خارج کردن دولت از تولیت آموزش و پرورش و ایجاد مدارس خصوصی با ساز و کار مشخص اسلامی می تواند از اسیب های سند 2030 جلوگیری کند .
به گزارش گلستان ما ؛ قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در اولین دوره مجلس شورای ملی به منظور تشکیل شوراهای استان و شهرستان به تصویب رسیده بود و تا زمان نخست وزیری اسدالله علم این قانون بدون تغییر مانده بود. قانون مذکور در ۱۴ مهر ۱۳۴۱ با ۹۲ ماده و هفده تبصره از تصویب کابینه امیر اسدالله علم گذشت و خبر آن در ۱۶ مهر در روزنامههای کیهان و اطلاعات منتشرشد.
به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت، به زنان حق رأی داده میشد و همچنین شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان حذف شد.
برخی میگویند، شاه در پوشش تصویب این لوایح اهداف متفاوتی را دنبال میکرد. او میخواست علاوه بر سنجش میزان حساسیت علما و توان مذهبی مردم، روحانیت و جریان مذهبی را در یک زورآزمایی کنار بزند تا مجبور به محافظه کاری در برابر آنها نباشد. به همین منظور مطبوعات رسمی کشور با تیترهای درشت به انعکاس تصویب این لوایح و اخبار مربوط به آن پرداختند.
این تصویبنامه اعتراض علما و مردم مسلمان ایران را برانگیخت. امام خمینی (ره) علمای طراز اوّل قم را به نشستها و گفتگوهای متعدد برای لغو این تصویبنامه فراخواند، وی با تشریح نقشههای استعمار و توطئههای آنها مسئولیت علما را در قبال صیانت از اسلام و استقلال کشور یادآور شد و مقرر شد با ارسال تلگرافهایی به شاه، لغو فوری تصویب نامه مذکور درخواست شود.
در ۷ آذر ۱۳۴۱ امیراسدالله علم نخستوزیر وقت در تلگرافی به علمای قم، لغو مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد
همانطور که در همین چند خط مرور کردید مقدمات نهضت 15 خرداد 42 که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 شد ، از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز شد ، لایحه ای که در آن شاه می خواست با پشتیبانی فکری اسراییل و آمریکا و بهائیان دربار شرط مسلمانی و سوگند به قران مجید را برای انتخاب شوندگان بردارد .
این مصوبه از اساس چون با اسلام مخالفت داشت با اعتراض علما مواجه شد ، علمایی که خود را پاسدار حریم دین و حدود الهی می دانستند و شخصیتهایی چون امام خمینی (ره) بدون ترس و واهمه نسبت به این بی دینی ها سینه چاک می کردند و تا پای جان پیش رفتند.
سند 2030 بعد تر از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی
اما 54 سال بعد از این واقعه در همان ایام تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی سند 2030 مخفیانه توسط معاون اول رئیس جمهور کشورمان اجرایی می شود و به مدارس نیز برای اجرا ابلاغ می شود .
سندی که با مخالفت افکار عمومی ، مردم متدین ، علمای بلاد مواجه می شود اما دولت توجهی به این انتقادها نمی کند تا جایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به این قضیه ورود می کند .
انتقاد جدی رهبر انقلاب اسلامی به سند 2030
معظم له روز یکشنبه 17 اردیبهشت ماه 96 در دیدار با معلمان کشور به موضوع پذیرش سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو از جانب دولت اشاره کردند و با انتقاد شدید از این موضوع گفتند: این سند و امثال آن، مواردی نیستند که جمهوری اسلامی ایران تسلیم آنها شود، و امضای این سند و اجرای بی سر و صدای آن قطعاً مجاز نیست و به دستگاههای مسئول نیز اعلام شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: به چه مناسبت یک مجموعه به اصطلاح بین المللی که تحت نفوذ قدرتهای بزرگ نیز قرار دارد، به خود حق می دهد که برای ملتهایی با تاریخ و فرهنگ و تمدن گوناگون، تکلیف معین کند.
ایشان با تأکید بر اینکه اصل این کار غلط است، خاطرنشان کردند: اگر چنانچه با اصل کار نمیتوانید مخالفت کنید، صراحتاً اعلام کنید که جمهوری اسلامی ایران در زمینه آموزش و پرورش، دارای اسناد بالادستی است و احتیاجی به این سند ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی با گلایه از شواریعالی انقلاب فرهنگی گفتند: این شورا باید مراقبت می کرد و نباید اجازه می داد که کار تا جایی پیش برود که اکنون ما مجبور به جلوگیری از آن شویم.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اینجا جمهوری اسلامی ایران است و در این کشور مبنا اسلام و قرآن است. اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب و ویرانگر و فاسد غربی بتواند اعمال نفوذ کند. در نظام جمهوری اسلامی پذیرش چنین سندی، معنا ندارد.
اما سند 2030 چیست؟
آذرماه سال 95 بود که سندی با عنوان سند ملی آموزش 2030 ایران با حضور وزرای آموزش و پرورش و علوم رونمایی شد.
میگفتند این سند وضعیت حوزه آموزش در ایران بین سالهای 2016 تا 2030 را ترسیم میکند که شرایط و چگونگی تحصیل و سطح سواد در ایران و دیگر کشورهای عضو این پیمان کجا و چطور باشد.
چند روز پس از رونمایی این سند، پیش نویسی از محتویات آن نیز منتشر شد که اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و نمایندگان مجلس به آن اعتراض کردند و معتقد بودند که این سند مغایرتهایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی دارد.
* اعتراضات اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و بی تفاوتی مسؤولان
در این زمینه منصور کبگانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در همان زمان به این مسأله اعتراض کرد و گفت: اصل موضوع این است که مرجع عالی رسیدگی و پیگیری مسائل مربوط به راهبردها و سیاستهای آموزش عالی، شورای عالی انقلاب فرهنگی است و بر اساس قانون اساسی نیز بند مشخصی وجود دارد که هرگونه تعهد بینالمللی حتما باید از طریق مجلس شورای اسلامی پیش برود، بنابراین حداقل یکی از دو مرجع شورای عالی انقلاب فرهنگی که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان مسئول حوزه آموزش عالی مطرح شده و مجلس که از سوی قانون اساسی مرجع این موضوع است باید بر مسائل مربوط به آموزش عالی نظارت کند.
کبگانیان با اشاره به اشکالات ساختاری موجود در سند 2030 گفت: هیچ کدام از دو مرجع مجلس و شورایعالی انقلاب فرهنگی در روند امضای سند نبودند.
وزیر علوم : سند 2030 یک بیانیه است ، تعهد آور نیست
اما وزیر علوم قسم خورد که این سند را امضا نکرده است و گفت: 2030 یک سند نیست بلکه یک بیانیه است، یونسکو از سال 2000 تا 2015 بیانیه آموزش برای همه را تهیه کرده بود و از سال 2015 تا 2030 نیز آموزش کیفی برای همه و همهجا را مطرح کرده است که صرفاً آموزش سوادی نباشد که این مسئله در قالب بیانیه وزرای آموزش و پرورش کار شد و یک سال پیش در کره جنوبی در رابطه با آن بحث شد.
وزیر آموزش و پرورش نیز در آن زمان در رابطه با این مسئله نظر داده بود و گفته بود ما این مسئله را در قالب چهارچوبها و اسناد کشورمان خودمان انجام میدهیم. چند ماه پیش در مجمع عمومی یونسکو قرار شد این مسئله به کشورها ابلاغ شود که برنامههای عملی خود را بگویند ولی هیچ وزیری آن را امضا نکرده است.
وی 2030 را یک تفاهم میدانست که از طریق آن امکان این مساله فراهم میآمد که از توان کشورها در مسئله آموزش استفاده شود و تعهد آور هم نیست.
میگفتند این یک چارچوب و برنامه علمی است و سند محسوب نمیشود؛ گویا اگر نام اقدامشان که مغایر با صلاح نظام بود را تغییر دهند، آن اقدام تطهیر میشود.
مخبردزفولی دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی همچنین در رابطه با سند 2030، گفت: تصویب اسناد راهبردی بهخصوص در حوزه علمی، آموزشی و فرهنگی چه در آموزش و پرورش و چه آموزش عالی به این صورت است که عموم آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب میشود.
بهطور مثال نقشه جامع علمی کشور، سند نخبگان، سند مهندسی فرهنگی، سند تحول آموزش و پرورش و اسنادی نظیر اینها در شورا تصویب شده است و هر اقدام دیگری در این زمینه باید ذیل این اسناد انجام شود، البته سند 2030 یک جریان جهانی است که یونسکو آن را طراحی کرده، ولی باید با اسناد شورای عالی انقلاب فرهنگی مطابقت داشته باشد و در شورای عالی و شورای اسلامی شدن دانشگاهها به تصویب برسد.
در سند 2030 مغایرتهایی وجود دارد و در هیچجای معتبری نیز تصویب نشده، بنابراین این سند از نظر ما وجاهتی ندارد تا مسیر قانونی خود را طی کند.
* ابهامات و مغایرتهای 2030
کارشناسان، نمایندگان مجلس و اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی به این سند اعتراض داشتند و مغایرتهایی را در این سند اعلام کردند:
1- یونسکو، در راستای اهداف مبتنی بر«جهانی سازی» و « صلح جهانی» از طریق برنامه« آموزشهای مشترک عمومی»، میکوشد ارزشهای لیبرالیستی و سکولاریستی را در نظام تعلیم و تربیت کشورهای مختلف بگنجاند تا به واسطه آن از اصطکاک نسلهای جدید با نظامهای استکباری و سرمایه داری، جلوگیری کند.
از جمله میتوان به برنامه های آن سازمان، برای اصلاح بنیادین مفاهیم آموزشی و تربیتی در جوامع اسلامی مانند فلسطین، اردن، امارات، بحرین، عمان، قطر، لبنان و عربستان به نفع رژیم صهیونیستی و به اصطلاح حل«بحران اعراب و اسرائیل» از مسیر تغییرات فرهنگی و ارزش های ملی در قالب برنامه « صلح جهانی» اشاره کرد.
2- از موضوعات و تکالیف مهم اجرایی برنامه آموزش2030، که سبب نگرانی میشود، گردآوری اطلاعات و آمار معتبر از کشورها، توسط یونسکو است و تمام کشورها متعهد هستند که با مرکز آمار و اطلاعات یونسکو(Uis) همکاری کنند تا یونسکو و مجامع بینالمللی به آمار و اطلاعات آموزشی و تربیتی کشورها به صورت منظم و دورهای دسترسی داشته باشند.
نکته مهمی که در این امر نهفته است این است که ارائه آمار و اطلاعات آموزشی نسل آینده کشور به سازمانهای بینالمللی آن هم مطابق با خواست آنها چه نفعی برای کشور دارد؟ آیا این سازمانها در راستای اعتلا و رشد و پیشرفت کشور ما کاری کردهاند؟
در قضایای مختلف مانند برجام، دیدهایم که نهادهای بین المللی و کشورهای غربی آمار و اطلاعاتی که از خودمان براساس تعهد داده شده، دریافت میکنند و باید محرمانه تلقی شود، آنها را منتشر می کنند و مسلماً بر علیه منافع ملی خودمان استفاده می کنند. بنابراین، این ساده اندیشی است که ما به راحتی اطلاعات نسل آینده ساز خود را در اختیار آنها قرار دهیم.
3- یکی از برنامههای کلیدی یونسکو « بینالمللیسازی آموزش عالی ایران» است تاآنجا که «کمیسیون ملی یونسکو» به صورت متمرکز، بینالمللیسازی آموزش عالی کشور را در دستور کارخود قرار داده است. دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو هم با اظهار تأسف از عدم ورود دانشگاههای ایران به حوزه بینالملل، از تأکید ویژه یونسکو بر« جهانیشدن آموزش عالی» خبر داد.
4- باوجود اسناد بالادستی متعدد مانند:« سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»، « سند نقشه جامع علمی کشور»، « نقشه مهندسی فرهنگی کشور» و ... ، چرا مسئولان مربوط، به جدیت برنامه2030 یونسکو پیگیر اجرای آنها نیست؟ پذیرش و اجرای برنامههای سازمانهای بینالمللی نظیر برنامه آموزش 2030 و درگیر شدن 4 وزارتخانه دولت تدبیر و امید با آن، در سکوت رسانهای و بدون شرح جزییات و منافعی که از اجرای آن نصیب سیستم آموزشی کشور می شود، چه توجیهی دارد؟
5- «جهانیشدن» یکی از مفاهیمی است که مرزهای جغرافیایی کشورها و هنجارهای فرهنگی آموزشی را تحت تأثیر قرار داده است و سازمانهای بینالمللی مانند یونسکو، این مفهوم را درحوزه تعلیم و تربیت پیگیری میکنند. به همین جهت شرکتهای چندملیتی برای تصاحب مدارس درکشورهای جهان سوم و خاورمیانه، به بالاترین نهادهای دولتی« نفوذ» کرده و اجرای برنامه آموزش همگانی یونسکو را از ملزومات پیوستن به « سازمان تجارت جهانی» و بهرهمندی از فاکتورهای اقتصادی و سیاسی کشورهای توسعه یافته برمیشمارند.
6- در اسفند94 «کنفرانس بازاندیشی و آینده نگری در نظام آموزش و یادگیری ایران با توجه به تغییرات پرشتاب جهان معاصر»، در تهران برگزار شد. اما منظور از جملاتی نظیر« بازنگری در نظام آموزشی» چیست!؟و طرح این نوع مفاهیم به چه نیتی است؟
7- هدف شماره4 توسعه پایدار یعنی «تضمین آموزش باکیفیت، فراگیر و برابر و ارتقای فرصتهای یادگیری مادامالعمر برای همه» است، در حالی که تعابیر و برداشتهایی از آموزش باکیفیت وجود دارد که با مبانی آموزش در مدارس و دانشگاههای جمهوری اسلامی مغایر است.
8- برنامه جامع آموزش2030، توصیههای جدی و مؤکد درخصوص ورود بعضی مفاهیم و مطالب به کتابهای درسی به کشورهای عضو دارد، که قطعا با فرهنگ اسلامی ما سازگار نیست. این موضوع از اقرارهای صریح برخی مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش است.
9- در برنامه2030، ارتباطات و برنامههای بین المللی شبکه مدارس مرتبط با یونسکو در کشورها از جمله ایران که قبلا راه اندازی شدند، مورد توجه جدی قرار میگیرد که ابهامات فعالیت در مدرسه داری توسط این نهاد را با شک و تردید مواجه میکند.
10- در برنامههای توسعه پایدار پس از 2015، از ارزشها و اصول جهان شمول از قبیل همبستگی جهانی، صلح جهانی، احساس همدردی با انسانها و مفاهیمی که ضدیت با رژیم غاصب صهیونیستی را از اذهان محو کند آموزش داده میشود.
11- این برنامه، چه ارتباط و نسبتی با اسناد بالادستی مانند: « سند چشم انداز20 ساله کشور» ، « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» ، « سند نقشه جامع علمی کشور» ، « نقشه مهندسی فرهنگی کشور» و ... سایر اسناد بالادستی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی دارد؟ اگر نسبتی دارد، کدامیک مرجع است ؟
باتوجه به تفکر حاکم بر یونسکو که تفکری لیبرالیستی و سکولاریستی است و قطعا با تفکر دینی در تقابل یا حداقل غیر همسو است، اجرای این برنامه، چگونه نیازها و شرایط تعلیم و تربیت اسلامی را محقق میکند؟ و آیا این برنامه با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی که در اسناد بالادستی تصریح شده است هماهنگ است؟
12- اگرچه اهداف کلان 17 گانه برنامه توسعه پایدار 2030 که هدف شماره 4 آن بصورت مشخص به آموزش مربوط می شود، با واژههای زیبا که برخی از آنها در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نیز آمده است، اما شاخصها و مفاهیم مدنظر در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در تراز تربیت اسلامی است که با برنامه آموزش 2030 بلکه مغایر است.
مانند تاکید بر تعلیم و تربیت اسلامی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با تاکید بر آموزش غیرایدئولوژیک در برنامه 2030 یا مثلا تربیت انسان خلیفه الله در اسناد بالادستی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی با تربیت انسان براساس مکتب اومانیسم در برنامه 2030.
13- در برنامه 2030 تاکید فقط بر آموزش است در حالی که آموزش، شرط لازم برای تغییر و بهبود زندگی است ولی شرط کافی نیست. انسان امروز بیش از گذشته در کنار آموزش، نیازمند معنویات، اخلاق و ارزشها و بطورکلی «تربیت» است، که این موضوع عنصر گمشده در برنامه آموزش 2030 است.
14- باتوجه به مطالب پیش گفته، چگونه امکان دارد« سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» با « برنامه آموزش2030 » تطابق داشته باشد؟ از همین رو، مهم جلوه دادن این برنامه یا تفاهم نامه، که به اشتباه به آن سند میگویند، برای تحت الشعاع قرار دادن «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» است.
15- باتوجه به بندهای 2 و 5 از ماده 2 اساسنامه کمیسیون ملی یونسکو، مصوب هیأت وزیران جمهوری اسلامی ایران در سال 1366، چرا کمیسیون ملی یونسکو در راستای این دوبند از شرح وظایف، اقداماتی را انجام نمی دهد و بصورت منفعل مجری برنامههای یونسکو است؟
به چه مناسبت باید یک مجموعه بهاصطلاح بینالمللی که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای دنیاست، این حق را داشته باشد که برای ملتهای دنیا با فرهنگهای مختلف، تکلیف مشخص کند؟
تصویب سند در کشورمان بدون سر و صدا
براساس سند 2030 کشورهای عضو ملزم به رعایت و اجرای دقیق 17 سر فصل اعلام شده هستند و این سازمان بر حسن اجرای آن نظارت می کند. در کشور ما نیز مسئولان اجرایی در اواخر آذرماه گذشته سند 2030 را امضا کرده و خود را ملزم به اجرای این سند کردند. سندی که تنها در حوزه آموزش کشور مغایر با روح سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. براین اساس ایران هم با امضای این سند متعهد شده که اهداف میان مدت و بلند مدت آموزشی خود را براساس همین سند تنظیم و اجرا کند.
تصویب این سند از سوی مسئولان کشور بدون سر و صدا انجام شده و اجرای آن در دستور کار قرار گرفت. موضوعی که بارها در ماه های گذشته اعتراض جسته و گریخته ای به آن وارد شد. برخی اجرای این سند را نفوذ فرهنگی دانسته و برخی دیگر اجرای آن را به بار آوردن خسارت به نظام اعلام کردند. برخی نیز مدعی شدند این سند بدون اطلاع شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده و اعضای آن در جریان تصویب و اجرای آن نبودند.
سند از نظر مجلس بی اعتبار است
زاهدی رئیس کمیسیون آموزش مجلس چندی قبل با انتقاد از تصویب طرح 2030 یونسکو گفت: این طرح بدون طی مراحل قانونی به تصویب رسیده است و از نظر مجلس طرحی بی اعتبار است. مسئولان آموزش و پرورش ما بدون اینکه به این موضوع دقت کنند که اجرای این طرح الزامی نبوده است، این سند را بدون طی مراحل قانونی تصویب کردند.
وی ادامه داد: مسئولان این وزارتخانه این طرح را به صورت الزامی برای اجرا تا پانزده سال آینده در نظام آموزشی به تصویب رساندند.
راهکارها :
بنظر می رسد برای درمان این مسئله بنیادین که با اساس اسلام و خانواده سر و کار دارد باید به دنبال راهکار اساسی بود چون قطعا با اجرایی شدن این سند خیلی از خانواده ها از فرستادن بچه های خود به مدرسه سر باز خواهند زد لذا :
1 - بایستی آموزش و پرورش از تولیت دولت خارج شود و به دست یک مجموعه دیگر اداره شود چون دولتهای بی توجه به آرمانها و ارزشها ، دولتهایی که به دنبال جلب نظر غرب هستند قطعا به آموزش و پرورش نسل آینده یک کشور بی اعتنا بوده و آسیب جدی وارد خواهند کرد .
2 – همانطور که بصورت موازی در کنار دانشگاه های دولتی دانشگاه آزاد بوجود آمد و برکات خوبی هم داشت ، نهاد هایی چون سازمان تبلیغات اسلامی ، اوقاف و امور خیریه ، سپاه پاسداران ، فرهنگ و ارشاد اقدام به تاسیس مدارس خصوصی با معلمان متدین و کتب آموزشی منطبق با احکام و موازین اسلامی بکنند تا از آسیب های جدی این سند جلوگیری شود .
3 – دولت محترم بداند که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و قانون اساسی به عنوان مبنای اصولی کشور و مردم ما هست و نیازی به انجام اسناد بیرونی نیست .
انتهای پیام /