هیلاری کلینتون نماینده رادیکالیسم دموکرات علیه ملت ایران است که مهم‌ترین اصل حاکم بر رفتارهای آن حمایت بی‌چون و چرا، حداکثری و متعصبانه از اسرائیل است.

به گزارش تيترآزاد به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مهدی محمدی در سرمقاله امروز روزنامه وطن امروز در واکنش به طرح هیلاری کلینتون برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه، آن را سرآغازی برای وقوع جنگ جهانی سوم خواند و نوشت:


چندی پیش آقای روحانی گفت انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از دید وی رقابت میان بد و بدتر است. اگرچه او وارد مصادیق نشد اما می‌توان حدس زد روحانی و تیمش، هیلاری کلینتون را بد و دونالد ترامپ را بدتر می‌دانند. در این باره البته اختلاف‌نظرهای فراوانی وجود دارد طوری که می‌توان گفت بخش اعظم نخبگان آشنا با حوزه سیاست خارجی و دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری امنیت ملی کشور به احتمال بسیار زیاد با روحانی موافق نیستند.

هیلاری کلینتون نماینده رادیکالیسم دموکرات علیه ملت ایران است که مهم‌ترین اصل حاکم بر رفتارهای آن حمایت بی‌چون و چرا، حداکثری و متعصبانه از اسرائیل است. در میان برنامه‌های او نیز آنچه از همه چشمگیرتر است، تلاشی است که وعده داده برای احیای برتری منطقه‌ای اسرائیل از جمله از طریق بدل کردن اعراب به اقمار همیشگی آن، انجام خواهد داد.

اگر تنها یک تفاوت کوچک میان کلینتون و اوباما وجود داشته باشد مربوط به این است که هیلاری عقیده دارد آمریکا باید گام‌هایی جدی برای تقویت اعراب در مقابل ایران بردارد بویژه حالا که سعودی تقریبا تمام مرزها و ملاحظات پیشین در شراکت با اسرائیل و بدل شدن به «ابزار منطقه‌ای آمریکا برای مهار ایران» را کنار گذاشته و برای ضربه زدن به ایران چنان حریص است که منابع خود را تا مرز ورشکستگی هدر داده است.

روی کار آمدن کلینتون بی‌شک به تشدید تنش‌های منطقه‌ای و شتابان‌تر شدن روند تشکیل جبهه مشترک سعودی- اسرائیل علیه همه کشورهای منطقه بویژه ایران خواهد انجامید و وضعیت ژئوپلیتیکی غرب آسیا را از اینکه هست بسیار وخیم‌تر خواهد کرد.

همین حالا مهم‌ترین سرچشمه ضربات جدیدی که هیلاری کلینتون دریافت می‌کند فردی است به نام هما عابدین که اگرچه ظاهرا هندی-پاکستانی معرفی می‌شود اما در واقع یک سعودی است که کلینتون بشدت به او وابسته است و حتی به قیمت وارد آمدن خسارت بی‌سابقه به کمپینش حاضر نیست او را از خود دور کند.

علاوه بر این، کلینتون نماینده آن دسته از سیاستمداران آمریکایی است که خود را معمار استراتژی‌تحریم می‌دانند و به کارآیی آن در پیشبرد سیاست‌های بین‌المللی آمریکا باور دارند. درباره ایران نیز تردیدی نیست که رژیم جنایتکارانه و بی‌سابقه تحریم‌ها بیش و پیش از هر کس دیگر توسط تیم کلینتون در وزارت خارجه آمریکا طراحی و اعمال شد و کسانی که پس از او آمدند چیز چندانی بر این بنای منحوس نیفزودند. اکنون کار از این هم فراتر رفته است. موسسه رند که ارتباطاتی عمیق با تیم کلینتون دارد اخیرا نسخه‌ای از یک راهبرد جدید را عرضه کرده که تحریم را با دیگر ابزارهای قدرت ملی آمریکا از جمله عملیات اطلاعاتی، حمله سایبری، تهدید نظامی، فشار روانی و رسانه‌ای، هجمه دیپلماتیک و... مخلوط می‌کند و ماحصل آن راهبرد جدیدی است که «استراتژی اعمال فشار» (P2C: The power to coerce) نامیده می‌شود. در این راهبرد جدید- که اجرای آن اولویت تیم کلینتون در قبال ایران خواهد بود- همه ابزارهای قدرت ملی آمریکا بدل به ابزار جنگ علیه ایران می‌شود و بی‌سابقه‌ترین رویارویی میان ایران و آمریکا شکل خواهد گرفت.

همه اینها را باید در کنار اراده‌ای قرار داد که تیم کلینتون برای استفاده حداکثری از ابزارهای خصمانه نهفته در برجام علیه ایران دارد. دولت اوباما در استفاده از بخش‌های مربوط به دسترسی و بازرسی و همچنین اعمال معیارهای سختگیرانه درباره روند رسیدن به «ارزیابی گسترده‌تر» (BC) درباره برنامه هسته‌ای ایران احتیاط کرد، چرا که نمی‌خواست دستاوردهای سیاسی ناشی از برجام را به سرعت به خطر بیندازد. تیم هیلاری با این پیش‌فرض سر کار می‌آید که دولت روحانی در ایران تحت هیچ شرایطی از برجام خارج نخواهد شد، بنابراین آمریکا باید برجام را هم به بخشی از راهبرد P2C تبدیل کند.

همه این شواهد به ما می‌گوید هیلاری بسیار تندروتر از آن است که به نظر می‌رسد. یک جنبه دیگر این موضوع که هنوز به آن نپرداخته‌ایم اراده بسیار روشن او برای مداخله در امور داخلی ایران از طریق تقویت نخبگان سیاسی غربگرا و جامعه مدنی هوادار آمریکاست که وظیفه آن ایجاد پیوند سیستماتیک میان بخش‌های سازمان‌یافته جامعه ایرانی با غرب و تبدیل کردن آنها به موتور محرکه تغییر و مجری عملیات براندازانه در ایران خواهد بود. می‌دانیم که این شبکه به ظاهر مدنی، در واقع ابزاری در دست آمریکا خواهد بود تا وقتی که اگر زمانی اراده کرد وارد رویارویی مستقیم با ایران شود، آن را به سرعت بدل به «میلیشیا» و «تجربه عراق» را تکرار کند.

اگرچه می‌توان هر یک از موارد بالا را تا حد قابل توجهی بسط داد ولی هیچ‌یک از آنها به این اندازه مهم نیست که هیلاری کلینتون خطرناک‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا از این حیث است که روی کار آمدن او به احتمال بسیار زیاد به وقوع یک جنگ بسیار بزرگ- به تعبیر جان کری «جنگ سوم جهانی»- در غرب آسیا خواهد انجامید.

تیم کلینتون (تا جایی که آنها را می‌شناسیم) این موضوع را روشن کرده‌اند که هدف نهایی آنها در منطقه بازتعریف نقشه سیاسی و ترسیم مجدد مرزهای برخی کشورها از جمله عراق و سوریه است و گام نخست برای رسیدن به این هدف را نیز ایجاد منطقه امن و برقراری منطقه پرواز ممنوع در سوریه می‌دانند. این ایده‌ای است که اوباما هم چندین بار برای اجرای آن خیز برداشته اما واقعیت‌های میدانی در لحظات آخر آن را از ورود به این ورطه هولناک بازداشته است. هیلاری به صراحت وعده داده در صورت ورود به کاخ سفید منطقه پرواز ممنوع را در سوریه برقرار خواهد کرد. برقراری چنین مکانیسمی در حلب- اگر واقعا از سوی آمریکا با جدیت اجرا شود- به وقوع مهیب‌ترین جنگی در منطقه خواهد انجامید که تاریخ به خاطر دارد. نه ایران، نه دولت سوریه و نه حتی روس‌ها چنین مداخله‌ای را نخواهند پذیرفت و بویژه حالا که در آستانه یک پیروزی تاریخی در سوریه قرار دارند، به اعمال هر نوع مکانیسم پرواز ممنوع بی‌اعتنایی خواهند کرد. در این صورت وقوع برخورد میان آمریکا و متحدان سوریه قطعی است و وقتی چنین برخوردی رخ بدهد دیگر روشن نیست پای چه بازیگران دیگری به منازعه بازخواهد شد، دامنه بحران تا کجا رشد خواهد کرد و ابعاد درگیری چقدر شدید خواهد شد.

اگر از همه موارد دیگر صرف‌نظر کنیم، هیلاری کلینتون را به همین یک دلیل می‌توان «رئیس‌جمهور جنگ» نامید. او کمپین خود را به گونه‌ای پیش برده که مجبور به مداخله در منطقه خواهد بود و این مداخله با هر سناریویی که رخ دهد، رویارویی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. رویارویی هم با هر شدتی که آغاز شود، دیگر نمی‌توان ابعاد آن را کنترل کرد و کار به سرعت به جنگ تمام‌عیار خواهد کشید.


انتهای پیام/