وقوع ناآرامی های گسترده در اردن سبب شده که تحلیلگران از احتمال پیوستن آن به انقلابهای منطقه با گذشت ۸ سال از زمانی که جرقه آن در تونس زده شد، سخن به میان آورند.
به گزارش تیتر آزاد به نقل از خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- فرزاد فرهادی: اردن با نام رسمی پادشاهی اُردُن هاشمی (به عربی: اَلمَمْلَکَة اَلأُرْدُنِیَّة اَلهَاشِمِیَّة) از پادشاهیهای عرب در غرب آسیاست که در شرق رود اردن قرار دارد. پایتخت اردن شهر اَمّان است. جمعیت این کشور حدود ۱۰ میلیون نفر است و ۹۸ درصد مردم آن عرب هستند. نوع حکومت آن پادشاهی مشروطه و پادشاه کنونی آن ملک عبدالله دوم است. واحد پول اردن دینار اردن است.
مردمان نَبَطی از هزارههای یکم و دوم پیش از میلاد در این منطقه زندگی میکردند. کشور کنونی اردن در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد، در سال ۱۹۲۲ به عنوان یک تحتالحمایه بریتانیا به رسمیت شناخته شد و در سال ۱۹۴۶ به استقلال رسید. نیمی از اردن را صحرای عرب پوشانده ولی بخش باختری کشور در هلال حاصلخیز واقع شده و دارای زمینهای قابل کشت و همچنین جنگل است.
اردن هم نام کشور است و هم نام رود. واژه اردن به معنای پالاینده و پالایه و همچنین نام گونهای ابریشم است. با وجود این ابهام معنی، از دیرباز واژه اردن رایج بوده و گاه نیز به صورت کنعان بکار رفتهاست. روزگاری بدان مملکت موآب، مملکت ادوم و مملکت جلعاد نیز میگفتهاند. در دورههای جنگهای صلیبی بدان نام ولایتهای مونترال، کرک و مملکت لاتینی اورشلیم نیز داده شدهاست.
اردن کشوری است در خاورمیانه که از شمال با سوریه، از شمال شرقی با عراق، و از شرق و جنوب با عربستان سعودی و از غرب با اسرائیل و کرانه باختری رود اردن همسایهاست، که مجموع خطوط مرزی اردن با این کشورها به ۱۶۱۹ کیلومتر میرسد. اردن از جنوب به خلیج عقبه مماس است و از آن رو حدود ۲۶ کیلومتر نیز مرز آبی دارد؛ و این در میان کشورهای عربی کمترین مرز آبی بهشمار میرود.
مساحت اردن بهطور عمده از صحراهای خشک و بایر تشکیل شدهاست. اما در بخشهای باختری ارتفاعاتی نیز وجود دارد. در نوار مرز غربی اردن، رود اردن جاری است که این کشور را از فلسطین اشغالی جدا میکند. بلندترین نقطه اردن، قله جبل رم (۱۷۳۴ متر) است و پستترین نقطه آن دریای مرده (بحر المیت) است. سرزمین اردن کنونی را بخشی از گهواره تمدن بشریت دانستهاند. شهرهای عمده اردن امان (پایتخت) در شمال باختری و شهرهای اربد و الزرقا در شمال هستند.
از آنجا که بخش بزرگی از اردن صحراست آب و هوای آن نیز خشک و بیابانی است. این در حالی است که نواحی باختری کشور در طول سال، (از نوامبر تا آوریل) شاهد بارش نسبی است.
در قسمت شرقی مرز اردن و عربستان زیگزاگ عجیبی دیده میشود. با توجه به این که این زیگزاگ دلیل روشنی ندارد داستانی در مورد آن ساخته شده که بر اساس آن وینستون چرچیل وزیر مستعمرات وقت بریتانیا که مسئول ترسیم مرزهای فرااردن در سال ۱۹۲۱ بوده بر اثر سکسکه دچار لرزش دست شده و مرز را به این صورت کشیده و بعد هم اجازه تغییر آن را نداده است. اما با نگاه دقیقتر مشخص میشود که چرچیل با دقت این زیگزاگ را طراحی کرده و بخشی از صحرا که از ازرق به سوی مرز عراق کشیده میشود را در خاک فرااردن قرار داده تا هم راه ارتباطی مهمی بین دمشق و شبه جزیره عربستان در خاک اردن قرار گیرد و هم با توجه به استقرار فرانسویها در سوریه یک خط هوایی مستقیم و امن از مدیترانه تا هند برای انگلیس فراهم شود.
پس از استقلال اردن از بریتانیا، شاه عبدالله اول بر این کشور حکمرانی میکرد. پس از ترور شاه عبدالله اول در سال ۱۹۵۱ پسرش طلال بن عبدالله برای دورهای کوتاه پادشاه شد. بزرگترین موفقیت شاه طلال تصویب قانون اساسی اردن بود. وی در سال ۱۹۵۲ به دلیل بیماری روانگسیختگی از سلطنت برکنار شد. در آن زمان پسرش حسین برای پادشاه شدن بسیار جوان بود و بنابراین یک کمیته ویژه اردن را اداره میکرد.
پس از اینکه حسین به سن ۱۸ سالگی رسید از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۹۹ بر اردن حکومت کرد و در این مدت بر بسیاری از چالشهای سلطنتش از جمله جلب وفاداری ارتش و تبدیل شدن به نماد وحدت و ثبات هم برای بادیهنشینان و هم برای جوامع فلسطینی اردن، فائق آمد. در سال ۱۹۹۱ شاه حسین به حکومت نظامی پایان داد و در سال ۱۹۹۲ به قانونیسازی تأسیس احزاب سیاسی اقدام کرد. در سالهای ۱۹۸۹و ۱۹۹۳ انتخابات پارلمانی آزاد و منصفانه در اردن برگزار شد. ایجاد تغییرات بحثبرانگیز در قانون انتخابات باعث شد اسلام گرایان انتخابات سال ۱۹۹۷ را تحریم کنند.
ملک عبدالله دوم پس از فوت پدرش در فوریه ۱۹۹۹ جانشین وی شد. عبدالله به سرعت به تأیید مجدد پیمان آشتی با رژیم صهیونیستی و تقویت روابط اردن با ایالات متحده آمریکا پرداخت. عبدالله در اولین سال حکومتش ایجاد اصلاحات اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد.
اردن کشوری کوچک با منابع طبیعی محدود استاردن کشوری کوچک با منابع طبیعی محدود است. گردشگری یکی از بخشهای بسیار مهم اقتصاد اردن است. مطابق گزارش اخیر مجله ایکونومیست اردن از حیث گرانی زندگی در میان کشورهای عربی در رتبه نخست و در میان کشورهای جهان بیست و هشتم است.
اما با این مقدمه به نا آرامی های روزگذشته های اردن که همچنان ادامه دارد می پردازیم. اوضاع زمانی متشنج شد که دولت این کشور تصمیم به افزایش قیمت سوخت به میزان ۴.۷ و ۵.۵ درصد و برق به میزان ۱۹ درصد گرفت که خشم اردنی را به دنبال داشت و صدها نفر را به خیابانانها کشاند موضوعی که سبب شد عبدالله دوم به دولت دستور توقف اقدامات در زمینه اصلاحات مربوط به قیمت های سوخت و برق بدهد.
تجمع کنندگان در نزدیکی ساختمان نخست وزیری در امان دست به اعتراض زدند و شعار می دادند؛ «مردم خواستار سرنگونی دولت هستند، ای دولتمردان ما را هلاکت کردید، گرسنه نگه داشتید و نابودمان کردید».
در منطقه طبربور در شرق امان دهها معترض خودروهای خود را خاموش کردند و در راه رها کردند. در شهرهای «ابد» و «عجلون» در شمال اردن نیز دهها معترض به خیابانها آمدند و راهها را با آتش زدن لاستیک بستند. شهرهای السلط در شمال غرب امان و الکرک در جنوب پایتخت و معان در جنوب شاهد تظاهرات گسترده بود. همه شهرها از الرمثا در دورترین نقطه در شمال تا عقبه دور ترین نقطه در جنوب شاهد اعتراضات است.
بر اساس گزارش رسانه ها؛ باوجود دستور شاه اردن برای توقف تصمیمات مربوط به سوخت و برق اما تظاهرات و اعتراضات ادامه داردتظاهرات و اعتراضات طبق گزارش های رسانه ای ادامه داردو به اعتراض گسترده ای تبدیل شده است که فقط خواستار اصلاحات اقتصادی نیست بلکه بر اصلاحات فراگیر در همه زمینه ها تاکید دارد. به نظر می رسد با وجود دستور پادشاه اردن اما مردم بر دامنه خواسته های خود افزوده اند و مسئولان دولتی هیچ موضع گیری نمی کنند و تقریبا از انظار محو شده اند.
در شهر معان در جنوب اردن تیراندازی هوایی شد و از گاز اشک آور استفاده شد و قبایل اردنی نیز وارد اعتراضات شده اند و در روستای الطیبه در شمال اردن معترضان از قبیله بنی حسن در نزدیکی پالایشگاهی در شرق شهر الزرقاء آتش برافروختند. در الطفیله، الشوبک هزاران نفر دست به تظاهرات زدند و جوانان قبیله«بنی صخر» جاده فرودگاه در پایتخت و جاده امان جرس و امان به بحرالمیت را بستند.
اما درباره علت این اعتراضات «عبدالباری عطوان» تحلیلگر معروف جهان عرب در مطلبی در رای الیوم آورده است: «در ابتدا باید داستانی را بیان کنم و آن عربی بود که اسبی اصیل خرید تا در امور مربوط به حمل و نقل و کاشت و برداشت به وی کمک کند و فروشنده اش به این مرد توصیه کرد که باید علوفه آن را تمام و کمال بدهد و این عرب در روز اول به توصیه گوش کرد و در روزهای بعد علوفه را کم و کمتر کرد تا این اسب مُرد. این داستان را در حالی که اعتراضات مردم اردن را دنبال می کنیم بیان کردم. البته مردم اردن مانند آن اسب منتظر مرگ نمی مانند بلکه دست به قیام زده و نَه بزرگ به کسانی که در راستای گرسنه نگه داشتن آن حرکت کردند، گفتند تا به مرحله خطرناک یعنی نابودی نرسند.
وی می نویسد: مردم اردن زیر بار تازیانه دولت متحمل مشقت زیادی شد. سیاست های سنگین مالیاتی، تعرفه ها و ریاضت اقتصادی کمر مردم اردن را شکسته است و اجازه فریاد هم داده نمی شود زیرا هر گونه اعتراضی به مثابه خیانت به کشور و تهدیدی برای امنیت و ثبات آن است. طبقات ضعیف تاوان همه اشتباهات دولت های قبلی را می پردازند.
عطوان می افزاید: صندوق بین المللی پول وزیر اقتصاد کنونی اردن است و آن سیاست هایی در راستای فشار و خرد کردن فقرا و دزدیدن لقمه نان از دهان کودکان آنها و به نفع مفسدین و مرفهین، زورگویان است. اینکه اردنی متحد می شوند تا علیه تصمیمات به پا خیزند این پیام قوی به نظام سیاسی اردن است.
وی در ادامه بیان کرد: تنها ملت اردن نیستند که صبرشان به سر آمده است بلکه بیشتر ملتهای عربی اینگونه هستند. اگر بوعزیزی در شهر سیدی بوزید خودش را آتش زد تا انقلابهای عربی را شعله ور کند و جامعه مدنی مغرب شمشیر تحریم را علیه شرکت هایی که مالک آن مفسدان هستند بالا بردند؛ احتمالا این آتش در کشورهای دیگر عربی از جمله اردن نیز افروخته شود. دستگاههای امنیتی هنگامی که مردم تصمیم به نخریدن محصولات کنند و تصمیم بگیرند که اندک پولی که در اختیار دارند را نگه دارند و آنرا به جیب کسانی که آنها را بازداشت و شکنجه می کند نریزند چه کاری از این نیروهای امنیتی برمی آید؟
این تحلیلگر عرب می افزاید: نیاز مادر اختراع است و ملت های عربی در توسعه ادوات اعتراض خود بیشترین خلاقیت را دارند و مهمتر اینکه آنها تصمیم گرفته اند که از ترس رها شوند به ویژه که چیزی برای از دست دادن ندارند. فقیران له شده در اردن سوختی ندارند که کودکان خود را با آن گرم کنند و حداقل غذا را ندارند و از درمان و دارو محرومند و نمی توانند شکایت خود را به مقامات برسانند زیرا مانعی بزرگ وجود دارد و اگر بتوانند شکایت خود را منتقل کنند یا پاسخی درخور نمی یابند یا اصلا پاسخی دریافت نمی کنند.
عطوان بیان کرد: اردن مانند بسیاری از کشورهای عربی دیگر از فساد و چپاول بیت المال رنج می برد و جنگ طبقاتی در آن وجود دارد که شکاف میان فقرا و ثروتمندان به شکل بی سابقه ای در حال افزایش است و دولتمردان جانب این ثروتمندان را می گیرند. خطاب به دولتمردانی که فهرستی بلند بالایی از بهانه و عذر دارند می گوییم که چرا به ایرانی ها اجازه سفر به الکرک و زیارت ابو جعفر طیار داده نمی شود؟ چرا گاز اسرائیل و نه گاز مصر و قطر و ایران و روسیه یا الجزایر؟ چرا اجازه داده می شود که بدهی به ۳۶ میلیارد دلار برسد؟ چرا قانون مالیات بیست یا سی سال قبل صادر نمی شود و از جیب ثروتمندان برای خدمات رسانی به فقرا برداشت نمی شود؟ قوانین در همه جای دنیا وجود دارد اما این قوانین به شهروندان خدمات بهداشتی، آموزشی، حقوق بازنشستگی رضایت بخش، دستگاه قضایی عادل، نیروهای امنیتی با کفایت، دادگاههای مستقل می دهد اما این قوانین به اردنی ها چه داده است؟
این تحلیلگر می نویسد: این اعتراضات ممکن است که آخرین زنگ خطر برای دولت که تابع تصمیمات صندوق بین المللی پول هستند، باشد».
برخی از ناظران امور با اشاره به تحولات اردن آنرا طی صد سال اخیر بی سابقه و برخی دیگر شرایط را مشابه آنچه هشت سال قبل در برخی کشورهای عربی شروع شد و انقلابهای بهار عربی را رقم زد می دانند. اما فارغ از این تشبهات و قیاس ها قدرمسلم آن است که اردن در آستانه مرحله راهبردی قرار دارد زیرا حجم شرکت کنندگان در اعتراضات به شکل ویژه ای گسترش یافته و به نوعی همگانی است و منحصر به طیف خاصی نیست.
اولین بار است که تظاهرات و اعتصابات فراگیر در همه شهرهای اردن برگزار می شود در حالی که قبلا محدود بود. همچنین اولین بار است که اردنی های فلسطینی الاصل به میدان می آیند در حالی که آنها ظرف چهار دهه گذشته چندان به مسایل سیاسی وارد نشدند. در واقع شرایط حاد اقتصادی آنها را از تماشاگر به صحنه آورده است.
نکته مهم اعتراضات در اردن حضور اتحادیه هاست و اینکه کارکنان دولت نیز با وجود همه تهدیدات در آن مشارکت دارند. طبقه متوسط اردن نیز وارد عمل شده اند. به عبارت دیگر همه در این اعتراضات هستند. این تحرکات در واقع قدرت اتحادیه ها و جامعه مدنی را از یکسو و ضعف تاثیر و نفوذ احزاب سیاسی را از سوی دیگر و نیز بی اعتمادی مردم به مجلس نمایندگان و مجلس اعیان اردن را نشان می دهد. در واقع نبود اصلاحات سیاسی و تحول دموکراتیک و مسدود شدن افق تغییرات در سیاست ها، ضعف سیستم نظارتی، عدم شفاف سازی، و عدم مبارزه با فساد، عدم مشارکت سیاسی در شکل گیری تحولات و توسعه خواسته ها از ضدیت با طرح افزایش قیمت سوخت و قانون مالیات به سوی اصلاحات سیاسی ریشه ای سوق داد.
هر چند که گمانه زنی درباره اینکه اردن به قطار بهار عربی پس از هشت سال از زمانی که جرقه آن در تونس زده شد، پیوسته، دشوار است اما تحلیل دقیق از شرایط وقوع چنین سناریویی را در صورتی که اقدامی صورت نگیرد، را بعید نمی داند.