15 مرداد سالروز تصویب شدن یکی از شدیدترین و خصمانه ترین سیاستهای دولت آمریکا علیه انقلاب اسلامی است, در 25 اکتبر 1993 آلفونسو داماتو سناتور جمهوری خواه لایحه ای را برای اعمال تحریمهای اقتصادی همه جانبه علیه ایران مطرح کرد و این لایحه در کمیته امور بانکی مجلس سنای آمریکا متاوقف ماند.
به گزارش تیتر آزاد، به نقل از گلستان ما ؛ صاحب حجتی قائم مقام جبهه پیروان خط امام و رهبری استان و دبیر جامعه اسلامی مهندسین گلستان طي يادداشتي نوشت: 15 مرداد سالروز تصویب شدن یکی از شدیدترین و خصمانه ترین سیاستهای دولت آمریکا علیه انقلاب اسلامی است, در 25 اکتبر 1993 آلفونسو داماتو سناتور جمهوری خواه لایحه ای را برای اعمال تحریمهای اقتصادی همه جانبه علیه ایران مطرح کرد و این لایحه در کمیته امور بانکی مجلس سنای آمریکا متاوقف ماند.
داماتو که شدیدا تحت تاثیر دستگاه لابی صهیونیسم جهانی قرار داشت در 26 ژانویه 1994 یعنی دو ماه بعد مجددا پیشنهادی برای تحریم کامل تجاری و مالی جمهوری اسلامی لیران مطرح کرد که سرانجام در آخر بهار سال 1996 در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شد و تقریبا یک ماه بعد به تصویب مجلی سنای آمریکا رسید.
کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در مراسمی که در روز دوشنبه 15 مرداد 1375 به طور مستقیم از کاخ سفید پخش می شد, در حضور مقامات این کشور قانون مذکور را امضاء و تصویب نمود . قانون داماتو نقطه عطفی در روابط سیاسی و بین المللی آمریکا محسوب می شود.
قانون داماتو اولین اقدام آمریکا برای جاری ساختن قوانین داخلی خود در عرصه بین المللی و جهانی بود , قانون داماتو در جهت تلاش آمریکا برای اعمال سیاست (( نظم نوین )) و تثبیت نظام تک قطبی به رهبری آمریکا به اجرا درآمد و هدف کلان آن تحکیم رهبری آمریکا بر جهان بود.
اولین کشوری که در جهان پرچم مخالفت با (( نظم نوین )) و نظام تک قطبی به رهبری آمریکا را برافراشت جمهوری اسلامی ایران بود. سیاستهای تبعیض آمیز و ناعادلانه بودن عملکرد این دولت و عدم صلاحیت آن برای رهبری جهان همواره توسط جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی مورد تاکید قرار گرفته است ، طبعا این امر برای نظام سلطه و فرعون های زمان خوشایند نیست. آمریکا علی رغم بلند کردن پرچم دموکراسی عملا نشان داده است با هر نوای حق طلبانه از سوی هر کشور در سطح بین الملل مخالف است و خواهان بدترین نوع دیکتاتوری و خفقان بر جهان می باشد.
يکی از دلایل سرمایه گزاری عظیم نظام سلطه جهانی علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به مسآله زیربنایی و حیاتی برای غرب باز می گردد , موفقیت جمهوری اسلامی ایران در بوجود آوردن جامعه ای منطبق بر فطرت اصلی انسان که در آن با حاکمیت قوانین الهی زمینه سعادت دنیا و آخرت تضمین گردد و معنویت و مادیت در رابطه ای متعادل با یکدیگر قرار گیرند و در آن رفاه توأم با معنویت مد نظر باشد, بدلیل ماهیت جهان بینی صرفا مادی غرب خطر عظیم برای غرب محسوب می شود.
زیرا با پدید آمدن چنین الگویی , فرهنگ غربی و جوامع بحران زده غرب با نارسايی هایی منبعث از نفی بعد معنوی انسان , مضمحل خواهد شد همانگونه که تفکرات کمونیستی و حکومتهای برآمده ازآن نیز بدلیل آنکه بر پایه اومانیسم بنا نهاده شده بودند در طی کمتر از یک قرن مضمحل شدند. به همین دلیل سرمایه گزاری های عظیم نظام سلطه جهانی و کارشکنی های مستمر و پی در پی علیه جمهوری اسلامی ایران از همان بدو شکل گیری انقلاب اسلامی آغاز شد و تاکنون نیز بی وقفه ادامه دارد .
استراتژیست های غربی مکررا اعلام کرده اند که بقا و موفقیت جمهوری اسلامی ایران بزرگترین چالش فرهنگی برای کشورهای غربی است. و موفقیت تئوری حکومت اسلامی به مفهوم اضمحلال پایه های فکری غرب خواهد بود. به طوری که جرج شواتز وزیر وقت دارائی آمریکا اعتراف میکند که : انقلاب اسلامی خطرناکترین دشمن مشترک تمدن غرب در سراسر تارخ است . ویا جیمز بیل متفکر و محقق آمریکائی اذعان می دارد که: بقای جمهوری اسلامی ایران کیان آمریکا و غرب را به مخاطره می اندازد. و یا اباابان نظریه پرداز و سیاستمدار مشهور اسرائیلی در روزنامه تایمز لندن عنوان میکند : انقلاب اسلامی فصل جدیدی در تاریخ اندیشه هاست, حکومت ایران با تحقق دومین انقلاب بزرگ قرن بیستم به نقش دست نیافتنی نایل آمده و با اتکا به این نقش برای مسلمانان تحقیر شده به صورت یک الگو در آمده است .
اگر جوهره هویت استکبار «دستدرازی و تفرعن و تسلط نامشروع» است، جوهره تخلفناپذیر و سنگ بنای انقلاب اسلامی، نفی این دستدرازی به حقوق بشر و کرامت انسانی است. با این اوصاف آیا میتوان از صلح با آمریکا و عادیسازی روابط با او سخن به میان آورد؟ آیا خوشگمانی و خوشخیالی نسبت به دشمن شماره یک ملتها میتوانست واقعیت را تغییر دهد؟ این توهم از کجا آمد که 3 تا 6 ماهه میتوان با آمریکا- که کدخدا توصیف شد- «بست» و به توافق رسید؟
برخی بیشک ماموریتی بزرگ را در هموار کردن مسیر آمریکا بر عهده گرفتهاند- عدهای دیگر به حواشی داخلی دامن میزنند و اجازه نمایان شدن وضع واقعی کشورمان و وضع حریف اصلی یعنی آمریکا را نمیدهند! این عده هر دم با حرف و بحث تازهای که طرح و شرح آن هیچ ضرورت، اهمیت و موضوعیتی ندارد، کاری میکنند که موج رسانهای تازهای به راه بیفتد و مردم و حتی مقامات کشور در محاسبات خود دچار اشتباه شوند و متوجه نشوند در چه بزنگاه تاریخی ایستادهایم و اندکی مقاومت بیشتر، ما را از چه گذرگاهی عبور خواهد داد.
انقلاب اسلامی سالهاست از مرزهای جغرافیایی عبور کرده و راه خود را در میان مردم مسلمان و مستضعف باز کرده و برای آنها به الگویی برای زیست و زندگی در دنیای پر تزویر امروز بدل شده و احیاء و بقای آمریکا در منطقه به شدت نیازمند نظر موافق و چراغ سبز ایران اسلامی است و آنها بدون جلب نظر ما، کمترین جای پایی در منطقه نخواهند داشت. گرچه تظاهر به چیز دیگری کنند. از این رو، باید دانست که مسئله اصلی اقتدار و توانمندی ایران اسلامی است.
منطق امام خمینی و امام خامنهای درباره شیطان بزرگ و دشمن شماره یک ملتها کاملا روشن است. منطق انقلاب و اسلام و منطق قانون اساسی و واقعیتها نیز همین را امضا میکند همچنان که تداوم پویایی انقلاب نیز در اندیشه معمار آن وابسته به ولایت فقیه است. «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» نمیشود از امام و رهبری دم زد- که حق همه همین است- اما اجتهاد در مقابل نص نمود. نمیشود پشتیبانی رهبر معظم انقلاب از تیم مذاکرهکننده را برجسته کرد (که سرمایه بزرگ و بیبدیلی هم هست) اما به رفتارهای نابهجا که در ادبیات معظم له اشاره شده ادامه و وسعت داد یا از چارچوبها و خط قرمزهای کلی اعلام شده عبور کرد.
چقدر این روزها بیاد آن نطق آتشین شهید رجائی بعد از دو ماه از آغاز جنگ تحمیلی که در آبان ماه سال 1359 با حضور در جلسه فوق العاده شورای امنیت سازمان ملل بیان شد می افتیم که با صلابت و غیرت انقلابی بیان داشت : تعالیم اسلام و تجربیات تاریخی نشان داده که جز با توکل به الله و تکیه بر مردم، پیروزی و غلبه بر مشکلات میسر نبوده و نخواهد بود.
با توجه به حقیقت بالا، شرکت ما در این شورا به منظور بیان واقعیتی است که در حال حاضر در کشورمان میگذرد. رجاء واثق داریم که اولا شورای امنیت با پذیرش حق وتو برای زورمندان و دارا بودن وابستگیهای دیگر عملا قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیا تاریخ گذشته این شورا مبین این واقعیت است در مواردی نیز که شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی تحت فشار افکارعمومی جهان گردیده است، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت هیچگونه ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور وجود نداشته است.
عدم اجرای قطعنامههای این شورا درباره اسرائیل غاصب پس از 13 سال و همچنین درباره رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی گواه روشنی بر مدعای ماست، لذا حضور ما در این شورا صرفا به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و بپاخاسته ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از بابت خطر سرکوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات کلیه خلقهای در بند میباشد.
در این مقام، بار دیگر به ابرقدرتها و مستکبرین جهانی اخطار میکنیم که با توجه به شکستهای پیاپی، دست از تلاشهای مذبوحانه و توطئه علیه انقلاب اسلامی ایران برداشته، بدانند که رشد و گسترش روزافزون انقلاب الهی ما را که با خون شصت و پنج هزار شهید به ثمر رسیده و با خون هزاران شهید پس از انقلاب بارور گردیده، هرگز نخواهند توانست متوقف کنند.
بعنوان حسن ختام بخشهائی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب را تقدیم میکنم که در شرایط امروز نیاز به یادآوری به همه مسئولین و دست اندرکاران و مردم است , ایشان در دیدار مورخ 26/11/78 در جمع کارگزاران حج فرمودند: بعضیها زود مرعوب میشوند! من بارها عرض کردهام که قدرتهای استکباری - یعنی همین قدرتهای سلطهگرِ جهانی - که مرتّب روی این کشور و آن کشور دست میاندازند و دولتها و ملتها را زیر یوغ خودش میکشانند، عمدهی کارشان از ترساندن میگذرد. قدرت واقعیشان آن قدر نیست که بر زبان میآورند.
بدیهی است این همه که اینها با این انقلاب و با این کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون این انقلاب اینطور رشد نمیکرد و اینگونه نمیماند. آیا این خود دلیل نیست که سلطهگران امریکا و صهیونیستهای عالم، آنچنان که ادّعا میکنند، قدرت ندارند؟! اینها عمدهی کارشان را از راه تهدید و مرعوب کردن پیش میبرند.
نماینده باید کسی باشد که مرعوب نشود. چه کسی مرعوب نمیشود؟ آدمی که دلش به خدا متّکی باشد. وقتی انسان به خدا متوکّل بود، از هیچکس مرعوب نمیشود. ما یک نمونهی زندهی کسانی را که مرعوب نمیشوند در زمان خودمان دیدیم - یعنی امام (ره) - و هزاران نمونهی دیگر را در میدان جنگ و در میدانهای سیاست ملاحظه کردیم. این جوانان مؤمن و پاکباخته، از خدا ترسیدند؛ از هیچ کس غیر خدا نترسیدند: «الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل».
در گوشه و کنار، افراد و رادیوها و عوامل دشمن، مرتّب به اینها میگفتند: علیه شما توطئه میکنند؛ بناست ضربه بزنند؛ بناست چنین کنند؛ بناست چنان کنند؛ برای اینکه اینها را بترسانند؛ اما اینها گفتند نه. ایمانشان بیشتر شد؛ گفتند: «حسبنااللَّه و نعمالوکیل»؛ خدا ما را کافی است؛ ما به خدا اعتماد داریم و به او اطمینان میکنیم. آن وقت خدای متعال میفرماید: «فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم یمسسهم سوء». بله؛ وقتی کسی به خدا اتّکا کند، اینگونه است. آن کسانی که دوران جنگ را دیدند و در آن صحنهها بودند، میدانند که من چه میگویم. تمام قدرتهای مسلّح عالم، دست به دست هم دادند برای اینکه بتوانند یک وجب از خاک این کشور را بگیرند؛ بتوانند بگویند مرز ایران از این نقطه چند کیلومتر عقب آمد؛ اما نتوانستند.
این ملت در مقابلشان ایستاد؛ لذا نتوانستند. خدا کمک میکند و نمیگذارد دشمن غلبه پیدا کند. مرعوب شدن، صفت خیلی بدی است. حالا یک وقت انسان در خانهی خودش نشسته است و مرعوب میشود - این یک نفر آدم است - اما یک وقت انسان در مسند مسؤولیتی نشسته است - در مجلس است، در دولت است - او اگر مرعوب شد، واویلاست! مرعوب شدن او، یعنی از دست دادن بسیاری از امکانات این ملت! نماینده نباید مرعوب شود.
انتهاي پيام/