در اصل سفر موسوی لاری از سوی هسته های ایدئولوگ و کم پیدای افراطیون اصلاح طلب و در تداوم و تکمیل حلقه های یک مجموعه تحرکات طولانی مدت برای ایجاد تغییر و تحولات دلخواه در سطح مدیریت کلان استان رقم خورد .

به گزارش تیترآزاد، پنجشنبه دو هفته گذشته پنجم آذر ماه ، " گردهمایی اصلاح‎طلبان دولت تدبیر و امید گلستان و گرامیداشت شهدای 5 آذر گرگان " و چند جلسه و برنامه دیگر از سوی شورای راهبردی اصلاح طلبان گرگان و آق قلا با حضور حجت الاسلام عبد الواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات در شهر گرگان برگزار شد .
از این میتینگ سیاسی و سایر برنامه های موسوی لاری در گلستان ، اخبار و مطالب گوناگونی در رسانه ها منتشر شد ولی با گذشت زمان دارد به تدریج از ابعاد پنهان این سفر بسیار مهم برای بعضی افراد و جریانات رمز گشایی می شود که مرور آن خالی از لطف نیست .
در حالیکه در محافل و افکار عمومی و فضای خبری و رسانه ای از سفر موسوی لاری به گرگان به عنوان سفری برای انسجام بخشی به اصلاح طلبان گلستان و ویرایش و پالایش آرایش انتخاباتی آنان یاد می شد و در ظاهر جلسات و برنامه های عمومی در همین قالب طراحی و اجرا گردید ، ولی این ماجرا روی دیگر و ابعاد پنهانی هم داشت که دارد به تدریج و به مدد ابزارهای اطلاع رسانی جدید و برخی ناکامان احتمالی این رویداد ، از اهداف و پشت پرده های این سفر رمز گشایی می شود .
این سفر که در ظاهر از سوی شورای راهبردی اصلاح طلبان گرگان و آق قلا برای برگزاری یک میتینگ و یک جلسه تشکیلاتی نشان داده شد ، در اصل از سوی هسته های ایدئولوگ و کم پیدای افراطیون اصلاح طلب و در تداوم و تکمیل حلقه های یک مجموعه تحرکات طولانی مدت برای ایجاد تغییر و تحولات دلخواه در سطح مدیریت کلان استان رقم خورد .
ولی گویا این سفری که بنا بود در نهایت چکش آخر بر میخ تابوت این تغییرات باشد ، با مخالفت برخی بزرگان استان در تن ندادن و همراهی نکردن با این خواسته ناصواب ، به سندان خورده است و سفر موسوی لاری با همه هیاهو و تبلیغات انجام شده بدون تحقق هیچیک از اهداف اصلی طراحی شده برای این سفر به پایان رسید و یا حتی جواب معکوس داد .
به نظر می رسد تنها دستاورد بزرگ از سفر این عنصر فعال و موثر در دو فتنه 78 و 88 ، هویدا شدن وسعت و عمق اختلافات بین طیف های مختلف فعال با ادعای اصلاح طلبی و تضاد و تمایز در خواسته های متفاوت و متناقض آنان بود ( برخی به دنبال کرسی های سبز بهارستان ! و برخی به خیال نشستن بر صندلی های مدیریت کلان استان ! ) ، غافل از این که نباید انتظار نابجای تحقق 2 معجزه قریب به محال را از یک عنصر افراطی فرسوده و سیاسی سوخته داشت .
حال و روز عناصر افراطی مدعی اصلاح طلبی و باقی مانده های احزاب منحله مشارکت و مجاهدین در گلستان به وضع محتضری می ماند که علیرغم اخذ برخی تنفس های مصنوعی و دست و پا زدن های بی فایده ، از جهات گوناگون هیچ راهی به جلو ندارند و این با وضعیت تقریبا مناسبی که عناصر معتدل تر جریان اصلاحات استان در طول این سالها در پیش گرفته بودند و به مدد روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در خرداد 92 جان تازه ای گرفتند ، بسیار متفاوت است .
نزدیک بودن جریان دوم ( طیف معتدل اصلاحات ) به مجموعه بزرگان حامی جریان اصلاح طلبی در استان که به مدد برخی از دوستان آنان در استانداری گلستان و دفتر نمایندگی ولی فقیه در گلستان به تقویت و تثبیت جایگاه و وضعیت آنان کمک شایانی نموده است .
اگر چه سفر موسوی لاری ( با آن همه سوابق و لواحق منفی ) به گلستان ، ممکن است برای بعضی ها آسیب و هزینه هایی هم به همراه آورده باشد . ولی بیش از همه ، حلقه اصلی جریان اول ( طیف افراطی مشارکتی ) متحمل خسارت شده اند که برخی از آثار آن در پاره ای از اظهار نظرها و اخبار غیررسمی منتشره ، شنیده شده است .
در پایان به نظر می رسد فرصت اندک باقی مانده تا 7 اسفند ماه ، مجال میدان داری و تحرکات سیاسی بزرگتر از این را ( به هر بهانه ای و با آوردن هر شخصیتی ) به افراطیون اصلاح طلب گلستان در حلقه های مختلف آن ( در تهران و گرگان ) ندهد و در بهترین حالت باید نظاره گر فعالیت و برنامه های طیف معتدل گرایش سیاسی خودشان و کمک کننده به آنها در استان باشند .
البته ممکن است در روزهای آتی خبرها و شنیده های جالب دیگری هم از این سفر به گوش برسد که وجوه پنهان و ابعاد پیچیده تر آن را بیشتر و واضح تر ترسیم کند .
انتهای پیام /