برای زندگی بهتر، «اقتصاد» و «احساس همبستگی جمعی» باید در کنار هم باشند، به سان دو بال یک پرنده. فلذا این دو عامل به طور لازم و ملزوم با همدیگر پیمایش می کنند. توسعه پایدار تنها پول و ثروت نیست و عوامل دیگری من جمله فرهنگ را هم در بر می گیرد.

به گزارش تیتر آزاد، جغرافیایی که ما در آن زندگی می کنیم همانند قطعات یک پازل است. برای این که به یک تصویر واضح و کامل برسد لاجرم باید اجزای آن با هم جفت و جور گردند. سرنوشت ما هم به همین منوال به هم گره خورده است.
برای زندگی بهتر، «اقتصاد» و «احساس همبستگی جمعی» باید در کنار هم باشند، به سان دو بال یک پرنده. فلذا این دو عامل به طور لازم و ملزوم با همدیگر پیمایش می کنند. توسعه پایدار تنها پول و ثروت نیست و عوامل دیگری من جمله فرهنگ را هم در بر می گیرد.
رامیان و آزادشهر نیز دو همسایه ی همجوارند که هر کدام نقاط مثبت و منفی خود را دارند که سبب می شود مکمل همدیگر شوند. در این نوشتار سعی داریم چند عامل را مورد بررسی و کنکاش قرار بدهیم:
- نقاط مثبت رامیان:
رامیان دارای عقبه ی تاریخی و کلیشه های اجتماعی و جمعی غنی است. واژه "رامیان" را که بشنوید، آنگاه به یاد لباسها و دستمال های ابریشمی، تاریخ کهن و پرافتخار شهر و قزلباشانی که از دوران پادشاهی صفوی به اینجا کوچیده اند، جنگلهای زیبا مثل گُل و قلعه موران، زبان ترکی، رنگ سرخ، اشعاری که سینه به سینه نقل شده اند؛ همانند "حالنگا قوربانم من" خواهید افتاد. نام این دیار در کتابهای تاریخی معتبر آمده. رامیان هویت تاریخی دارد و نقش پررنگی در منطقه در طول تاریخ داشته است.
رامیان استعداد بالایی در گردشگری دارد؛ زیرا، از تاریخ و رسوم و سبک زندگی مردمش تا طبیعت منحصر به فردی مانند نیلبرگ، گل رامیان، قلعه موران، برفگیران اولنگ و... همه و همه پتانسیل مطالعه و گردش (حکایت سیروا في الأرض) دارد.
مردم رامیان، مردمی یک دست و یک پارچه و هم دل هستند و عرق و تعصب ستودنی ای راجع به شهر و ادبیات مردمی خویش به خرج می دهند، تعصبی که برای یک شهر واجب بوده و عامل پویاییش می شود. تعصب مردمی بر شهر خویش سبب دقت مضاعف مسئولین آن شهر بر اعمال و تصمیمات آنان در شهر می شود.
شهر رامیان امنیت نسبی قابل ملاحظه ای برای خانواده ها و خانم ها دارد. در رامیان می توان شب ها به بیرون رفت و قدم زد، بدون داشتن هیچ گونه دل نگرانی و واهمه. به نظر شخصی بنده، یکی از فاکتورهای نشانگر امیدبخش و آرامش بخش یک شهر می تواند آن باشد که دختران در آن شهر بتوانند نه تنها روزها بلکه شب ها هم برای گذراندن اوقات خویش با خیال راحت و آسوده در آن شهر قدم بزنند.
رامیان خوش آب و هوا و مناسب برای تفریح و ورزش است.
- نقاط منفی رامیان:
از طرف دیگر رامیان از نعمت جاده بین المللی، که شریان حیاتی اقتصاد استان گلستان است، محروم مانده و همین یک عامل آن قدر پررنگ است که اگر هم دیگر عوامل عدم توسعه رامیان را لحاظ ننمائیم خود علت تامه ای دال بر عدم توسعه مطلوب (صرفاً مطلوب، و نه پایدار) می تواند برای این شهر محسوب شود. ارتباط نداشتن جوّ عمومی شهر با محیط سیال بیرون از خود سبب خلق جو بسته ای در شهر شده است. نخبگان شهر عموماً از آن بیرون می روند، و شهر توان نگهداری شان را ندارد. این افراد شاید بخواهند برای گذران ایام بازنشستگی شان و برای زندگی دوباره به شهر، برگردند.
این جوّ بسته محیط را به نحوی کرده است که گاه پیشنهادهای نو و ناب آنها برای توسعه شهر با بی مهری مواجه می شود و نتیجتاً سبب دل سردی این دسته از شهروندان گران مایه ی رامیانی می شود.
رامیان مردمی باهوش دارد که رتبه های کنکور خود گواه این مدعاست ولیکن متأسفانه جوّ ناسالم و راکد آموزش و پرورشش، آن افتخارات را بدل به خاطرات کرده. روح پویای شهر دارد می میرد؛ چرا که آموزش و پرورش و هنر و ورزش شهر دارد به خواب می رود. اصطلاحاً محیط شهر محصور مانده است به مساحت کوچک بَلَندجار تا کوه ولی (وَّلین داغئ).
به لحاظ اقتصادی و تجاری رامیان به شدت وابسته به اقتصاد دولتی بوده و کار آزاد در آن در سطح بخور و نمیر (نسبت به همسایگانش) است. گردش مالی این شهرستان ضعیف تر است از همسایه اش، آزادشهر.
- نقاط مثبت آزادشهر:
آزادشهر شهری نوبنیاد است. نامش همواره زیبا بوده چه بعد از انقلاب که آزادشهرش نهادند و چه قبل انقلاب که از روی گل زیبای شاهپسند نامش أخذ شده بود. آزادشهر موقعیت ممتازی در تجارت، ترانزیت و دفاتر خدماتی و اداری دارد. کمتر کسی در ایران هست که در استان گلستان پشت فرمان ماشین نشسته باشد و نداند که این شهر کجاست. آزادشهر به سان چهارراهی است که خلیج فارس از یک سو، شرق ایران از دگر سو، آسیای میانه از یک طرف و پایتخت و کرانه خزر و آناتولی، اروپا و خاورمیانه از طرف دیگر به هم متصل می شوند. فلکه «الله» آزادشهر ملاقاتی عظیم این مدعاست که در ادوار گذشته "دروازه جرجان" نام داشت. در سال گذشته 16 میلیون مسافر از همین نقطه تردد کرده اند که گویای فرصت عظیم درآمدزایی برای مردم این دیار می باشد.
علی رغم تاریخ کوتاهتر این شهر می بینیم که مرکز مراجعه ی روزانه ی مردم فندرسک، دلند، تاتار و رامیان شده است. در خیابان ها گاه آن قدر پلاک "69ل" دیده می شود که "69ص" دیده نمی شود. این حاکی است از نیاز تجاری شدید این مردمان به کالاها و خدمات تجاری که در مغازه ها و پاساژهای آزادشهر به فروش می رسند.
موقعیت آزادشهر به نحوی است که گواه پیشرفت روز افزون این شهر را در آینده نشان می دهد. رشد این شهر در چند دهه اخیر گوی سبقت را از رامیان و خان ببین ربوده، شهر آزادشهر حدوداً چهل هزار نفر جمعیت دارد و رامیان ده هزار نفر جمعیت؛ یعنی چهار برابر رامیان فعلی با گذشت حدود چهار تا پنج دهه از تولد این شهر.
- نقاط منفی آزادشهر:
آزادشهر روح یکپارچه و منسجم ندارد. مردمش تاریخ مشترک ندارند. اگر بپرسی سوغاتی و یا لباس محلی آن چیست؟ آنگاه باید سراغ رامیان را بگیری.
علی رغم ظاهر خوب و موقعیت ممتاز شهر بخاطر نبودن روح و احساس تعاون و تعصب و تاریخ و آداب و رسوم مشترک در بین مردم شهر، چه بسا نتوان آنچه استحقاق این موقعیت برای این شهر هست را شاهد باشیم.
ما نیک می دانیم که همای سعادت توسعه دو شهبال دارد: یکی شهبال اقتصاد و دیگر شهبال سنن و فرهنگ بومی منسجم حاصل از تاریخ مشترک. نداشتن احساس بتّه و عرق جمعی در بین شهروندان آزادشهری برای اعتلای یک شهر از بایسته هاست؛ این مسئله آن قدر مهم است که به خوبی می دانیم که یک شعار نیست.
اینک چه؟
نظر بر لحاظ این نکات راجع به مقایسه وضعیت این دو شهر و همسایگی آنان و سرنوشتِ خواه ناخواهِ مشترک آنها، پیشنهاد می شود که میان این دو شهرستان تقسیم وظائف رخ دهد، نظیر نوشهر و چالوس مازندران (نوشهر که شهری است بندری و چالوس که شهری است توریستی). برای مثال رامیان به ناحیه ای تفریحی، ورزشی و خرید و فروش بدل شود و آزادشهر هم ترانزیتی و بازرگانی. لاجرم برای پیوند بهتر مردم و مسئولین این دو شهرستان با همدیگر باید دست به دست هم نهند و مانند قضیه نوشهر و چالوس هر کدام مسئولیت گرداندن نهاد و ارگانی مشترک را بین خودشان قبول نمایند (نه آنکه هر نهادی که مشترک باشد صرفاً در یک شهر تجمع یابد). در این وضعیت عملاً اتحادی بین این دو شهرستان ساخته می شود؛ چرا که دارد رسماً اعلام می شود که سرنوشت آنها به هم گره خورده است.
در آینده اگر این مقبولیت به منصه ظهور برسد خود به نکات ریز و جزئی تری در کنار این مسیر جامه عمل پوشانده می شود؛ مثلاً مسیر گسترش رامیان و آزادشهر از دامنه پیرقاسم خواهد گذشت. بدیهی است که برای گذشتن از این راه که سرنوشت این دو شهرستان را به همدیگر پیوند می زند نکاتی همچون توسعه پایدار و آینده نگری های مربوطه بایستی مورد توجه قرار بگیرد. برای نمونه می بینیم که به دلیل وجود داشتن مشکلاتی نظیر تنگی خیابانها، فضاهای جدیدی را برای توسعه شان باید در نظر داشت.
البته حالتی دیگر را نیز می توان فرض کرد و آن این که این دو دیار نخواهند به این مقوله (به هر دلیلی) توجه بفرمایند؛ در این صورت رامیان در اتصال جاده بین المللی یا کج کردن آن (مانند جاده قدیم دلند-رامیان-تیل آباد) به تنگنا خواهد افتاد یا آزادشهر با درایت مسئولین و گذر سالیان سال به یک سنت و هویتی خودساخته ی نو و واحد برسد. به هر حال، در این حالت هر دو شهرستان مسیر دشوار خواهند داشت.
(در پایان به طور خلاصه باید بگویم که هدف من حذف هر دو شهرستان از نقشه نیست! اما این است که عملاً با همدیگر همکاری هدف مند و سیستماتیک داشته باشند و برای سرنوشت بهم گره خورده و مشترکشان بکوشند؛ زیرا که خواه ناخواه این فرض برای شان مقدر شده است (با حفظ هر دو شان در نقشه).

* این یادداشت ارسالی می باشد .

نویسنده: پوریا بای
انتهای پیام/