تحقیقات میدانی در ۳۱ استان کشور که اخیرا توسط یک سازمان حاکمیتی اجرا و نتایج آن هفته قبل به مقامات عالی نظام و مسولین ذیربط رسانده شده است؛ بخوبی نشان می دهد که چگونه با عدم اجرای سیاست های نظام در حوزه فضای مجازی و تقصیر جدی مسولین ذیربط آن، دشمن توانسته در این جنگ ادراکی خود به راحتی این سلاح شیمیایی خود را علیه تک تک مردم ایران به کار ببرد و...
به گزارش تیتر آزاد به نقل از گلستان ما، دکترحسن بیارجمندی کارشناس رسانه و جنگ ادراکی و شناختی با تحلیل بیانات امام خامنه ای در همایش دهها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی راجع به تشبیه ابزار رسانه به سلاحهای شیمیایی و اشاعه آن در کشور به تحلیل و بررسی ریشه ای آن پرداخته است و در انتها توصیه ای به وزرای ارتباطات و اطلاعات نموده اند.
با نگاهی اجمالی به گذشته می توان به جرات گفت که کشور در ۴۰ سال گذشته هیچ گاه از حالت جنگ تحمیلی از سوی آمریکا و ایادی آن خارج نشده است و اگر از نوعی از انواع جنگ ها خارج شده است به نوع دیگری وارد و بر آن تحمیل شده است.
اکنون که ترکیبی از تمامی انواع جنگ های پیشین – که می توان به آن مادر جنگ ها گفت – با محوریت جنگ اقتصادی- رسانه ای(جنگ ادراکی و شناختی) بر کشور تحمیل شده است و بعد از خروج آمریکا از برجام می توان چنین اجماعی را در میان تمامی مسولین کشور مشاهده کرد؛بعبارت دیگر مسولین عالی کشور بر مواجه بودن با یک جنگ اقتصادی-رسانه ای اجماع دارند و ضرورت دفاع در برابر آن تاکید عمومی دارند و لذا هیچ قصور و تقصیری از مسولین ذیربط آن پذیرفته نیست.
توضیح اینکه اگر ابتدای دهه اول انقلاب اسلامی جنگ ترکیبی قومی- مذهبی(سخت و نرم) و بعد جنگ سخت نظامی بر کشور تحمیل شد؛ در سالهای پایانی آن نیز برای تحمیل قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و پس از آن ترکیبی از جنگ های نفتی و نفت کش ها و اقتصادی،جنگ دیپلماتیک و سفارتخانه ها ،جنگ سیاسی نیابتی( مک فارلین و باند سید مهدی هاشمی و منتظری) ، جنگ نیابتی توسط منافقین و شبکه داخلی آن بر کشور تحمیل شد.
همچنین اگر ابتدای دهه دوم انقلاب اسلامی جنگ نرم ترکیبی اقتصادی- سیاسی و بعد جنگ فرهنگی بر کشور تحمیل شد؛ در سالهای پایانی آن با توجه به یک جنگ رسانه ای بی سابقه خارجی و داخلی (روزنامه های زنجیره ای )و نفوذ دادن عناصری به داخل قوای کشور برای تغییر نظام جمهوری اسلامی؛ یک شبه جنگ تمام عیار سیاسی و در کف خیابان ها در ۱۸ تیر سال ۷۸بر کشور تحمیل می شود.
این جنگ ها در دهه سوم به انحای مختلف و با ترکیب های خاص ، تشدید و بر کشور تحمیل شده است؛چه در سالهای ابتدایی آن با تداوم جنگ سیاسی- اقتصادی با میدان داری عناصر نفوذی یاد شده و تحت تاثیرتجاوز نظامی آمریکا به عراق - که سال ۸۲ نامه ای برای رییس جمهور آمریکا بمنظور فروش«نفوذ منطقه ای ایران» ارسال نمودند و دست های خود را بالا می برند! - و چه با تشدید جنگ نیابتی سیاسی(رها کردن اداره امور کشور از سوی عناصر نفوذی و تشدید بحران اداری-سیاسی کشور و افزایش نارضایتی های عمومی با توجه به مشکلات اقتصادی) و دیپلماتیک بر سر پرونده خودساخته هسته ای ایران از سوی کشورهای غربی !
نماينده گرمسار در مجلس ششم در سال ۱۳۸۲ ابعاد این همسویی جنگ نیابتی جریان غربگرا را در حمايت از امريكا به عنوان ناجي و پرچمدار آزادي و دموكراسي در جهان، برگزاري انتخابات امريكاپسند در ايران، سفر مقامات ارشد احزاب دو قلو منحله به قبرس، ژاپن، يونان و ساير كشورهاي اروپايي جهت ملاقات سناتورهاي صهيونيستي و مقامات ارشد سازمان سيا، ملاقات با افراد مشكوك اجنبي و سران صهيونيست رژيم امريكا در مركز پژوهشهاي مجلس، ساختمان مقابل بيمارستان دي و ساير اماكن پيدا و پنهان، همنوايي عوامل امريكا و صهيونيستهاي مقيم مجلس در برخورد با منافع ملي و نهادهاي حافظ نظام از جمله سپاه پاسداران در نطقهاي پيش از دستور، ورود چمدانهاي دلار و ساير كمكهاي مستقيم و غيرمستقيم به عنوان حمايت از مطبوعات، مؤسسات نظرسنجي و انتخابات از خارج از مرز، هماهنگي و همراهي با اپوزيسيون خارج از كشور براي انتخابات آينده و آنچه اين روزها از مردم و مطبوعات شنيده و خواسته ميشود و تاكنون هم تكذيب نشده است و خلاصه گفتار، رفتار و كردار ورشكستگان سياسي و كوتولههاي تازه به دوران رسيده حكايت از توطئهاي به عمق براندازي دارد [۱] را افشا نموده است.
و همچنین تشدید جنگ سیاسی- دیپلماتیک با بردن پرونده ایران به شورای امنیت بر سر موضوع هسته ای که افزایش تحریم های اقتصادی و تهدیدات نظامی علیه جمهوری اسلامی (قضیه استعفای یکی از مقامات امنیتی کشور بر سر اختلاف با رییس دولت نهم بر سر امکان حمله نظامی به ایران) را بدنبال داشت و چه جنگ های نیابتی نظامی گروهکی در مرزها و منطقه با حمایت بلوک غربی-عبری و عربی و چه تکرار جنگ نیابتی سیاسی داخلی که از آن به فتنه ۸۸و یا بغی نسبت به انقلاب و نظام اسلامی یاد می شود.
و نهایتا دهه چهارم و موج سوم برنامه ریزی ده سال دشمنان - که با ارسال نامه مشهور به بایدها و نبایدهای براندازی نظام جمهوری اسلامی در آذر سال ۸۸ کلید می خورد - و تشدید جنگ نیابتی سیاسی و اقتصادی همراه می گردد و در اواخر سال ۱۳۸۹ و در اوج به ثمر نشستن شجره طیبه انقلاب اسلامی در منطقه موسوم به بیداری اسلامی؛ سران حلقه انحرافی و فتنه در یک همسویی معنادار «مکتب ایرانی» و «بیداری ایرانی» را کلید می زنند! و درست در زمانی که سرداران انقلاب اسلامی به پشت خیمه های نفاق و کفر رسیده اند، انقلاب و نظام اسلامی را به عقب نشینی وادار می کنند.
و با تحمیل جنگ فرقه ای و مذهبی نیابتی در حوزه بیداری اسلامی؛ جنگ رومی دیگری تحت راهبرد «زمین سوخته » بر منطقه تحت نفوذ جمهوری اسلامی تحمیل و به منظور خنثی کردن « راهبرد اصل پیرامونی» و تسهیل در حمله نظامی بلوک غربی-عبری یاد شده به ایران اسلامی و تجزیه کامل آن، دولت اسلامی شام وعراق(داعش) را تشکیل می دهند و...
پیش از ورود به بخش اصلی این یادداشت و آنچه از این بخش ابتدایی بعنوان یک اصل بدیهی و مسلم باید بدان توجه و اهتمام ویژه داشت؛ این است که :« یکی از اقدامات لازم در هر جنگی، برخورد با متخلفان و خاطیان است.»[۲] همچنانکه در تمام این دوره ها مورد توجه بوده و هست. هر چند در بعض موارد مصالح اولی تر این اصل را «تخصص» زده است.
مثلا در سالهای ۶۲ و ۶۷ زمزمههایی مبنی بر لزوم محاکمه و برخورد با «مقصرین ناکامیهای جنگ» توسط برخی سیاسیون مطرح شده بود. آیتالله خامنهای در خطبههای نمازجمعهی ۱۰ تیرماه ۱۳۶۷ با اشاره به همین موضوع چنین میگویند: «اگر نبود ضعفهایی که خود ما، خودمان را به آن ضعفها دچار کردیم. بعضی دنبال مقصر میگردند، کی مقصر بوده؟ این اشتباه است، اینی که در یک حرکت نظامی، در یک عقبنشینی، دو نفر، سه نفر، پنج نفر را به عنوان مقصر پیدا کنند، بعد هم بروند مجازاتشان کنند، این یک کار شناخته شدهای است. این را همه جای دنیا میکنند، ما هم بلدیم این کار را بکنیم. این یک کار مشکلی نیست که خب بالاخره یک چند نفر را به عنوان مقصر بگویند آقا، این چند نفر مقصر بودند، یا این دستگاه، یا این سازمان، یا این جمع مقصر بودند، کار سختی نیست پیدا کردن مقصر، یا «تراشیدن مقصر»؛ اما روش اسلامی ما این نیست. من به شما عرض بکنم، بعضی از کمبودها و کوتاهیها هست که کوتاهی است، اما مقصری ندارد. قصوری هست، اما هیچکس در این قصور مقصر و گناهکار نیست. مجموعهی یک عواملی است دست به دست هم میدهند، یک ضعفی را، یک فتوری را، یک قصوری را یک جا به وجود میآورند و یک چنین چیزی در ما هم وجود داشته و باید برطرف بشود، باید اصلاح کنیم، باید مشکلات را برطرف بکنیم.»
معظم له مدتی بعد در پرسش و پاسخ با رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسولالله در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۱۰ علت این موضعگیری را اینگونه شرح میدهند: «مردم بعد از این قضایا متوجه بودند که آقا آخر یک مقصری وجود دارد؛ چرا مقصرین را مجازات نمیکنید؟ این یک طرف قضیه بود. مثلاً آقای کروبی یا برادرهای دیگر که سخنرانی کردند قرص و محکم هم ایستادند. ایشان روز پانزدهخرداد گفت مقصرین باید مجازات بشوند؛ مردم هم تکبیر فرستادند. هر کس هم این را بگوید مردم تکبیر میفرستند. این را بدانید. بنده اگر در نماز جمعه این را میگفتم تکبیر خیلی محکم میفرستادند. منتها من شب قبل از آن نماز جمعه با آقای هاشمی و یکی دو تا از برادرها مشورت کردم که من راجع به این قضیه میخواهم صحبت کنم. آقای هاشمی گفت شما اگر راجع به مقصر و مجازات بگویید، این بچههایی که توی جبهه دارند با اخلاص کار میکنند دلشان میشکند و مأیوس میشوند و این در جنگ اثر میگذارد، روحیهشان را از دست میدهند. و ایشان گفتند که حرف آقای کروبی در روز پانزده خرداد در میدان ارگ اثر منفی داشته روی رزمندهها؛ این را آقای هاشمی گفت. خب وقتی که اثر منفی دارد؛ پس ما نباید بگوئیم.» [۳]
اکنون و در سال پایانی دهه چهارم انقلاب اسلامی که ویژگی منحصر به فرد آن اولا تحمیل ترکیبی از تمام جنگ های سه دهه و نیم گذشته و ثانیا ترکیبی دارای یک پیوست منحصر به فرد و نوین یعنی «فضای مجازی» است - که هدف قرار دادن «تصور و ادراک» تک تک هر ایرانی را در دستور کار خود دارد- ؛ اصل لزوم محاکمه و برخورد با مقصرین ناکامیهای اخیر در این جنگ اقتصادی-ادراکی و شناختی در دادگاه های نظامی و... مطرح گردیده و تحت فضای کنونی جامعه طرح آن با اقبال ویژه ای مواجه شده و می شود!
در ارتباط با جنگ اقتصادی که براساس مدل طراحی شده در کالج دارتموث (Dartmouth College) با همکاری اندیشکده ویلسون مبتنی بر تجربه بحران اقتصادی در جنوب شرق آسیا و تاکیدا مورد کشور اندونزی است؛ محاکمه و برخورد با مقصرین ناکامیهای ناظر بر سیاست های مالی(ارز و سکه)– که هدفگذاری اصلی در مدل اندونزی است- مورد اهتمام جدی قوه قضاییه است. بالاخص اینکه با عنایت به اعلام مقامات قضایی کشور و خاصه استناد به هشدارهای فروردین ماه سال جاری وزارت اطلاعات به بانک مرکزی ؛ تقصیر جدی متوجه معاون ارزی بانک مرکزی و رییس معزول آن بوده و می باشد؛ که اقداماتی نیز صورت گرفته است.
اما در ارتباط با «جنگ ادراکی-شناختی» فضای مجازی پایه ، وضعیت کمی پیچیده تر و بغرنج تر است! تحقیقات میدانی در ۳۱ استان کشور که اخیرا توسط یک سازمان حاکمیتی اجرا و نتایج آن هفته قبل به مقامات عالی نظام و مسولین ذیربط رسانده شده است؛ بخوبی نشان می دهد که چگونه با عدم اجرای سیاست های نظام در حوزه فضای مجازی و تقصیر جدی مسولین ذیربط آن، دشمن توانسته در این جنگ ادراکی خود به راحتی این سلاح شیمیایی خود را علیه تک تک مردم ایران به کار ببرد تا جایی که در راستای اصل یاد شده در فضای مجازی عده ای با معرفی «اشاعه دهندگان این سلاح شیمیایی» و تعبیر به «جنایت جنگی» خواستار محاکمه مسولین ذیربط هستند! اما به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسولالله؛ هر کس این را بگوید مردم تکبیر میفرستند!
بیانات حکیمانه امام خامنه ای در همایش دهها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی – که تحلیل محتوی آن با فراوانی کلمه «تصور» و «رسانه» - نه تنها به این جنگ ادراکی و شناختی و ریزش های حاصل از آن اشاره دارد؛ بلکه در بخشی از بیانات پایانی و بعنوان اولین نکته واجد اهمیت به همان مصلحت اولی مورد تاکید در جمع رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسولالله اشاره دارد که:«فعلاً دشمن از ابزار رسانه استفاده میکند برای اثرگذاری بر افکار عمومی. توجّه کنید! ابزار رسانه، ابزار مهم و اگر دستِ دشمن باشد، ابزار خطرناکی است. ابزار رسانه را تشبیه میکنند به سلاحهای شیمیایی در جنگ نظامی؛ سلاح شیمیایی را وقتی میزنند، سلاح شیمیایی تانک و تجهیزات را از بین نمیبرد؛ تجهیزات میماند و انسانها از بین میروند و از قدرتِ استفادهی از ابزار میافتند؛ سلاح شیمیایی در جنگ نظامی اینجوری است؛ ابزارِ رسانه هم اینجور است. امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکههای اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده میشود؛ این را کسانی که مسئولیّت این بخش از کشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجّه کنند. ما در جلسات حضوری هم به اینها تذکّر دادهایم، تأکید کردهایم، حالا هم میگوییم؛ توجّه کنند که آنها ابزاری نشوند برای اینکه دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خودش را علیه این مردم به کار ببرد. وظیفهی خودشان را بدانند و با جدّیّت عمل کنند»
بنابراین وزیر جوان و جویای نام ارتباطات که افتخار سربازی گمنام امام زمان(عج) را در کارنامه مدیریتی خود دارد و از یک منظر تحت ارتباط عمودی و افقی وزارت اطلاعات بالاخص با عنایت به تهدیدات ویرانگر شیمیایی یاد شده می باشد؛ بعد از این با جدی گرفتن«اشاعه سلاح شیمیایی دشمن » در کارزار جنگ ادراکی و شناختی یاد شده، « آنها ابزاری نشوند برای اینکه دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خودش را علیه این مردم به کار ببرد. وظیفهی خودشان را بدانند و با جدّیّت عمل کنند» و در غیر اینصورت «قصورِ با مقصّر» مشخص در این جنگ اقتصادی- ادراکی محرز و قابل پیگرد قانونی است.
[۱]نامه اي كه ايران را به آمريكا فروخت https://www.farsnews.com/news/8904220050/
[۲]«قصورِ بدون مقصّر» مروری بر نقش و نظر حضرت آیتالله خامنهای دربارهی رخدادهای ماههای پایانی جنگ و برقراری نظام تشویق و تنبیه در جنگ http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=29505
[۳] همان
انتهای پیام/