در چند روز گذشته نشر خبر دروغ تصویب اف ای تی اف و سی اف تی در جلسه سران قوه و تائید آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی از سوی یکی از دولتمردان با واکنش ها و بازتاب گسترده ای در جامعه اسلامی ما مواجه شد.
به گزارش تیتر آزاد به نقل از گلستان ما، در چند روز گذشته نشر خبر دروغ تصویب اف ای تی اف و سی اف تی در جلسه سران قوه و تائید آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی از سوی یکی از دولتمردان با واکنش ها و بازتاب گسترده ای در جامعه اسلامی ما مواجه شد.
خبر دروغی که بسرعت روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور اطلاعیه ای آنرا را رد کرد و صریحا اعلام نمود که:" رهبر معظم انقلاب هیچگونه اظهار نظر یا مکتوبی دال بر موافقت با تصویب و اجرای لوایح پالرمو و سی اف تی نداشته اند. لذا انتظار میرود مسئولین دولتی در نقل قول از مقام معظم رهبری جانب امانتداری را رعایت کنند."
و متعاقب آن نیز سخنگوی قوّهی قضائیه نیز ادّعای مبنی بر تأیید لایحهی اف ای تی اف توسط رهبری و سران قوا را قویّاً تکذیب کرد و بیان داشت که: «برخلاف ادعاهای مطروحه، از زمان انتصاب آیتالله رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه و حضور ایشان در جلسه سران قوا ، هیچگونه بحثی پیرامون اف ای تی اف مطرح نگردیده است. ادعای تصویب این موضوع در جلسه سران قوا، در این دوره نادرست است.»
با این دروغ بزرگ مجددا پرونده پیچیده چرایی دروغ و دروغ گویی در جامعه اسلامی ما بازگشایی شد.
هر چند دروغ گفتن به یک دولت و دولتمردان و نیز دیگر مسولین ؛به دوره ای و جریانی اختصاص ندارد و در هر دولتی ممکن است که مسئولی دروغی ولو کوچک بگوید! که شاید هم خیلی مهم نبوده و تاثیر چندانی در سرنوشت ملت و کشور نداشته است اما در مواردی و مقاطعی خاص دروغی بزرگی گفته می شود که علاوه بر اینکه به ضرر آن دولت تمام شده است ؛ بلکه ضرر و زیان های گسترده و غیر قابل جبرانی به یک ملت و کشور وارد نموده است !
این موضوع وقتی پیچیده و بغرنج تر می شود که این دروغ های بزرگ با تکرار به یک رویه ای تبدیل می شود که عمق و تبعات آن نیاز به یک ارزیابی دقیق دارد .
بطور کلی بدون انحصار به مقطع و فرد خاص هر یک یا چند عامل ذیل همچون وعده تبلیغاتی انتخاباتی ، عدم اطلاع از توان خود و ابعاد موضوع ، تصور احاطه داشتن بر کار و موضوع ، مصلحت و اضطرار ، دروغگویی پاتولوژیک( عامل معینی برای دروغ و بیان آن وجود ندارد و بظاهر هم خیلی قانع کننده است!) ،جلب توجه، فراموشی و عدم یادآوری گذشته و بیان سخنان متعارض دیگر ،عدم پذیرش اشتباه با وجود گرفتن مچ آنها و توجیه آن ،نیاز به تمجید و تعریف ،فقدان اعتماد به نفس ،اختلال شخصیتی و کمبود توجه،نداشتن کفایت کافی ،فوبیا شکست سیاسی و انتخاباتی و...را می توان برای شناخت ریشه و ماهیت دروغ ها نام برد و تا حدودی هم اقناع کننده هستند اما برای دروغ های بزرگ همچون دروغ مصداقی صدرالاشاره که آثار و تبعات منفی گسترده ای در بردارد از توجیه لازم برخوردار نیستند.
بنظر نگارنده از میان تمام نظرات و دیدگاه های مطرح شده ؛ هیچ یک به نظر و دیدگاه عمیق و کاملا فنی مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر گران سنگ المیزان نمی رسد. ایشان می فرمایند :" دروغ مانند ماده مخدری است که نیروی فهم و شعور جامعه را نابود میسازد و حقایق را میپوشاند، یا مانند نوشابه الکلی است که مردم را مست می کند و قوه عاقله را از تمیز خیر و شر باز میدارد. از این جاست که اسلام، دروغ را یکی از گناهان بزرگ شمرده و برای دروغگو ارزش و شخصیت دینی قائل نیست."
بر این اساس قوه قضاییه می بایست برای صیانت از جامعه و پیشگیری و کاستن از آثار زیانبار این ماده مخدر شوم ورود کند و با جدی گرفتن هشدارهای مرحوم علامه طباطبایی (ره) مانع از تکرار و استمرار چنین دروغ هایی در جامعه شود.
اگر طرح این دروغ های بزرگ ناخواسته و بدون اهداف یاد شده باشد با توصیه ها و تذکرات مصلحانه آن را رفع کند و اگر خواسته ، ارادی و با اهداف یاد شده صورت میگرد ،به وظیفه قانونی و قضایی خود در اولین و آغازین نقطه ثقل در دومین مرحله خودسازی ،جامعه پردازی و تمدن سازی نوین در گام دوم اهتمام ویژه ای بورزد.در غیر اینصورت این ماده مخدر جامعه ما را به یک خودسوزی و جامعه ستیزی گسترده و ویرانگری مبدل خواهد نمود و پایه های یک جامعه اسلامی تمدن ساز را ویران خواهد نمود.
انتهاي پيام/