اکنون همین دو راهی ، پیش روی حق شناس استاندار جدید است؛ اما با جهات و ملاحظات 5گانه ای که او را برای گرفتن یک تصمیم متناسب در وضعیتی متناسب تر قرار داده است! و همین انتخاب سرنوشت مدیریتی او را رقم خواهد زد.در این مسیر و راه علاوه بر توصیه های یاد شده– که بعض آنها حتی در اولویت های استاندار جدید اعلام شده است – 7 توصیه دارای اولویت راهبردی را جهت ارتقای مدیریت عالی استان در تراز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی متذکر می شوم.
به گزارش تیتر آزاد به نقل از گلستان ما ؛ حسن بیارجمندی فارغ التحصیل دانشگاه وزارتخارجه روسیه و استاد دانشگاه درجدیدترین یادداشت خود خطاب به استاندار گلستان نوشت:
پس از چندین ماه گمانه زنی و انتظار در خصوص تغییر در راس مدیریت عالی استان گلستان - که بطور خاص و برخلاف پیش بینی ها با عزل! سید مناف هاشمی به واقعیت پیوست و وارد فرآیند قانونی خود شد – النهایه حق شناس بعنوان نهمین استاندار گلستان تعیین و طی مراسمی معارفه گردید.
اکنون حق شناس سکاندار کشتی ای در این دریای پرتلاطم استان گلستان شده است که تا دیروز دکتر سید مناف هاشمی آن را آسمانی صاف و آفتابی و فرودگاهی برای پروازهای مستمر و النهایه آرام به تهران می دید! و اتفاقا همین نگاه و رویا منجر به سقوط دلخراش او گردید تا جایی که خبر آن به اقصی نقاط کشور و اکثر ایرانیانیان در داخل و خارج رسید و امروز سرگذشت مدیریتی او به یک داستان عبرت آمیز تبدیل شده است!
هر چند حق شناس استاندار جدید گلستان جا پای سید مناف هاشمی گذاشته است اما از جهاتی وضعیت او با سید مناف متفاوت و از جهاتی مشابه است!
سید مناف هاشمی در دقیقه 90 و در یک وضعیت کاملا ناپایدار بعنوان اولین استاندار دولت دوازدهم در استان گلستان با حجم متورم و گسترده ای از مطالبات احزاب و گروه های سیاسی ستادی و انتخاباتی – که در دوران صادقلو به بعض آنها بجهت فنی و کارشناسی تمکین نشده بود و یا در انتخابات سال 96 ایجاد شده بود –تعیین شده بود.
لیست های متعدد پیشنهادی برای انتصابات ،دیدارها و نشست با خیل عظیم گروه ها و دسته جات برای نقد کردن مناصب و پست ها ، آشفتگی درونی ستاد استانداری و همچنین اختلالات در نظام عمودی-افقی اداری استان ، شکل گیری مجمع الجزایر اداری ، ظهور و بروز بخشی از بحران های اجتماعی منتهی به آشوب ها در دی ماه 96 و تداوم آثار آن در چند ماه و ....همه و همه دست به هم داده بودند که هشتمین استاندار وضعیت خود را ناپایدار و برای تثبیت آن هزینه بسیار سنگین سیاسی اشتباها برای آن بپردازد تا شاید بتواند در کوتاه ترین زمان ممکن ،هواپیمای بخت و اقبال سیاسی خود را به تهران بنشاند و اتفاقا همین هزینه اشتباهی بزرگترین سرمایه مدیریتی و اجتماعی او را به تلی از خاک و خاکستر مبدل و در سیلاب های اسفند و فروردین با خود برد!
اما ظاهرا وضعیت حق شناس از جهاتی متفاوت با وضعیت سید مناف هاشمی است ؛
الف: حق شناس نه پس از انتخابات که قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی و سپس انتخابات ریاست جمهوری سکان استانداری گلستان را بدست گرفته است و ورود او مصادف شده است با ورود به فرآیند دو ساله انتخابات از خرداد سال 1398 الی خرداد 1400 که ثبات سیاسی از ویژگی های این دوره است و بندرت استانداران در چنین مقاطعی تغییر می کنند و لذا او نباید دغدغه تثبیت موقعیت خود را به بهای تن دادن به لیست های انتصابات جدید دهد.
ب:حق شناس در یک فرآیند منطقی و بدون وامداری نسبت به مراکز متعدد قدرت در استان گلستان بعنوان استاندار جدید منصوب شده است و لذا خود را وامدار کسی جز وزارت کشور و سلسله مراتب قانونی خود نمی داند.
ج: تجربه سیاسی و سیاست زده سیدمناف هاشمی با هزینه بسیار سنگین آن روی میز حق شناس است و همچون آیینه رو در روی اوست و او که تجربه مدیریتی در حوزه دریا و دریانوردی دارد بخوبی می داند که در یک دریای پرتلاطم جای هیچ ریسک و پذیرش توصیه غیرفنی و کارشناسی نیست.
د: حق شناس مدیرعالی یک دوره گذار جریانی به جریان دیگر است و اصولا مدیران در این دوره بیش از احساس و عواطف سیاسی زودگذر دارای منطق و دوراندیشی هستند
ه: و از همه مهم تر حق شناس اهل خطه استان گیلان است که « تعاون و همکاری»،« سرزندگی و شادابی» ،« صلح و آشتی و مهمان نوازی»،« دوری از تعصبات قومی و قبیله ای»،« ایجاد کننده احساس امنیت و آینده باوری» و ...از ویژگی های آنان است.
با وجود این جهات متفاوت ،بلحاظ مدیریتی البته با پیچیدگی های خاص بعد از سیل گلستان،سال بیدارباش 98- که تحرکات رسانه ای خارجی آن از چند روز گذشته آغاز شده است – ،مرحله بازآفرینی ساختاری و نرم افزاری در گام دوم انقلاب اسلامی که نیاز به اهتمام ویژه ای دارد و النهایه اولین انتخابات در گام دوم و...آنرا متمایز نموده است و ازینرو دکتر حق شناس می بایست با خارج از شدن از فضای اولویت بندی های انتزاعی ،واقعیت های کنونی و پیش رو را دقیقا رصد و متناسب با آن بیانیه کاری خود را برای دو سال آینده اعلام کند.
زمانی که دکتر سید مناف هاشمی سکان استانداری گلستان را بر عهده گرفت در قالب سلسله یادداشت هایی بایدها و نبایدهایی را خطاب به وی (استاندار جدید گلستان،بایدها و نبایدها)نگارش و منتشر نمودم؛
1-بحران در خلیج گرگان ناقوس های ۲۰۳۰ را به صدا آورده است[1]
2- آسیب های اجتماعی در گلستان و مدیریت اعتبارات مقابله با آن ![2]
3- امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به دولت را احیا کنید/اقامه فریضه از تمام دستگاه های دولتی و عمومی استان آغاز شود[3]
4- تجربه شکست خورده بخشینگری در حوزه گردشگری استان/ صنعت گردشگری استان از فقدان مدیریت استراتژیک رنج میبرد/ بومگردی مبتنی بر جاذبههای طبیعی، قومی محلی و فرهنگی هویت اصلی صنعت گردشگری گلستان[4]
5- بندر آبسکون نوین دروازه اتحادیه گمرکی آسیا/ روابط اقتصادی راهبردی با قزاقستان حلقه مفقوده نفوذ به بازارهای روسیه[5]
6- تهدیدات مهندسی اطلاعات برای مهندسی مدیریت های کلان/ اپیدمیولوژی سیاسی و امنیتی استان و ویروسی شدن نرم افزارهای مدیریت کلان[6]
7- شیوع نمادهای اندلس در دارالمومنین گرگان / غفلت یا تغافل مجموعه های فرهنگی و امنیتی؟[7]
8- خلا و ضعف مدیریت شهری گرگان نیازمند تدبیر استاندار گلستان / مدیریت مرکز استان، آئینه توفیق مدیریتی دکتر هاشمی[8]
9- مدیریت میراث محور شایسته مدیریت عالی استان است/ مدیریت ارث محور و جزیره ای بزرگترین آفت مدیریتی[9]
10- استاندار و شناسنامه انقلابی مردم استان گلستان/ لزوم غبار روبی استاندار از میراث معنوی ۵ آذر[10]
11- سیاهچاله ربا و رباخواران در استان و بحران ورشکستگی بنگاه های اقتصادی/ ضرورت تعامل استانداری با اداره کل دادگستری در اجرای اثربخش دستورالعمل حمایت قضایی از سرمایه گذاران[11]
12- خرده گفتمان ناکافی توسعه و اختلال در گفتمان دهه پیشرفت و عدالت/ فقر، فساد و تبعیض نتیجه انحراف از گفتمان دهه پیشرفت و عدالت[12]
بعد از این یادداشت ها به اتفاق یکی از دوستان در استانداری با یکی از مدیران مسول و نزدیک به استاندار نشستی جهت گرفتن بازخورد آنها داشتیم که بسیار راضی کننده بود؛ اما نکات پایانی ای که مدیر یاد شده به ما متذکر شدند بسیار نگران کننده بود که منتهی به نگارش و انتشار یادداشت آخر با عنوان :« سید مناف هاشمی و یک دو راهی مهم و سرنوشت ساز» در آذر 96 شد. در یادداشت مذکور نوشتم که :« در حالی که خروجی سیستم مدیریتی استاندار جدید باید تبادر کننده فضای تغییرات ملموس تحول آفرین بسمت پیشرفت و توسعه استان باشد ؛ متاسفانه از نوع تغییرات و درخواست های بعضی نمایندگان مجلس با تاکید بر تغییر فرمانداران و بعضی روسای ادارات بوی تند سهم خواهی و آغاز صف بندی رقابت های انتخاباتی سال ۹۸ و فعالیت های زودهنگام انتخاباتی به مشام می رسد که نه تنها بزرگترین فرصت مدیریتی را از دکتر هاشمی سلب می کند بلکه استان را تحت تاثیر چنین ویروس مختل کننده ای از امتیاز ویژه مدیریتی وی عملا محروم خواهد کرد .» و به یک دو راهی مهم و سرنوشت ساز برای سید مناف اشاره نمودم :« اکنون و به تجربه و اطلاع از وضعیت حلقه اول اداره استان در مقطع دولت نهم و اول دهم می توانم بگویم استاندار گلستان بر سر یک دو راهی سرنوشت ساز قرار گرفته است :
1- با این سخت افزار و نرم افزار موجودی که تحت ملاحظات و شرایط مورد اشاره در بالا ، ویروسی شده است ؛ ادامه روند مدیریتی کنونی آغاز شده یعنی پذیرش توصیه ها ، برون سپاری انتصابات ، تن دادن به سهم خواهی های مفرط سیاسی ، اقتصادی و ... [ به گواهی تغییرات محدود انجام شده ] به بکار گیری افرادی ضعیف ، وامدار ، بی تعهد و احیانا ناسالم در سطوح مختلف مدیریتی استانی و شهرستانی منجر خواهد شد که به کاهش کیفیت مدیریتی و ضعف عملکرد استانداری منتهی می گردد.
در این صورت قطعا عملکرد و سرنوشت برخی استانداران پیشین در دولتهای مختلف در انتظار دوره مدیریتی هاشمی است و نهایتا اینکه دوره ای بدون توفیقات چشمگیر و قابل اعتنا در تاریخ استان ثبت خواهد شد .
2- با تکیه بر ویژگی و امتیازهای یاد شده خود ؛ بطور مستقل ، مقتدرانه و بدون هیچ ملاحظه ای تغییرات تحول آفرین را با رویکرد رفع بعض نقاط ضعف مفرط در چارچوب اختیارات استانی به پیش برده و راهبری کند و در این مسیر از مشورت با افراد و مجموعه های مطلع و دلسوز بهره بگیرد و با دستی پر و مبتنی بر سیاست کلان اعتدالی دولت از افراد سالم ، توانمند و دلسوز برای مدیریت های استانی و شهرستانی بهره بگیرد .»
اکنون همین دو راهی ، پیش روی حق شناس استاندار جدید است؛ اما با جهات و ملاحظات 5گانه در بالا که او را برای گرفتن یک تصمیم متناسب در وضعیتی متناسب تر قرار داده است! و همین انتخاب سرنوشت مدیریتی او را رقم خواهد زد.
در این مسیر و راه علاوه بر توصیه های یاد شده در 13 یادداشت صدرالاشاره – که بعض آنها حتی در اولویت های استاندار جدید اعلام شده است – 7 توصیه دارای اولویت راهبردی را جهت ارتقای مدیریت عالی استان در تراز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی متذکر می شوم:
1- دستگاه های اداری استان و مدیران آن هنوز تحت بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی «بروز رسانی نرم افزاری» نشده اند و به جرات می توان گفت کمتر مدیری می توان یافت که علاوه بر فهم بسط یافته سازمانی از «راهبرد بازآفرینی در گام دوم» ،سند جامع بالادستی سازمان خود را تهیه و تدوین نموده و یا در حال تهیه آن باشد.این مهم برای اصلاح نمودار عمر سازمانی یک امر حیاتی است و در صورت عدم اهتمام بدان ،دستگاه های اجرایی استان بزودی وارد مرحله بوروکراسی دوم خواهند شد.
2- برگزاری انتخابات با مشارکت حداکثری مردم استان همراه با نشاط انقلابی در سایه احساس امنیت جزو افتخارات این استان و امتیازات استانداران پیشین بوده است.این مهم که جزو اولویت های اصلی سال 98 است در سایه انسجام درونی ستاد انتخابات،توانمندی ها و تجارب مدیران عالی ، قدرت و اقتدار آنان نسبت به سایر مدیران جهت ایجاد هم افزایی و هم پوشانی بوده است.اما چشم انداز روشنی با توجه به فقدان یک روز تجربه کار سیاسی و امنیتی در استان در معاونت ذیربط نمی توان ترسیم نمود.بالاخص اینکه با توجه به سوابق جنابعالی و فقدان سابقه امنیتی به یک نقطه ضعف مفرط در شورای تامین مبدل خواهد شد که در بزنگاه ها قادر به اتخاذ تصمیم موثر نخواهید بود.لذا بنظر می رسد جابجایی در این حوزه یک امر ضروری و قطعی است.
3- پیشینه کاری جنابعالی در اداره کل بنادر و کشتیرانی گیلان ، عضویت در هیئت مدیره منطقه ویژه اقتصادی بندرانزلی، مشاور مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی، عضو غیرموظف هیئت مدیره کشتیسازی خلیج فارس ، معاون اداره کل بنادر و دریانوردی استانهای مازندران، گیلان و خوزستان و عضو هیات عامل و معاون دریایی سازمان بنادر و دریانوردی ،سرمایه بس گرانسنگی در گشودن دروازه اتحادیه گمرکی آسیا در استان گلستان است که با وجود قرارداد تجارت آزاد ميان ايران و اتحاديه اقتصادي اوراسيا می تواند تحول بسیار گسترده ای در حوزه اقتصادی و اشتغال ایجاد کند و در این ارتباط در یادداشت های صدرالاشاره راهکارهای آن ارایه شده است.
4- اختلالات آب و هوایی از جمله بارش های فراوانی که منجر به سیلاب ها (توهم ترسالی )و اکنون با دمای بی سابقه منجر به تداوم خشکسالی و با وجود بسترهای پوششی آن به تکرار آتش سوزی ها – که سوابق آن در گلستان وجود دارد – نیاز به یک مدیریت حرفه ای و آینده نگر در حوزه مدیریت بحران دارد تا حدود بسیاری بتواند وقت شما را برای دیگر امور آزاد کند.همچنانکه در موضوع سیل و آثار آن نیاز به حضور یک نماینده قوی و دارای اختیار لازم می باشید نه حضور فردی و اداری فرسایشی
5- پاشنه آشیل مدیریت اطلاعاتی-امنیتی و انتظامی در سال 98 عدم اشرافیت بر تهدیدات نوظهور آنلاین است که جنابعالی بعنوان رییس شورای تامین استان می بایست ضمن تقویت دبیرخانه شورای تامین و نظارت بر اجرای کمیسیون های تخصصی در سطح عالی دستگاه های اجرایی، آن را رفع و در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های این شورای راهبردی نقش هوشمندانه تری ایفا نمایید.
6- عدم درک مدیران عالی از جنگ ادارکی و شناختی حاکم با اضلاع ترکیبی آن منجر به آن شده است که به حوزه رسانه یک نگاه فروسازمانی و روابط عمومی فردی داشته باشند تا یک نگاه فرماندهی و قرارگاهی در راهبری جنگ رسانه ای و این ضعف همواره وجود داشته و در این سال بصورت جدی ای خودنمایی خواهد کرد.
7- فساد اداری متاثر از رانت و مدیریت رفاقتی و نیز عدم برخورد قاطع با مفسدین در دستگاه های اداری عمدتا ادراکات جامعه را هدف قرار داده است و مبارزه با فساد ادراکی اکنون از اهمیت دوچندانی برخوردار است ولو اینکه بلحاظ سیستمی دستگاه ها آلوده به فساد نباشند .این مهم براساس توصیه های رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیاز به اهتمام ویژه ای دارد که جز با تغییر در مدیریت حراست ، بازرسی و... آن استانداری و تقویت آن و همچنین هم افزایی و هم پوشانی با دیگر دستگاه ها امکان پذیر نیست.ان شاءالله
http://yon.ir/btxF [1]
[10] http://yon.ir/4U81q
[11] http://yon.ir/kl89l
[12] http://yon.ir/yXNAk
انتهای پیام/