علمگردان روستای کفشگیری گرگان گفت: بعد از فوت پدربزرگم پدرم و عمویم علمگردانی و علمداری می کردند و الان هم نسل به نسل به بنده انتقال پیدا کرده و در واقع یک نوع برکت زندگی ما محسوب می شود.
به گزارش تيترآزاد به نقل ازگلستان ما، خبرنگار ما با علمگردان جوان روستای کفشگیری گرگان که به گفته خودش این آیین نسل به نسل به وی رسیده است هرساله برای انجام این آیین از تهران به استان سرسبز گلستان و روستای کفشگیری گرگان سفر می کند، به گفتگو نشست که متن آن در ادامه آورده شده است:
لطفا خودتان را برای مخاطبین ما معرفی کنید.
ابوالفضل لولایی متولد 18 اردیبهشت 1363 از گرگان، کودکیم را در محله ی امام رضا گذراندم.
کدام مدرسه و دانشگاه تحصیل کردید؟
دوران ابتدایی را در محله ی طهماسبی زندگی و در مدرسه ی شریعتی فر تحصیل کردم. دوره ی راهنمایی و دبیرستان را را در فارابی و باغ سبز سرپیر طی کردم.
دوره ی کارشناسی در دانشگاه گیلان در رشته ی کشاورزی مشغول شدم و بعد از آن دوره ی کارشناسی ارشد را در رشته ی فیزیولوژی گیاهی در کرج مشغول بوده و در سال 91 با رتبه ی دو وارد دانشگاه علوم تحقیقات تهران شدم.
در خرداد ماه 91 در اداره کل منابع طبیعی استان تهران با سمت کارشناس مشول به کار شدم و در حال حاضر مسئول فنی اداره ی منابع طبیعی جنوب استان تهران و همچنین مسئول آموزش اداره در بخش کشاورزی هستم و از سال 87 در تهران زندگی می کنم
نظرتان درباره روستای کفشگیری چیست؟
هیچگاه در روستای کفشگیری زندگی نکردم اما با این وجود عرق خاصی به آن دارم ، چون زادگاه خود من به حساب می آید.
ریشه ما کفشگیری است و هر چیزی به ریشه ی خود متصل است و اقوام نیز در اینجا زندگی می کنند.
نظرتان درباره استان گلستان؟
استان گلستان از جمله استان هایی هست که از نظر منابع طبیعی و ذخایر اکولوژی غنی هست. ولی جزو تقریبا استانهای تا حدودی محروم از امکانات محسوب می شود به خصوص شرق استان و مهم ترین معضلات آن نیز وقوع سیل و از بین رفتن منابع از جمله جنگل است .
راجب علم گردان و کاری که هر ساله با حضور در روستا به آن می پردازید، توضیح دهید؟
این اتفاق سراسر معنویت را نمی توان سالی برایش در نظر گرفت در آشناییت ما با آن.
انسان وقتی تفکر و رشد پیدا میکند ، در خردسالی با این رویه آشنا بودم چون پدرانمان، پدربزرگم . پدرم و عمویم این آداب و سنن دیرینه در ماه محرم را انجام می دادند.
بعد از فوت پدربزرگم پدرم و عمویم علمگردانی و علمداری می کردند و الان هم نسل به نسل به بنده انتقال پیدا کرده و در واقع یک نوع برکت زندگی ما محسوب می شود.
چرا ایام محرم با وجود مراسمات پرشور تهران به گلستان سفر می کنید؟
خیلی حرف است راجب علمگردان و آن اتفاقاتی که پیش می آید.
مهمترین اتفاق در ماه محرم در روستای کفشگیری، علمگردانش است که به نوعی داریم دینمان را به امام حسین و مردم کفشگیری با این کارمان ادا میکنیم.
و مهمترین چیز در این اتفاق این است که ما هر خانه ای که وارد می شویم و علم را آنجا می بریم، دعا می کنند و آن عاقبت بخیری که برای ما در نظر می گیرند و به ما ابراز می شود، مهمترین چیز و دلیل برای حضور هرساله من ردر این ایام است.
هدف از این کارتان؟
مهمترین هدف مسلما زنده نگه داشتن قیام عاشوراست، اینکه این سنت کماکان ادامه پیدا کند و ما هم بخشی از زنجیره ی انتقال سنت اصیل اسلامی برای آینده باشیم.
چند سال است این کار را انجام می دهید؟
از سال 88 و در سن 25 سالگی این کار رو شروع کردم و تا به الان مدت هفت سال است که این سعادت نصیبم شد که کار علمداری را انجام دهم.
در مدت علمداری چیز خاص نظراتان را جلب نکرد ؟
همه اتفاقاتی که در مراسم علمگردان پیش می آید خاطره است، یک سری اتفاقات است که هیچ وقت از ذهن انسان پاک نمی شود. مثلا این که افراد سالمندی که توان راه رفتن روی سکو برای استقبال از علم را ندارند، وبارها از ما خواستند که باهمان کفشه ای گلی و کثیف مان وارد خانه هایشان شویم با این نگاه که برکت امام حسین هستش و از لحاظ پاکیزگی مشکلی وجود ندارد.
گفتن بعضی اتفاقات که در زندگی جاری مان رخ می دهد و از برکت علم است که نمی شود کتمان کرد ولی چیزهایی را انسان می بیند که ماورای طبیعت است و این خیلی لذت بخش است که بهتر است همان طور در دل خودمان بماند.
از حس و حال هنگام گرفتن علم؟
همه آن برکت است و خیلی موارد دیگر؛ اینکه یک نیرویی ماورای طبیعت را حس می کنیم و در ما جاری می شود.
از صحنه هایی که می بینید و جالب بود برایمان بگویید؟
احترام جوان هایی که در این دهه زندگی می کنند و وقتی می بینیم که چه ارزشی و ارجی به علم می گذارند، این ها همش بحث احترام و اعتقاد است.
چون ما علمگردانان از بعد اذان صبح شروع می کنیم و آن جوان هایی را می بینیم که ساعت 5 و نیم صبح آمدن با طبل و سنج با این گروه همراهی می کنند و مراسمی باشکوه برگزار می کنند، واقعا زیباست.
راجع به محرم حرفی دارید؟
محرم سرتاسر بحث زنده نگه داشتن قیام عاشورا استو زنده نگه داشتن یاد امام حسین(ع) و حضرت ابولفضل(ع) است و بایستی این رویه نسل به نسل ادامه پیدا کند و قیام امام حسین به گوش نسل های بعد هم برسد.
برای مراسم علمگردان در آینده برنامه ای دارید؟
اگه خدا بخواهد و بتوانیم کماکان این سنت رو پیش ببریم و اگر خواست خدا باشد قطعا با گذشت زمان و افزایش سن، برنامه های را در نظر داریم. که خیلی خوب است این مراسم گسترده تر از این باشد.
تا چه زمانی قصد دارید علمدار باشید؟
اگر خدا بخواهد و تا جایی که زنده باشم این رویه را ادامه می دهم و همچنین آرزو دارم فرزندم هم علمدار حسین شود.
البته باید بگویم برادر بنده که کوچک تر از من هستند منتظرند که هر چه زودتر به علمداران امام حسین بپوندند وبا وجود اینکه نام حسین را دارند مشتاق هستند که هر چه زودتر حسینی شوند.
ایشان نیز سال دوم دکترای برق دانشگاه تهران هستند.
یک علمگردان باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
مهمترین چیزی که یک علمدار باید رعایت کند از نظر بنده نیت داشتن است، که نیت کند این کار برای امام حسین و نه تظاهر و هر سختی که وجود دارد در این کار همش برکت است. فقط باید برای امام حسین باشد.
پایان علمگردان ما مثل یک نوزادی می مانیم که تازه به دنیا آمده و عاری از هر گونه دل مشغولی ها می شود که در زندگی است. کاری که برای امام حسین باشد در آن سختی و خستگی معنا ندارد. من بنده آن دمم که ساغی گوید یک جرعه از آن بنوش من نتوانم
حرف آخر؟
اولین سالی که سعادت نصیبم شد تا علمداری را انجام بدهم ، آن زمان پدرم به بنده توصیه اکید کردند که هرجای دنیا هم که باشی، شب هفت محرم و روز هفتم بایستی خود را به روستا برسانی و دین خودت رو به امام حسین(ع) و مردم ادا کنی.
امیدوارم در درجه اول خدا و بعد امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل ما رو لایق حفظ این سنن بدانند و اهالی روستای کقشگیری نیز ما را حلال کنند.
گفت و گو و عکس: فائزه کابلی
انتهای پیام/