پس از استعفای سه وزیر فرهنگ، ورزش و آموزش و پرورش سوال بزرگی ایجاد می شود و آن اینکه آیا ناکارآمدی این وزارتخانه ها متوجه مدیران استانی آنها نیست؟

به گزارش گلستان ما به نقل از پاسرو؛ حدود سه سال و نیم پیش، وقتی که از کاندیدای بنفش در مورد عزل و نصب ها پرسیدند، پاسخ داد: " ما داس نداریم که همه را درو کنیم"؛ که ای کاش لااقل همان داس بود تا با دستهای پرتوان تدبیرش ناکارآمدان را درو می کرد اما کومباینی آمد و ریز تا درشت را درو کرد، و مدیران استانی وزارتخانه ها نیز به تبعیت از وزیرشان،طی مسیر کردند.
گذاشتیم به حساب یکرنگ کردن و همدل کردن تیمشان تا ان شاءالله کلید کارآمدیشان بچرخد برای رشد و اعتلای این مملکت...
اما حالا که به آخر قصه های تدبیر میرسیم کمتر کلیدی را یافتیم که طی این سه سال و اندی ماه درون قفل مشکلات بچرخد و چه بسا کلید برخی هاشان درون قفل شکست و مشکلات افزون شد.ازین روی بود که رییس دست به سنگالیزیسیون زد.اما ماهیت این عزل ها یا استعفا ها بیشتر به فرار از پاسخگویی کلیدهای شکسته می ماند.
کلیدی که در آموزش و پرورش با اختلاس، با عدم پرداخت سنوات بازنشستگان دو سال اخیر و بدهکاری های مداوم به حق التدریسی ها،با مدارس بی بودجه رها شده ی در برخی استانها بدون آب و برق و گاز و با سیستم اقتصادی معیوب این وزارتخانه شکست. کلید پیری که از همان ابتدا هم برنامه ی قوی ای اراءه نداد.
و این کلید های شکسته در ارشاد و ورزش و جوانان نیز اوضاع بهتری نداشتند.
که اگر به تفصیل نقدشان بنشینیم کتابها باید نگاشت. اما سوال بزرگی ایجاد می شود که نقش مدیران استانی این وزارتخانه ها چیست؟ آیا ناکارآمدی این وزارتخانه ها متوجه مدیران استانی آنها نیست؟!
Modiran golestani estefa


مثلا جناب فضلیت فرهنگ و ارشاد گلستان که همچون رییس وزارتخانه ی مربوطش، ستاره بزرگ کارنامه اش برگزاری کنسرت های متعدد در این سه سال است.
اداره ای که نام فرهنگ را یدک میکشد اما دریغ از ایجاد یک جریان فرهنگی مثبت؛ جریانی که اصلاح کند یا تغییر دهد.
چگونه است که اگر خرده کارهای ارزشمند فرهنگی هم صورت میگیرد خودجوش و مستقل از دولت است.
در این میان بیت المال چگونه هزینه می شود که اثر شایسته ای را شاهد نیستیم؟!
خوب می شد که نتیجه کارهای ارشاد گلستان را در بهتر شدن وضعیت حجاب یا رشد فرهنگ و سواد فضای مجازی و شاید گسترش و ابقای فرهنگ اصیل منطقه و توسعه گروه های رسانه ای کوچک و بزرگ و ... میدیدم.
اما در این میان وطنی، رییس اداره آموزش و پرورش استان چه دارد بگوید برای مدارس بی برق و گاز و مدیرانی که در تهیه ی بسته ای ورقه ی A4 مانده اند؟ شاید برای تحصن های پی در پی مربیان و یا اعتراضات و تجمعات بازنشستگان سنتوات نگرفته پاسخی داشته باشد...
اما قطعا کم کاری و سهل انگاری در خصوص کتک کاری دانش آموزان توجیه ناپذیر است.
خوب می شد جناب وطنی پاسخی هم در مورد تعدد غیر انتفاعی هایی می داد که قارچ گونه در گوشه و کنار شهر سبز می شوند در حالی که شهر پر است از صندلی های خالی. چرا از آموزش و پرورش سعیی در ارتقاء کیفیت مدارس دولتی نمیبینیم؟
این دانش آموزان، جوانان آینده مملکت و آتیه سازان آنند. جوانانی که وزارت و به تبع آن اداره مربوط به آنها در کشور و استان تنها ورزشش را یاد دارد و آن هم دست و پا شکسته.
نمیدانیم در مخیله تیم مدیریتی طیبی،رییس ورزش و جوانان گلستان، چه میگذرد که یادش رفته عنوان ریاستشان جوانان هم دارد و جوان در ورزش خلاصه نمی شود.
شما را چه می شود که تلاشی در جهت رشد و توسعه ورزش های بومی و محلی نمیبینیم و به هر جا که سرک میکشیم از کمبود امکانات ورزشی می نالند.
چه خوب شد که اجلاسیه ای در راه است و 30 هزار مسابقه در رشته های مختلف به مناسبت آن برگزار می شود و کم کاری های گذشته را پوشش می دهد.
این مدیران نیز بایستی در مورد تغییر همه ی تیم مدیریتی خود و عدم دریافت نتیجه درست پاسخگو باشند. عمریست که رفت و چاره ای که اندیشیده نشد در پس ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی و ضربات مدون جبهه استکبار.
نتیجتا باید گفت ناکارآمدی و شاید کم کارآمدی مدیران استانی آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد و ورزش و جوانان عدم کفایت وزرای معزول یا مستعفی را نتیجه می دهد و در حقیقت شکست این وزارتخانه ها با میزان صلاحیت مدیران استانیشان رابطه مستقیم دارد.
و خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل.
یادداشت از م.ر
انتهای پیام/