یک شاهد عینی از جانباز حملات شیمیایی به سردشت در هفتم تیر ماه 66 گفت:کشوری که قطعنامه علیه عراق برای عدم استفاده از بمب های شیمیایی را وتو کرد به هیچ توافقی پایبند نیست.
به گزارش تیترآزاد، به نقل از مرصاد، ششم و هفتم تیر ماه دو روزی است که در تاریخ ملت ایران به عنوان اسنادی از حقوق بشر آمریکایی به ثبت رسیده است.
سوء قصد به جان آیت الله خامنه ای در ششم تیر ماه، انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت سید مظلوم بهشتی و 72 نفر از رجال و سیاسیون ایران و همچنین بمباران شیمیایی شهر سردشت آذربایجان غربی در هفتم تیر ماه اسنادی از چهره هیولایی آمریکا در مواجهه با ایران است که که حتی در تیر ماه 94 هم قابل بزک کردن نیست.
5 هزار کشته و مجروح با گازهای شیمیایی آمریکایی در سردشت
گرچه جنایات آمریکا علیه مردم ایران سابقه ای تاریخی دارد اما بمباران شهر سردشت با عامل شیمیایی آمریکایی که در اختیار صدام قرار گرفته بود، این شهر بی دفاع را بعد از هیروشیما دومین شهری لقب داد که مورد تهاجم با سلاح های کشتار جمعی شیمیایی قرار گرفته است
بیش از 5 هزار کشته و مجروح در شهر سردشت و هزاران مصدوم شیمیایی که پس از سالها از این حادثه صدای خس خس سینه هایشان به بی طرف ترین شهرهای دنیا مثل لوزان و به خاتمه ددمنشی ها کند اما با ژنو نیز می رسد...
اقدامی که سازمان ملل تصمیم گرفت به آن واکنش نشان داده و با صدور قطعنامه ای عراق را ملزم به خاتمه وحشی گری هایش کند اما آمریکا... برای کشتاربیشتر مردم ایران پادرمیانی و قطعنامه علیه عراق را وتو کرد.
حقوق بشر آمریکای را شاید یکی از مصدومان حادثه بمباران شیمیایی سردشت بتواند بهتر بازگو کند.
غلامحسین چشم آذر 46 سال سن دارد و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زمین شناسی است. او زمین شناس است اما به خوبی طعم تلخ گازهای شیمیایی آکنده در آسمان سردشت را نیز می شناسد.
شرح لحظات نزول حقوق بشر آمریکایی در سردشت
این جانباز 40 درصد شیمیایی در گفتگو با خبرنگار سرویس جهاد و مقاومت شبکه اطلاع رسانی مرصاد اظهار داشت: عصر روز هفتم تیرماه سال 66 بود، در حالی که داشتم به سمت خانه می رفتم صدای چند انفجار و بمباران را شنیدم . بعد از آن دود تیره ای در آسمان مشاهده کردم و بعد هم بویی که احساس می کردم از این بو بالا می آورم.
جشم آذر اضافه کرد: کم کم نفس کشیدن برایم دشوار شد و بعد هم احساس کردم چشم هایم سوزش عجیبی دارد. اول فکر کردم از انفجار ها تکه های شیشه داخل چشمم پریده است اما خیلی زود با شنیدن داد و فریادهای مردم متوجه شدم اینها اثرات شیمیایی است.
وی ادامه داد: بسیاری دیگر از افرادی که آنجا بودند هم چنین حالاتی داشتند و من به دنبال راهی می گشتم که بتوانم درد هایم را آرام کنم. بچه بودم و فقط گریه کردن و ناله کردن را بلد بودم. نمی دانم چه کسانی دست من را گرفتند و بابرخی دیگر از مجروحین با یک وانت به بیمارستان تبریز منتقل کردند.
این جانباز شیمیایی بمباران سردشت گفت: از فرط گرسنگی و تشنگی و سوزش زخمهایم در گلو و کام بی تابی می کردم که کمی شیر به من دادند. خوردن شیر را با آن شرایط بسیار دوست می داشتم و دردم را کم می کرد.
وی تصریح کرد: از پدر و مادرم بی خبر بودم اما می دانستم که آنها هم به همین شرایط من دچار شده اند.
کشوری که قطعنامه علیه عراق برای عدم استفاده از بمب های شیمیایی را وتو کرد به هیچ توافقی پایبند نیست
این جانباز سالهای دفاع مقدس با اشاره به برخی ادعاها در عصر حاضر مبنی بر تغییر رویه آمریکا گفت: چه چیز سیاست امریکا تغییر کرده است؟ آیا کشوری که قطعنامه علیه عراق برای عدم استفاده از بمب های شیمیایی را وتو می کند می تواند به توافقی بین المللی وفادار بماند و اساس آم اقدام کند؟
به گزارش مرصاد، حقوق بشر آمریکایی لطیفه ایست که باید در جدی ترین تریبون های دنیا آن را فریاد زد وبه گوش مسخ شدگان قدرت رسانه ای استکبار رساند.
انتهای پیام/