به مناسبت آزادسازی خرمشهر قطعه ادبی "از خرمشهر تا حرم" از هنرمند آزاشهری را بحضورتان عرضه می کنیم.

به گزارش تیتر آزاد، زمین شهر اشک خود را فرو خورده! ودست کارون چنگ در زلف نخل ها زده بود که، نکند آتش جنگ صورتشان را بسوزاند! کوچه ها اشک خون می ریختند، چرا که پیکر لاله ها سر بر زانوی آنان نهاده بودند.

پل شهرِ مقاومت سینه اش را گسترده بود تا دلاوران راست قامت دفاع کنند، پناهگاه های زیر پل غصه می خوردند که چرا نمی توانند کاری کنند؛ ولی صدایی شنیدند!

فرمانده بود که می گفت: مجروحان، زنان، کودکان و کهنسالان را ببرید زیر پل، پناه گاه ها لبخند شکرانه زدند که کاری کرده اند؛ آسمان شهر گفت: آفرین بر شما و شرم باد، فرصت طلبان خوک صفت را که به پای همت و غیرت شما هم نمی رسند!

مدتی سکوت، گل های خوشبوی مدافعان وطن را پژمرده کرده بود و بر دوش شهرها و روستاها مکرر شقایق ها قرار می گرفتند و دست پدران و مادران به ثنای پروردگار بلند می شد.

یار همیشگی ما مهدی فاطمه(س) دست دعا برایمان به طرف خداوند بالا برد و زمزمه در گوش روح الله که بروند فرزندانت باندای الله اکبر، یارسول الله(ص)، یاعلی(ع) و یا فاطمه(س)و... که قرار است کوه طلوع، فجرش درخونین شهر بدمد که دمید و فصل نامه فتح رقم خورد، دشمن کینه توز شکسته خورده ساکت نماند و آتش فتنه را به کشور مقاومت کشاند که شاید باز دوباره به طرف سرزمین خورشید بیاورد این جرثومه ی جنگ را!

ولی استوارمردان وطن نماد فتح را (که یامهدی ادرکنی هست) از خرمشهر ندا دادند و با درود ملائک برآنان راهی حرم شدند تا پرچم پیروزی را این بار بر مناره های حرم دختران پیامبر(ص) به اهتزاز در آورند به برکت خون لاله های ریخته شده در طواف حرم!

دیدم باز آسمان وطن خشم خود را نتوانسته بر بی خبران عافیت طلب پنهان کند! که به سرزنش آنان لب گشوده و این بار زمزمه می کند جزایشان با خدایشان...!

نویسنده: هاجر خاندوزی