت فرمان این رژیم بودند و نمونه بارز آن گروه مسلح موسوم به «ارتش لحد» بود (طی سال های 1982 تا 2000 میلادی)، در جنوب سوریه نیز تلاش کرد، این نمونه را با تشکیل گروه های مسلحی که مشرب های فکری و اعتقادی متعدد و متفاوتی داشتند، از جمله گروه های مسلحی که آمریکا بر آنها نام «اسلام گرایان میانه رو» را گذاشته بود و یا استفاده از عناصر مسلح لائیک مشابهه گروه تروریستی «ارتش آزاد» پیاده کند.
شهرک جبات الخشب قربانی مطامع صهیونیستی
صهیونیست ها به این منظور شهرک «جبّات الخشب»، واقع در نزدیکی شهرک دروزی نشین «حضر» در ريف قنيطره را قربانی مطامع خویش در سوریه کردند.
شهرک جبات الخشب فاصله چندانی با منطقه معروف به «التلول الحمر» یا همان تپه های قرمز به دلیل رنگ خاک این مرتفعات ندارد و جزو مناطقی در استان قنیطره شمرده می شود که گروه های مسلح آن را به تصرف خود درآورده بودند.
به این ترتیب دشمن صهیونیستی در نزدیکی منطقه معروف به مثلث ریف درعا – دمشق (البته ریف جنوب غربی دمشق) – قنیطره فعالیت های خود را آغاز و متمرکز کرد، چراکه این منطقه دارای اهمیت راهبردی بسیاری در روند تحولات میدانی و به تبع آن تحولات جاری در دیگر عرصه ها داشت.
این منطقه، منطقه ایست که دو گروه تروریستی «جبهه النصره» و «گردان حوران» در آن دارای نفوذ بسیاری هستند و رژیم صهیونیستی فعالیت خود در آن را در خفا و سکوت کامل آغاز کرد تا به هدف اصلی خویش یعنی تشکیل «ارتش لحد سوری» جامه عمل بپوشاند.
اما ماموریت ارتش لحد سوری صرفا ماموریتی اطلاعاتی و جاسوسی بود و مقرر شد، این گروه در هیچ نبردی مشارکت یا حضور نداشته باشد و در خفا و به صورت سری فعالیت خود را آغاز کند و فعالیت آن همانند گروه های تروریستی دیگری که در منطقه جنوب سوریه تحت اشراف و زیر نظر دستگاه های اطلاعاتی و سرویس های جاسوسی رژیم صهیونیستی فعالیت مسلحانه دارند، ارتش لحد سوری جز در موارد اضطراری وارد عرصه درگیریها و نبردها نشود.
ماجرا از آنجا شروع شد که بیش از یک سال پیش گروه مسلحی در منطقه جنوب سوریه مشاهده شد که شهرک جبات الخشب مقر اصلی آن شمرده می شد. این گروه مسلح تعجب همه را در جنوب سوریه برانگیخته بود، چون در هیچ یک از نبردهای مهم و راهبردی منطقه مشارکت نداشت، همچنین از تمام درگیری های جاری بین گروه های مسلح تروریستی برکنار بود و از حیث شکل و ساختار شبیه گروه های مسلح وابسته به «ارتش آزاد» نشان می داد، اما همانند ارتش آزاد با جبهه النصره خصومت نداشت، بلکه روابطی نزدیک و دوستانه بین آنها مشاهده می شد.
هیچ یک از گروه های تروریستی مسلح منطقه جرات نزدیک شدن به این گروه را نداشت و فرماندهی آن برعهده فردی به نام «خالد نصار» بود که از نظامیان فراری ارتش سوریه بود.
اطلاعات موثق به دست آمده از منابع بلند پایه و آگاه تاکید می کند که گروه خالد نصار به صورت مستقیم تحت فرمان یگان 504 سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی معروف به «امان» فعالیت می کند و پایگاه اصلی آن شهرک جبات الخشب است.
براساس این اطلاعات ماموریت و وظیفه این گروه تحت نظر داشتن و رصد فعالیت گروه های مقاومت سوری و عملیات نظامی آنها علیه مواضع و نقاط صهیونیستی در منطقه اشغالی جولان یا گشتی های نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و همچنین زیر نظر داشتن 10 کیلومتر از 61 کیلومتر مرز مشترک بین سوریه و سرزمین های اشغالی تا عمق 10 کیلومتری اراضی تحت اشغال دشمن صهیونیستی مشخص گردید، چراکه رژیم صهیونیستی بر این باور بود که اگر فعالیتی مقاومتی علیه این رژیم از اراضی سوریه مشاهده شود، در این منطقه خواهد بود.
عملیات رصد و پیگیری با استفاده از تجهیزات بسیار پیشرفته که عناصر گروه به آن مجهز شده و با ماهواره ها در ارتباط بودند، انجام می شد. این گروه دارای دستگاه های ارتباطی بسیار پیشرفته ای است و عناصر آن آموزش های کامل در خصوص عملیات های جاسوسی و جمع آوری اطلاعات به صورت کاملا محرمانه را دیده بودند.
اما ماموریت خطرناک تر این گروه، جذب جاسوس هایی بود که برای رژیم صهیونیستی فعالیت می کردند و این رژیم مبالغ هنگفتی را در اختیار آنها قرار می داد.
پایه و اساس اطلاعاتی که این مزدوان می بایست جمع آوری می کردند، جوانان منطقه و رصد فعالیت های گروه های مسلح دیگر منطقه و نفوذ در شهرک ها و روستاهای حامی نظام به خصوص در جوانان آنها و نفوذ و کسب اطلاعات دقیق از این افراد و ربودن جوانانی بود که در فعالیت های مقاومت جولان مشارکت داشتند.
به این گروه دستور داده شده بود، در صورت عدم امکان ربودن چنین افرادی اعضای آن مجاز به ترور و قتل این افراد نیز بودند و جذب و آموزش مزدوران در یک بیمارستان میدانی صورت می گرفت که در شهرک جبات الخشب احداث شده بود و مجروحان گروه های تروریستی منطقه برای مداوا به آن منتقل می شدند.
این بیمارستان به ظاهر فعالیتی درمانی و پزشکی داشت، اما در واقع پایگاه جذب مزدور و جاسوس بود و توسط صهیونیست هایی اداره می شد که به خوبی به زبان عربی و فرهنگ اعراب آشنایی داشته و به یگان 504 سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی معروف به «امان» وابسته بودند.
در میان این نظامیان صیهیونیست افسرانی از سازمان جاسوسی صهیونیستی «موساد» نیز وجود داشتند که پروسه انتخاب مزدوران از بین عناصر مسلح زخمی و دادن آموزش های لازم در زمینه استفاده و بکار گیری دستگاه های پیشرفته جاسوسی و ارتباطی را برعهده داشتند.
اما اطلاعات موجود تاکید می کند که این گروه تروریستی جاسوسی صرف نظر از ماموریت هایی که در سطور بالا ذکر آن رفت، ماموریت مهم تر و خطرناک تر دیگری نیز در مناطق جنوبی سوریه دنبال می کند که در فتنه انگیزی های طایفه ای و مذهبی نمود پیدا می کند و نمونه بارز و عیان این فتنه انگیزی در شهرک دروزی نشین «حضر» در ریف قنیطره قابل ملاحظه بود.
بی شک این تنها گروه مزدور جاسوسی در جنوب سوریه نیست که آشکارا نشان می دهد، دشمن صهیونیستی چگونه در این منطقه نفوذ کرده تا زمینه را برای تحقق اهدافش در سوریه هموار کند.