۷ مرداد ماه سالروز فرار بنی صدر و مسعود رجوی از ایران است.وی که پس از برکناری مخفی شده بود ، باآرایش زنانه وپناه گرفتن در توالت هواپیما، همراه مسعود رجوی به پاریس گریخت . خلبانی که وی را به پاریس برد همان فردی بود که محمد رضا پهلوی را روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ از ایران خارج کرده بود.
به گزارش تیتر آزاد، به نقل از ره به ری، ۷ مرداد ماه سالروز فرار بنی صدر و مسعود رجوی از ایران است.
در بهمن ماه ۱۳۵۸ ، انتخابات عمومی برای تعیین نخستین رییس جمهور بر گزار شد و ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری رسید . امام خمینی ره مطابق قانون اساسی حکم ریاست جمهوری وی را تنفیذ کردند و برای ایجاد هماهنگی و داشتن قدرت اجرایی بیشتر او را به ریاست شورای انقلاب و به سمت فرماندهی کل قوا نیز منصوب نمودند . اما در شش ماهه دوم سال ۱۳۵۹ ه ش بنی صدر روش خود را دگرگون کرد. بنی صدر پس از رسیدن به قدرت روز به روز از امام و مردم انقلابی که وی با تظاهر به وفاداری به آنها خود را به ریاست جمهوری رسانده بود ، فاصله می گرفت و در مقابل به گروهک هایی که قبلا خود را دشمن سرسخت انها معرفی کرده بود، نزدیک می شد.
وی در مقام رییس جمهوری از هر فرصتی برای تضعیف یاران صادق و انقلابی امام و نهادهای قانونی کشور مثل مجلس و قوه قضاییه و سپاه پاسداران استفاده می کرد و برای مقابله با مردم به تقویت گروهک ها می پرداخت و با کمک آنها این سو آن سو آشوب وفتنه بر پا می کرد . سر انجام کار به جایی کشید که امام خمینی ره در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کردند و چند روز بعد مجلس به عدم کفایت سیاسی وی برای ادامه ریاست جمهوری رای داد و بنی صدر از سمت خود بر کنار شد .
وی که پس از برکناری مخفی شده بود ، باآرایش زنانه وپناه گرفتن در توالت هواپیما، همراه با بعضی از سران گروهک منافقین از جمله مسعود رجوی از کشورخارج شد و به پاریس گریخت . خلبانی که آنان را به پاریس برد همان فردی بود که محمد رضا پهلوی را روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ از ایران خارج کرده بود.(۱)
بهزاد نبوی : احتمالا بنی صدر با لباس زنانه فرار کرده است
بهزاد نبوی سخنگوی دولت نیز در مورد چگونگی فرار بنی صدر گفت : احتمالا ایشان به صورت مبدل که زیر ابروهای خود را برداشته و موهای خود را آن چنانی و احتمالا با لباس های مبدل زنانه خارج کرده و در فرانسه مورد استقبال امینی و سایر سلطنت طلبان قرار گرفته است.
وی گفت : بنی صدر تنها به عنوان یک مجرم سیاسی مطرح نیست ، بلکه به عنوان یک مجرم قضایی که از سوی مقامات قضایی ایران تحت تعقیب است فرار کرده است . مسئله مهم در این ماجرا مسئله ورشکستگی خط بنی صدر است . البته ما انتظار فرار بنی صدر را داشتیم . چرا که می دانستیم آقای بنی صدر اهل خانه تیمی نبود و نیست در نتیجه در حال حاضر روابط مجاهدین خلق و بنی صدر در حد بسیار اعلایی است . (۲)
بنص صدر پس از فرار چه کرد ؟ سر سپردگی به فرانسه
(یک روز پس از فرار بنی صدر خبر ذیل از سوی رسانه های فرانسوی منتشر شد) خبرگزاری پارس به نقل از خبرگزاری فرانسه از پاریس گزارش داد کلودشسون وزیر امورخارجه فرانسه دیروز گفت : ابوالحسن بنی صدر کتبا تعهد کرده است که به مقررات پناهندگی فرانسه احترام بگذارد . وی افزود : بنی صدر با اطلاع مقامات فرانسوی در هر نقطه ای از فرانسه که می خواهد می تواند اقامت گزیند زیرا من بیم آن را دارم که وی به مقداری حفاظت احتیاج داشته باشد .
وزیر امور خارجه فرانسه از سوی دیگر ادعا کرد ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه روز چهارشنبه خبردار شدیم که یک هواپیمای ایرانی می خواهد وارد حریم فضایی فرانسه شود و فرود بیاید چون این هواپیما که کمی بعد متوجه شدیم حامل بنی صدر است یک هواپیمای نظامی بود بلافاصله به پایگاه نظامی اورو راهنمایی شد .
کلود شسون سپس گفت : در این لحظه بود که ما از جریان خبردار شدیم و طبیعتا هواپیما خبر داد که خواهان پناهندگی سیاسی است . وی ادامه داد : با تقاضای پناهندگی سیاسی هم طبق مقررات فرانسه یعنی خودداری از هر نوع فعالیت سیاسی در فرانسه یا از فرانسه موافقت می شود.(۳)
۹ اقدام عجیب و خائنانه بنی صدر
۱– اقدام مشکوک بنیصدر در انهدام بقایای تجهیزات حمله نظامی امریکا به طبس
پس از شکست امریکا در صحرای طبس بنیصدر بهطور مشکوکی دستور انهدام بقایای تجهیزات نظامی امریکا را صادر میکند که این امر به شهادت یکی از مسئولین سپاه به نام شهید منتظر قائم که در محل واقعه حاضر شده بود میگردد. پسازاین واقعه کمیتهای مأمور بررسی این اقدام بنیصدر میگردد. بنیصدر این بیتدبیری را اینچنین توجیه میکند:
موقع که مسئله طبس پیش آمد [۴ اردیبهشت ۱۳۵۹] در خوزستان بودم. رئیس ستاد ارتش سرلشگر شادمهر به من تلفن کرد و گفت: اگر آمریکاییها شبانه بیایند و این بالگردها و هواپیماها را [که در فرودگاه طبس جا گذاشتند] ببرند، دیگر هیچ آبرویی برای ارتش باقی نمیمونه. خب، من که نظامی نبودم، قاعدتاً میباید سخن مسئول نظامی را میپذیرفتم و آن پیشنهاد را پذیرفتم و گفتم، همین کار را بکنید. وقتی هواپیمایی را فرستاده بودند به طبس تا از آن بالا، ملخهای بالگرد را بزنند، تعدادی از پاسدارها آنجا بودند و به یکی از آنها تیرخورده بود… (درس تجربه، ص ۲۹۳ و ۲۹۲)
این اظهارات در حالی است که اولاً تجهیزات بهجای مانده به نحوی منهدم شدند که بههیچوجه امکان بهرهبرداری از اسناد بهجای مانده در آنها به دلیل وقوع انفجار امکانپذیر نگردید و درواقع این اقدام نظامی بسیار فراتر از هدف قرار دادن ملخهای بالگردهای آمریکایی بود. آیت آ… هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه در خصوص این واقعه میگوید: پس از شکست عملیات چند بالگرد زمینگیر شد و اسنادی بجا ماند. با زمینگیر شدن این بالگردها، بنیصدر که آن موقع رییس جمهوری و فرمانده کل قوا بود، دستور بمباران منطقه را صادر کرد. من مأمور شدم بررسی کنم که علت بمباران چه بوده است؟ آمریکاییها که رفته بودند، چه ضرورتی برای بمباران منطقه وجود داشت؟…
۲–کارشکنی در تعامل با قوای سهگانه:
در بعد اختلافات داخلی نوع تعامل ایشان با دو قوه دیگر یعنی قوه مقننه و قضائیه و حتی در ارتباط با زیرمجموعه قوه مجریه یعنی نخستوزیر و وزرا بسیار خصمانه است. روابط رئیسجمهور بعد از شکست تلاشهای گستردهاش برای تشکیل یک مجلس هماهنگ با خود، همواره با نمایندگان مجلس تیره بود، تا آنجا که حتی مصوبات مجلس را برای اجرا، امضاء و ابلاغ نمیکرد و قوه مقننه را مجبور ساخت با تصویب طرحی، مهلت پنجروزهای را برای رئیسجمهور تعیین کند. در مورد قوه قضائیه حملات به شهید بهشتی و دیگر مسئولان قضایی آن دوران ما را بینیاز از پرداختن به آن میکند.
وی حتی در جریان انتخاب شهید رجایی به نخستوزیری با ارسال نامهای خطاب به وی و در جهت القای این مسئله که این انتخاب به او تحمیلشده است در صدر نامه عبارت با توجه به جریان گزینش شما را آورده بود. (چگونگی انتخاب اولین رئیسجمهور، کیومرث صابری، نامه مورخه ۲۹/۵/۵۹) و چند روز بعد هم برای اینکه از اعمال دولت اعلام برائت کند، در دیدار عمومی با مردم عنوان کرد: اگر دیدم که این دولت خط مرا ندارد و مردم هم از من خواستند، خوب من باید به مردم بگویم که این دولت دولت من نیست. بنابراین من ابزار کار ندارم که شما از من چیزی بخواهید. (انقلاب اسلامی، ۳/۶/۵۹)
۳– عدم درک تهدید و تشکیل جلسات شورای عالی دفاع قبل از تهاجم دشمن
باید اذعان داشت که در خصوص کسب آمادگی نظامی بهمنظور دفع تجاوز احتمالی دشمن کارنامه بسیار نامطلوبی از آقای بنیصدر در تاریخ به ثبت رسیده است. دقیقاً به همین دلیل نیز او تاکنون به این سؤال مهم هرگز پاسخ نگفته است که علیرغم اعتراف به اطلاع از بیقرار بودن صدام برای حمله به ایران، چرا اقدام مهمی برای کسب آمادگیهای لازم به عمل نیاورده است و اینکه چرا بهعنوان فرمانده کل قوا حتی یکبار هم جلسه شورای عالی دفاع را قبل از آغاز حمله دشمن بهمنظور بررسی تهدیدات و پیدا کردن راهکارهای لازم برای مقابله با آن تشکیل نداده است؟ او در مجموعه خاطرات خود در خصوص اطلاع از تهاجم دشمن میگوید:
به ما گزارش داده بودند که عراق دارد تدارک حمله به ایران را میبیند. البته بعدها مدارکی هم به دست قشون افتاد و معلوم شد که این خبر، صحیح بود. (درس تجربه، ص ۲۳۸)
موقعی که آقای رجایی میخواست نخستوزیر بشود، خطر تجاوز عراق دیگر شده بود مسئله روز. در آن ایام، روشنشده بود که تجاوز خواهد شد و بااینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود. بههرحال، یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاووس دیده و او میگوید که کار ایران را چهارروزه تمام میکنم. بله، وضعیت اینجوری بود. (درس تجربه، ص ۲۶۵)
سردار غلامعلی رشید در خصوص خیانتهای بنیصدر در جنگ در برنامه تلویزیونی محرمانه اینگونه روایت میکند: «اگر یک رزمایش ساده انجام میداد در تردید دشمن تأثیر میگذاشت. اگر بنیصدر میگفت ۵۰ یا صد هزار بسیجی به کمک بچههای ارتش در ۲ شهر کرمانشاه و اهواز بروند و یک رزمایش انجام دهند تأثیرگذار بود اما این کارها را نکرد، مصاحبه کرد که جنگی رخ نمیدهد و مردم را آماده نکردیم و دشمن دفعتاً بعد از اتفاقات ۶ ماهه اول ۵۹ حمله میکند.»
یکی دیگر از سرداران سپاه درباره تحریم تسلیحاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می گوید: بچه های سپاه در جبهه با هماهنگی ارتش، مقداری سلاح و مهمات تحویل گرفتند، تا این که بنی صدر خائن متوجه این قضیه شد، او که نمی توانست وحدت سپاهی و ارتشی را تحمل کند بعد از گذشت سه ماه از شروع جنگ تحمیلی با ابلاغ دستوری به ارتش فرمان داد که حتی یک فشنگ هم به سپاه تحویل داده نشود.
بهزاد نبوی پس از عزل بنیصدر در تحلیلی در روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص خیانت او بهعنوان فرمانده کل قوا میگوید:«بنیصدر زمانی که فرمانده کل قوا شد، یک استراتژی خاصی را در جهت حاکمیت دادن ضدانقلاب در ارتش و کنار گذاشتن عناصر مؤمن به انقلاب پیاده کرد. چنانکه اطلاع داریم، اطلاعیهای منتشر ساخت که تمام امرای بازنشسته ارتش باید به سرکار خود بازگردند که اجازه پخش مجدد آن داده نشد. درواقع او سعی داشت زمینه را برای بازگشت دستگیرشدگان ارتش هموار سازد.» (جمهوری اسلامی ۱۳/۵/۱۳۶۰)
۴– سرپوش بنیصدر بر اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق:
در ماههای پایانی سال ۵۹ حضور پررنگ نیروهای سازمان مجاهدین خلق در جلسات سخنرانی آقای بنیصدر نشان از سرمایهگذاری جدی این سازمان روی نقاط ضعف ایشان و فراهم آوردن زمینههای رودرو قرار دادن وی با امام داشت.
در حادثه ۱۴ اسفند این همکاری سازمانیافته تا حدودی آشکارتر شد و به میزان گسترش یافتن تأثیرگذاری سازمان بر بنیصدر فاصله وی با امام بیشتر میشد. نکته قابلتأمل اینکه تا قبل از این ائتلاف، سازمان مجاهدین خلق از طریق یک گروه دستساخته و هدایتشده به حذف فیزیکی شخصیتهای فکری نائل میآمد و در ظاهر هرگونه اعمال تروریستی را محکوم میساخت. جالب اینکه با رسمیت یافتن پیوند آقای بنیصدر و این سازمان، مسئولیت اقدامات تروریستی رسماً به عهده گرفته میشد و آقای بنیصدر هم هرگز از آن تبری نمیجست آنگونه که پس از گذشت سالیان متمادی هنوز هم در آثار خود مدعی میشود که دکتر بهشتی به دست امام به شهادت رسیده است: من بسیار شک دارم که غیر از دستگاه خمینی، کس دیگری دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کرده باشد. (درس تجربه، ص ۱۹۵) من به آنها گفتم: اگرچه شما به سراغ من آمدید ولی اگر نمیآمدید، من سراغ شما میآمدم (ص ۳۶۹)
۵– تشدید مجموعه اقدامات خائنانه بنیصدر و بنیصدریون پس از اعلامیه جماران
واقعه چهاردهم اسفند در دانشگاه تهران ازآنرو که نشاندهنده نزدیکی مخاطرهآمیز منافقین و بنیصدر بود و قصد تنشزایی بنیصدر را آشکار میکرد، با واکنش بسیار شدید امام روبهرو گردید. در ابتدا امام خمینی (ره) آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور را مأمور رسیدگی قضایی سریع و قاطع به این واقعه کردند که در پی آن گزارشی توسط یک هیئت قضایی تهیه و تقدیم دادستان کل کشور شد که در آن به بیش از دوازده مورد ارتکابی که دارای عناوین مجرمانه بودند تصریحشده و در بخش نتیجه چنین آمده بود دلایل کافی به مجرمیت بنیصدر، دفتر بنیصدر، دفتر هماهنگی و در پی آن گروهکهای محارب که اسامی آنها قبلاً ذکر گردید، گردآوریشده است.
۶– تشکیک در دومین انتخابات ریاست جمهوری و عدم تسلیم در برابر عزل قانونی مجلس:
بنیصدر درحالیکه با رأی مردم به شهید رجایی دست خود را برای رسیدن دوباره به قدرت کوتاه میدید با طرح موضوع تقلب در انتخابات سعی نمود تا حضور میلیونی مردم در انتخابات و شکست خود را به نحوی به ستاد انتخابات وزارت کشور نسبت دهد و از طرفی فرار خود را از کشور بهمنظور سازماندهی ضدانقلاب توجیه نماید. او در این خصوص اینگونه میگوید: وقتی انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد، در وزارت کشور که مسئولیت اجرای انتخابات را به عهده داشت، چند تن دوستان ما که آنجا بودند و رژیم هم نمیدانست، به ما خبر دادند، در سراسر کشور فقط دو میلیون و هفتصد هزار نفر در انتخابات شرکت کردند.ز آمدن.. بعد ا این گزارش، گفتم، بسیار خوب و حالا مردم مرا همچنان رئیسجمهور میشناسند، یعنی به من رأی اعتماد دادند و تأیید کردند رأی قبلیشان را و تکذیب کردند کودتا را. حال، ما وظیفهداریم برویم درصحنه اصلی و روابط پنهانی آنها را که به اتکای به آن روابط، دسته به کودتا زدند تا جنگ را ادامه بدهند، فاش کنیم. به این دلیل بود که با خروج از ایران، موافقت کردم. درحالیکه، در آغاز هیچ قصدی برای خروج از ایران نداشتم. (درس تجربه، ص ۳۴۷)
۷– تشکیل شورای ملی مقاومت در جهت براندازی انقلاب:
پس از استقرار رجوی و بنیصدر در پاریس، سلسله مصاحبههای طرفین، جهت معرفی شورا، شروع شد در تاریخ هفتم مهرماه ۱۳۶۰، برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران توسط شورای ملی مقاومت اعلام شد. این برنامه را بنیصدر بهعنوان رییسجمهور و رجوی بهعنوان مسئول شورای ملی مقاومت امضا کردند. در ۲۰ اسفندماه ۶۲، ابوالحسن بنیصدر که حضور سازمان مجاهدین خلق در عراق را به ضرر جایگاه و اعتبار خود میدید، طی نامهای به مسعود رجوی اعلام جدایی کرد. (مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، صص ۱۶۴-۱۳۹)
۸– تدارک دیدار طارق عزیز با مسعود رجوی در محل اقامت بنیصدر در فرانسه:
این ملاقات ننگین که در خانه بنیصدر و با حضور همزمان وی در منزل صورت میگیرد به لحاظ سیاسی فراتر از موافقت رئیسجمهور یک تشکیلات خودساخته با ملاقات نخستوزیر خود یعنی مسعود رجوی معنی پیدا میکند. بر اساس قراردادی که بین آقای بنیصدر و مسعود رجوی منعقدشده بود کلیه اقدامات این تشکیلات ائتلافی میبایست به امضای رئیسجمهور تشکیلات میرسید: اینکه چه جوری بیاید اینجا و راجع به ملاقات، در کجا باشد بالاخره گفتم: اگر من بخواهم موافقت کنم، فقط به یک ترتیب میشود موافقت کرد و آن ترتیب هم این است که یک فاتح، یک شکستخورده را میپذیرد. اینها متجاوزند و در تجاوزشان هم شکستخوردهاند وگرنه به سراغ ما به اینجا نمیآمدند… ملاقات شما (رجوی) با او، حداکثر نیم ساعت بیشتر طول نکشد. گفت: بسیار خوب. (درس تجربه، ص ۳۸۰)
۹– وارد نمودن اتهامات بیاساس به مسئولین نظام و زیر سؤال بردن مشروعیت نظام پس از جنگ
از دیگر اقدامات او علیه جمهوری اسلامی، حضور در دادگاه فرانسه برای رسیدگی به اتهام فردی به نام رضا مشهدی در رابطه با ترور سیروس الهی بود. وی در این دادگاه بهعنوان شاهد، اتهاماتی را علیه سران جمهوری اسلامی وارد کرد. اما روند برگزاری جلسه چندان به مذاق او خوش نیامد و رأی دادگاه مطابق با برداشت و تفسیر او نبود. به همین خاطر وی مسئولین قضایی فرانسه را متهم به سهلانگاری کرد. او از این رهگذر اتهامات گوناگونی را علیه متولیان جمهوری اسلامی عنوان کرده است. وی در ماجرای میکونوس نیز با ایجاد فضای روانی و ایجاد شاهدان قلابی قصد ضربه بهنظام اسلامی را داشت که موفق نشد.
در پایان این نوشتار نیز نصیحتهای امام به بنیصدر جهت آگاهی بیشتر خوانندگان با فضای حاکم بر آن دوران تقدیم میشود: «…اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال بیماری در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید، امروز اینطور نبود و من نمیخواستم باشد؛ آن روز من (در) یکی از حرفها، که اساس همه گرفتاریهای بشر است، تنبه دادم که حب الدنیا رأس کل خطیئه تمام خطاهایی که از ماها صادر میشود روی این حب نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، اینطور نمیشد…» (صحیفه امام جلد ۱۴ – صفحه ۴۹۳)
سرانجام کار/ عزل بنی صدر از ریاست جمهوری با حکم امام خمینی
پس از مدتها اختلاف بین مسؤولان انقلابی نظام اسلامی و بنیصدر، رییس جمهور خائن و طرفداران او، همچنین سوء مدیریت در جنگ و نیز موضع گیری علیه اهداف نظام اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰، پس از مشورت با مسؤولان عالی رتبه نظام، وی را از فرماندهی کل قوا، که به نیابت از ولی فقیه در اختیار او بود، بر کنار نمودند. این عمل حضرت امام، واکنش منفی بنیصدر را برانگیخت و به جای آن که در صدد اصلاح خود و پایان دادن به کارشکنیها و مخالفتهای خود باشد، به حکم امام بیاعتنایی نمود که این امر بر نمایندگان انقلابی مجلس شورای اسلامی گران آمد. از اینرو در ۲۴ خرداد، درخواست طرح عدم کفایت سیاسی او را در مجلس عنوان نمودند. در این میان هر چند برخی نمایندگانِ هوادار بنیصدر و طرفداران او در خارج از مجلس، بر عدم طرح این مسأله در مجلس تلاش کردند ولی در نهایت، نمایندگان پیرو امام خمینی و نظام اسلامی در مجلس شورای اسلامی در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر داده و این حکم را به حضرت امام ارسال داشتند. فردای آن روز در اول تیرماه، حضرت امام خمینی(ره)، طی پیامی این مهره دست نشانده اجانب را از ریاست جمهوری عزل کردند. ایشان در آن پیام فرمودند: “پس از رای اکثریت قاطع نمایندگان مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی صدر، ایشان را از ریاست جمهوری عزل نمودم.” بنی صدر که از بازداشت و محاکمه خود هراسان بود، پس از پنج هفته اختفاء، با لباس و آرایش زنانه و با هماهنگی عوامل مزدور خویش و با ربودن یک هواپیمای متعلق به جمهوری اسلامی ایران، با کوله باری از خیانت به ملت، در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از ایران به فرانسه گریخت و در آنجا عملیات ضد نظام را با همکاری منافقین ادامه داد.(۴)
منابع:
۱- http://www.irdc.ir/fa/calendar/137/default.aspx
۲- اطلاعات ، ۸ مرداد ۱۳۶۰ ، صفحه ۱۶
۳-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930507000463
۴-http://rahberey.com/ShowNews/%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D8%B2%D9%84-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%A6%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7
انتهای پیام/