امروز حسن روحانی پس از مشاهده تصویر مردم از واقعیت دولت یازدهم بیش از هر کس دیگری درک می‌کند در افکار عمومی دیگر شنل قهرمان منتقد وضع موجود بر تنش نیست و به آینه تمام نمای وضع موجود بدل شده است، تصویر رلی که حسن روحانی و مشاورانش هرگز دوست ندارند در خرداد 96 آن را بازی کنند.

به گزارش تیتر آزاد به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ محمد زعیم‌زاده طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:

 
 1- «خب!...گوش نمی‌کنید مدام شعار می‌دهید، با این شعارها که مشکلات حل نمی‌شود، با شعر که مسائل برطرف نمی‌شود...».
 
اینها بخشی از واکنش حسن روحانی به شعارهای صنفی و مطالبات مردمی بود که در جریان سفر استانی دولت در ورزشگاه نسبتا خالی کرمانشاه طرح می‌شد. اتفاقی که در سفر‌های استانی قبلی دولت هم بویژه در سال اخیر رخ می‌داد اما این‌بار بی‌سابقه بود. همچنین روحانی 2 سال پس از اعلام خبر عبور کشور از رکود در حرم رضوی باز هم قول داد کشور این بار از رکود عبور می‌کند، همچنین روحانی در آستانه 3 سالگی دولتش همچون سفرهای تبلیغاتی زمان انتخابات صحبت کرد و گفت دولت باید به اقتصاد رونق ببخشد و معضل بیکاری را حل کند.
 
2- جدا از فاصله سیاست‌های اعلامی و اعمالی دولت یازدهم در عرصه اقتصاد، مساله محرومیت جدی در استان‌های غنی اما بشدت فقیر کرمانشاه، ایلام و لرستان به هیچ وجه زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست. دارا بودن بالا‌ترین پتانسیل در حوزه‌های مختلف اقتصادی از جمله کشاورزی، گردشگری و ترانزیت و بالاترین آمار بیکاری، پارادوکس به ظاهر لاینحل استان‌های غربی کشور است که مجموعه رویکردهای اقتصادی دولت‌های مختلف نتوانسته معضلات آنها را حل کند و متاسفانه دود آتش بیکاری و فقر و تبعیض در این استان‌ها به چشم مجموعه حاکمیت و نظام می‌رود، مشکلاتی که حل آنها نیاز به یک خرد جمعی در اتخاذ راهبردها و روحیه جهادی حرفه‌ای در حوزه عمل دارد؛ شعارهای مردمی در کرمانشاه نشان داد دولت روحانی هم در تحقق آنها چندان موفق عمل نکرده است.
 
3- به نظر می‌رسد حجم بالای شعار‌های مردمی در کرمانشاه که عموما جهت‌گیری‌های غیرسیاسی و صنفی داشت این پیام را بخوبی منتقل کرده است که انتظار برای گشایش‌های پسابرجامی به نقطه مخاطره‌آمیزی رسیده و کارکرد ارائه تصویر اتوپیستی  و تلاش برای مواجهه مردم با واقعیت به پایان رسیده است. قبل‌تر هم عرض کردم با عرض تاسف برای دولت یازدهم، مفهومی به نام واقعیت هم وجود دارد و اکنون توده‌های مردمی در عین مواجهه با فراواقعیت مهندسی‌شده آثار برجام در رسانه‌های پرشمار دولتی با واقعیت آثار آن در زندگی روبه‌رو شده‌اند؛ بر خلاف انتظار دولت، منحنی سینوس‌وار انتظار و امید خشک و خالی رو به نزول نهاده و وارد ربع دوم نمودار شده و به نقطه π نزدیک می‌شود!
 
4- البته روحانی و مشاورانش می‌دانند آنچه کاتالیزور نمایش‌ واقعیت‌های دولت برای مردم شده است، مساله فیش‌های حقوقی نجومی و دریافت‌های چندصدمیلیونی و ده‌ها میلیونی برخی مدیران دولت یازدهم است، از همین‌رو است که جناب رئیس‌جمهور در مواجهه با اعتراضات مردمی بار دیگر به حشیش پرونده‌های دولت سابق متمسک شد، فارغ از اینکه 3000 حقوق 20 تا 50 میلیون تومانی و 200 تا300 فیش بالای 50 میلیونی مدیران دولت یازدهم در این 3 سال، دریافتی 3 هزار و 600 میلیارد تومان را نشان می‌دهد یعنی 600میلیارد تومان بیشتر از آن پرونده مالی کذایی، در همین دولت توسط  7 درصد مدیران دولت یازدهم میل شده است، حال آنکه آن پرونده به‌صورت کامل رسیدگی شده و با متخلفان آن برخورد و اموال هم مسترد شد و زیان‌ها به بیت‌المال برگشت اما آنچه امروز مردم شاهد آن هستند عدم برخورد با این حقوق‌های نجومی و استدلال‌هایی از جنس نعمت‌زاده است که این اعداد و ارقام را مرسوم می‌داند و رسانه‌ای شدنش را نابجا تلقی می‌کند.
 
5- عصبانیت حسن روحانی در مواجهه با منتقدان امری مسبوق به سابقه است اما واکنش تند او در برابر شعارهای مردمی آن هم در جمعی که معمولا استانداری‌ها و نهادهای حامی دولت آنها را سازماندهی می‌کنند چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ عصبانیت بی‌سابقه روحانی در برابر مردم آن هم در سال سوم دولت دلیلی ندارد جز از دست دادن مزیت نسبی روحانی در فضای سیاسی کشور!
 

مزیت اصلی روحانی در پروسه انتخابات 92 حضور در جایگاه اپوزیسیون و دگر وضع موجود بود که امروز دیگر باورپذیر نیست و او را نمادی از ناکارآمدی وضع موجود می‌پندارند. امروز حسن روحانی پس از مشاهده تصویر مردم از واقعیت دولت یازدهم بیش از هر کس دیگری درک می‌کند در افکار عمومی دیگر شنل قهرمان منتقد وضع موجود بر تنش نیست و به آینه تمام نمای وضع موجود بدل شده است، تصویر رلی که حسن روحانی و مشاورانش هرگز دوست ندارند در خرداد 96 آن را بازی کنند. دولت یازدهم برای ادامه مسیر 2 راه بیشتر ندارد؛ اول تکیه به مشورت مشاوران و احتمالا در دستور کار قرار دادن ایجاد برخی دوقطبی‌های فرعی در جامعه برای فراموشی مسائل اصلی که تجربه نشان داده مسکنی است که اثرات موقت دارد یا حرکت در مسیر صحیح اقتصادی و حل مشکلات و مسائل اصلی مردم!

انتهای پیام/