ارزیابی فصلنامه اِستارباد بالاخص شماره 8 آن با عنایت به مستندات پخش شده از شبکه من و تو و بازی جدیدا ساخته شده "انقلاب 57" ،بسیار قابل تامل است و اساسا این همسویی و هم جهتی نمی تواند اتفاقی باشد !
به گزارش تیترآزاد به نقل از گلستان ما ؛ محققان و تحلیل گران انقلاب ، اساسی ترین عوامل شکل گیری و پیروزی "انقلاب اسلامی57" را مکتبی بودن ، مردمی بودن ، بهره مندی از رهبری بلامنازع و مقتدرانه امام ( متاثر صفات و خصوصیات فردی امام (ره) از جمله مرجعیت دینی و سیاسی، ابعاد معنوی و عرفانی آن حضرت ) از سال 1341 شمسی تا پیروزی و استقرار نظام اسلامی می دانند.
انقلاب اسلامی در قانون اساسی
قانون اساسی جمهوری اسلامی در همین ارتباط مقرر داشته است که : « ويژگي بنيادي اين انقلاب نسبت به ديگر نهضتهاي ايران در سده اخير مكتبي و اسلامي بودن آن است، ملت مسلمان ايران پس از گذر از نهضت ضد استبدادي مشروطه و نهضت ضد استعماري ملي شدن نفت به اين تجربه گرانبار دست يافت كه علت اساسي و مشخص عدم موفقيت اين نهضتها مكتبي نبودن مبارزات بوده است. گرچه در نهضتهاي اخير خط فكري اسلامي و رهبري روحانيت مبارز سهم اصلي و اساسي را بر عهده داشت، ولي به دليل دور شدن اين مبارزات از مواضع اصيل اسلامي، جنبشها به سرعت به ركورد كشانده شد. از اينجا وجدان بيدار ملت به رهبري مرجع عاليقدر تقليد حضرت آيت الله العظمي امام خميني ضرورت پيگيري خط نهضت اصيل مكتبي و اسلامي را دريافت و اين بار روحانيت مبارز كشور كه همواره در صف مقدم نهضتهاي مردمي بوده و نويسندگان و روشنفكران متعهد با رهبري ايشان تحرك نويني يافت. » (قانون اساسی – مقدمه)
همسویی این عوامل در روند نسبتا طولانی و طاقت فرسای نهضت اسلامی ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ دینی و مذهبی مردم ایران - که بیش از همه متاثر از نهضت اسلامی امام حسین(ع) ، خاستگاه رهبری و روحانیت مبارز حامی آن یعنی حوزه های علمیه قم ، مشهد و دیگر حوزه های علمیه در سراسر کشور و همچنین شبکه گسترده و فراگیر مساجد و دانشگاهیان متعهد دارد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی در همین ارتباط مقرر داشته است که: « در اين ميان قشر آگاه و مسئول جامعه در سنگر مسجد ، حوزههاي علميه و دانشگاه به روشنگري و با الهام از مكتب انقلابي و پربار اسلام تلاش پيگير و ثمر بخشي را در بالا بردن سطح آگاهي و هوشياري مبارزاتي و مكتبي ملت مسلمان آغاز كرد. » (طلیعه نهضت)
انقلاب اسلامی بر مدار نهضت امام خمینی(ره) نه سهام تعیینی احزاب
این عوامل و زمینه ها بر این حقیقت انکارناپذیر دلالت دارد که شکل گیری این نهضت و پیروزی آن تحت رهبری امام (ره) برآیند منطقی و طبیعی همسویی عوامل و زمینه های یاد شده بوده است، نه ناشی ائتلاف احزاب و گروه های سیاسی براساس یک سهام تعیینی که چنین فرضیه ای اساسا با توجه به خاستگاه و مختصات معرفتی و گفتمانی التقاطی این احزاب (چپ کمونیستی - حزب توده ایران، راست ملی گرای لیبرال - جبهه ملی ایران، روشنفکران دینی - نهضت آزادی ایران) وابسته به شرق و غرب ، به شهادت تاریخ و مواضع داخلی و خارجی رهبران آنان خاصه در نفی مبارزه با استکبار جهانی و اسقاط سلطنت و برقراری حکومت اسلامی غیرقابل اثبات است.
دیگر جریانات منشعب از جریانات التقاطی فوق الاشاره همچون سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) ، سازمان چریک های فدایی خلق ایران و بعض جریانات متحجر در روحانیون، به رهبری برخی مدعیان مرجعیت - که در اعتراض به رویکرد محافظه کارانه جریانات عمده بالا در برابر رژیم پهلوی و با الهام از جنبش های مسلحانه و قهرآمیز چپ گرا، مدعی پایه گذاری مسیر مبارزه سیاسی ملت ایران شدند ! - از این قاعده مستثنی نبودند ، چرا که اساس و بنیان نهضت امام خمینی(ره) نه بر اقتصاد و از مسیر مبارزه سخت (مسلحانه و قهرآمیز) بلکه بر فرهنگ و از مسیر مبارزه نرم بنا شده است.
امام خمینی (ره) جامع ترین برنامه عملی همسو با عوامل و زمینه های صدرالاشاره را برای تحولی اساسی نه تنها در جامعه مسلمان ایران بلکه در امت اسلامی در قالب درس و بعد کتاب « حکومت اسلامی» ارایه می نماید و در سیر تکاملی نهضت تا پیروزی آن، به جامعیت خود می رسد و در یک فضای آزاد توام با آگاهی، مردم ایران با اكثريت 98/2% آری می گویند و خبرگان منتخب خود مردم قانون اساسی آن را تدوین و به رای عموم می گذارند.
با این وجود و علیرغم تاکیدات امام خمینی(ره) که: « اين پيروزي انقلاب ما پيروزي بود كه به بركت اسلام و گرايش به اسلام و با فرياد الله اكبر به دست آمد » همین خرده جریاناتی که اساسا و مراما با نهضت امام خمینی(ره) ارتباط و همراهی ندارند با گشودن پرونده ای مجعول از انقلاب ! و تحریف سرآغاز نهضت اسلامی و اصول و آرمان های آن بدنبال تغییر مسیر تکاملی این انقلاب اسلامی و فراهم کردن زمینه نفوذ خود و وابستگان حزبی و گروهکی خود هستند.
قیامي كه از ۱۵ خرداد 42 شروع قیامي اسلامي و قرآني است
امام خمینی (ره)در جمع اقشار مختلف مردم قم و در بخشی از بیانات خود به این اقدامات خزنده واکنش نشان می دهند: « این قیامي كه از ۱۵ خرداد شروع شد و تاكنون باقي است و امید است باقي باشد تا همۀ اهداف اسلام جامه عمل بپوشد قیامي اسلامي است ؛ قیامي ایماني است ؛ پیرو هیچ قیامي نیست. همه ميدانیم كه ۱۵ خرداد مبدأ عطفي بود در تاریخ ؛ نه پیرو نهضتهاي دیگر، قیامهاي دیگر. این شعار باید محفوظ باشد كه این قیام «قیام ملي» نیست ، این قیام «قیام قرآني» است ، این قیام «قیام اسلامي» است.
آنها كه در صدد هستند این نهضت را منحرف كنند از جهت اسلامیت، آنها بدانند كه خائن بر اسلام هستند ؛ خائن بر ملت هستند. امروز باید شعار همان شعار اسلامي باشد.
من متأسفم از این اشخاص كه دعوي ملیت ميكنند و با اغراض ملت مخالفت ميكنند. آنها كه با اسم ملیت و با اسم خلقدوستي خنجر به پشت ملت ميزنند بیدار بشوند بدانند كه یا سران آنها سرسپردۀ اجانب هستند و ميخواهند مسائل را برگردانند به حال اول، یا بكشند طرف چپ یا بكشند طرف راست. اینها بیدار بشوند؛ ما آنها را نصیحت ميكنیم و اگر به نصیحت گوش نكنند، كار دیگر ميشود.
آنها كه ميخواهند توطئه كنند، آنها كه ميخواهند منحرف كنند ملت ما را، آنها كه ميخواهند اختلاف بیندازند بین قشرهاي ملت، اینها توطئهگر هستند و ما ساكت نمينشینیم. ما آنها را تأدیب ميكنیم. » (صحیفه امام ، جلد ۶، صفحه ۳۵۹)
صرف نظر از دیگر تحولات مرتبط با گشایش این پرونده مجعول راجع به انقلاب اسلامی در زمان حیات امام و فراز و نشیب و سرانجام آن که در این وجیزه نمی گنجد ؛ اگر بخواهیم علت اصلی بازگشایی مجدد این پرونده مجعول در این مقطع زمانی را بیان نماییم ؛ همان است که امام خميني(ره) در آغازین فراز از وصیتنامه الهی سیاسی خویش بر آن تاکید نموده اند: « بیتردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت میداند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن: انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد. اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت میکنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید ؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است.»
و لذا افراد و اشخاصی که در این مقطع زمانی این رمز بقای انقلاب اسلامی را با بازگشایی مجدد آن پرونده مجعول هدف قرار داده اند؛ خواسته در همان زمین و براساس قواعد طراحان آن ایفای نقش می کنند.
رمزگشایی از حذف عبارت "اسلام" از عنوان " انقلاب اسلامی57"
امام خامنه ای 2 سال پیش و در واکنش به اظهارات بعض اشخاص راجع به گشایش پرونده آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی و طرح بازخوانی آن و همچنین حذف عملی "اسلام" از عنوان " انقلاب اسلامی 57" در این دیدار با فرماندهان و کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بطور مبسوط از این تحرکات رمزگشایی می کنند: « دشمن به امید واهی پایان یافتن انقلاب، در فکر نفوذ به خصوص نفوذ سیاسی – فرهنگی است که شناخت توطئههای دشمن، تقویت و استحکام روحیهی انقلابی و حرکت مستمر بهسمت تحقق آرمانها این هدف را ناکام خواهد گذاشت... هدف اصلی دشمنان این است که ملت ایران تفکر انقلابی را کنار بگذارد تا قدرت خود را از دست بدهد و در نقشههای چند کشور زورگو که خود را جامعهی جهانی مینامند هضم و محو شود.
اسلام، پایه و مایهی انقلاب است اما عدهای از اسم اسلام هم میترسند و بهجای انقلاب اسلامی میگویند «انقلاب ٥٧». «اسلامِ منحصر در عمل شخصی»، «اسلامِ سکولار»، «اسلامِ بدون جهاد و شهادت» و بدون نهی از منکر، مورد قبول ملت ایران نیست و «اسلامِ انقلاب» را میتوان در آیات قرآن و وصیتنامهی امام رحمهالله و سخنان و مکتوبات ایشان جستجو کرد.
قطعا یکی از روشهای از بین بردن جمهوری اسلامی نفوذ در جامعه و فرهنگ و تضعیف انقلاب است. دشمن در این راه که فروپاشی از درون نام دارد سرمایهگذاری بسیاری کرده است و یکی از روشهای آن بدبین کردن مردم به دولت و حکومت است. برای اینکار آنها اسلام سکولار را تبلیغ میکنند و امیدوارند که حتی قشر مذهبی ایران فقط به مذهب فکر کنند و با سیاست و رویدادهای سیاسی بینالمللی کاری نداشته باشند.
آنها میخواهند القا کنند که اسلام و دین نمیتواند کشورداری کند و اداره کشور را نمیتوان به مذهب و مذهبیها سپرد. یکی از راههای مقابله با این موضوع روشنگری و شناخت دشمن و همچنین تبیین آرمانهای انقلاب است؛ انقلابی که اسلام محور آن است. »
بازگشایی "پرونده مجعول انقلاب 57 " با دو مستند تلویزیونی
بازگشایی مجدد "پرونده مجعول انقلاب 57" را می بایست در چارچوب "پسا انقلاب رنگی 2009" در ایران و بطور خاص "پروژه نوسازی اپوزیسیون سنتی" در پاریس (2011-2012) و "سند پاریس" (مراجعه کنید به فیلم مستند موسسه شهروند یار در سال 90 که خطوط اصلی براندازی حکومت اسلامی در ایران از طریق نفوذ سیاسی-انتخاباتی را ترسیم نموده است و 2 گام اساسی آن از مقطع یاد شده تا کنون برداشته شده است) تحلیل کرد.
در فضای رسانه ای ضد انقلاب این پرونده با پخش " مستند از تهران تا قاهره " در 5 مرداد ماه 1391 از شبکه بهایی من و تو (manoto) کلید می خورد.
ظاهرا محور این مستند خاطرات فرح دیبا (سومین همسر شاه معدوم) است ، اما در این پوشش اولا بدنبال تطهیر رژیم پهلوی و فرزندان خود است و ثانیا در بخشی از این مستند با پخش کردن صحبت های انور سادات و جسارت او به امام راحل و غیر مسلمان خواندن امام ، بدنبال القا این است که انقلاب ایران را یک انقلاب غیر اسلامی است !
شبکه manoto همین خطوط را 3 سال بعد در یک مستند 5 قسمتی با نام « انقلاب 57 » دنبال می کند و آن تطهیر رژیم پهلوی است.
اما نکته بسیار ظریف این مستند 5 قسمتی با عنایت با مستند از تهران تا قاهره ؛ حذف اسلام از عنوان "انقلاب اسلامی 57 " است که در طول پخش آن این عبارت مجعول در اذهان مخاطب خود نقش بسته و به یک اصطلاح رایج در فضای گفتمانی تبدیل می شود تا جایی که بصورت ایجابی یا سلبی و خاصه نقد این مستند همین عنوان جعلی مورد استفاده قرار می گیرد و حاشیه ای بر آن زده نمی شود !
شبکه manoto که بعد از بی بی سی فارسی (مادر این شبکه) در ارتباط با ایران قبل از انقلاب و انقلاب ، تولیدات محتوای بسیاری با بهره گیری از آرشیو غنی بی بی سی داشته است که بطور خزنده ای با توسل به تحریف تاریخی به تخریب آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد و درست همسو با یک جریان داخلی که در صدد ترور شخصیتی و دسته جمعی انقلابیون تحت عنوان "تندرو" است ؛ تصویری خشن و تند از انقلابیون نشان می دهد !
مخاطب این مستند بلند در قسمت های مختلف آن تصاویری از چهره های غضبناک، گرفته و عبوس، بیمنطق، چاقو کش ، سلاح و چماق به دست و نیز در حال تخریب وآتش زدن اماکن عمومی می بیند که تمام آن برای" انگاره سازی تندرو" از انقلابیون است.
پخش این مستند خود نیز آغازی برای پرداختن و بررسی رسانه ای داخلی و خارجی است که برآیند آن تبدیل شدن به یک خرده گفتمان انحرافی است.
در چنین فضایی عامه افراد بالاخص قشر جوان با پایین بودن دانش رسانه ای از یک سو و عدم اشراف بر دانش تاریخ انقلاب اسلامی و تسلط بر جریان شناسی سیاسی آن، با آسیب پذیری بیشتری مواجه می گردند.
بازی ویدیویی "انقلاب 57" ، اوج یک حرکت خزنده و مرموز فرهنگی
اوج این حرکت خزنده خارجی و پس از چند ماه تبلیغات گسترده رسانه های غربی پرده برداری از بازی ویدیویی " انقلاب 57 " برای نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی در 17 فروردین 95 است.
بی.بی.سی فارسی درباره این بازی می نویسد: « بازی انقلاب 1979 که بخش اول آن " جمعه سیاه " نام دارد با موضوع انقلاب اسلامی ایران و وقایع بعد از آن است که توسط نوید خوانساری کارگردان ایرانی- کانادایی بازیهای رایانه ای ساخته شده است.»
خوانساری در مصاحبه های خود در خصوص این پروژه می گوید: « قرار است در این بازی، وقایع اصلی و مهم انقلاب ایران ( سیر پیروزی انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی ) به تصویر کشیده شود و برای کاربران این امکان ایجاد شود تا در قالب چندین شخصیت مختلف، مسیر انقلاب را به دلخواه (با توجه به گرایش های سیاسی و مذهبی خود) تغییر دهند ».
این بازی ویدئویی را نمی توان جدای از دو مستند شبکه manoto تحلیل کرد بالاخص اینکه اولا در یک مقطع زمانی تولید آنها (مستند انقلاب 57 و بازی انقلاب 57) کلید می خورد؛ هر چند بنا بر دلایلی با یک فاصله زمانی منتشر می شوند ثانیا خطوط اصلی در همه آنها رعایت و هم پوشانی داشته اند.
در بازی انقلاب علاوه بر تطهیر رژیم سابق با تقطیع تاریخ با تحریف آشکار سرآغاز انقلاب اسلامی و عمق و فراگیری آن ، به کاربر (نسل سوم و چهارم انقلاب) القا می شود که عده ای جوان بدون برنامه و از سر احساسات علیه رژیم پهلوی خروج کرده اند و با تصویر سازی خشن و تندرو از شهید اسدالله لاجوردی بعنوان نماد یک چهره انقلابی در خط مقدم مبارزه با ضد انقلاب تحت عنوان "حاج آقا" از انقلابیون انگاره سازی خشن و تندرویی می کنند.
در عین حال این بازی ویدئویی بصورت عمیق تر و همه جانبه تری "پرونده مجعول انقلاب 57" را بازگشایی می کند و کاربر خود را تحت یک انگاره سازی هوشمند قرار می دهد.
انگاره های القائی بازی ویدیویی "انقلاب 57" به مخاطب
انگاره های اصلی که این بازی به کاربر خود القا می کند عبارت است از:
1- هسته مدیریتی گروهکی انقلاب ! سهم آنان در اداره کشور !
کاربر در جریان بازی با سازمان مجاهدین خلق آشنا و با دیگر گروه ها نظیرتوده ای ها ، کمونیست ها و ملی گرایان و مذهبیون مواجه می شود و در خلال آن دو عنصر " حقانیت خود و سهم خواهی مبتنی بر آن از انقلاب" در ذهن کاربر شکل می گیرد.
آنگاه امکان آن می یابد که به "هسته مدیریتی انقلاب !" به رهبری دختری توده ای به نام بی بی گلستان (که متشکل از همه گروه هاست) راه پیدا می کند و در آنجا به عنوان یکی از اعضا پذیرفته می شود!
2- انگاره سازی رهبری آیت الله شریعتمداری و شبهه در رهبری قاطع امام خمینی(ره)
در این بازی اینگونه به کاربر القاء می شود که اکثریت افراد شرکت کننده در تظاهرات های اعتراضی تحت تاثیر آیت الله شریعتمداری و از طرفداران آن بوده اند و حامیان امام خمینی(ره) در اقلیت قرار داشتند ! به همین دلیل رهبری آیت الله شریعتمداری بیشتر مورد توجه بوده است !!! ( در عکس زیر و در تصویر روی جلد کتاب به خوبی این مساله قابل مشاهده است )
3- انگاره سازی نقش محوری سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جریان نهضت امام خمینی
در بازی "انقلاب 57" این طور بیان و القا می شود که حرکت های جنبشی ضد استکباری(غربی) و مبارزاتی با رژیم پهلوی، از سوی این سازمان بوده و گروه های دیگر چنین نقشی نداشته اند. همچنین به کاربر القاء می شود که طرفداران امام با فرصت طلبی ، ضمن حذف شریعتمداری! به قدرت دست یافته اند !!؟
4- انگاره سازی انقلاب منهای روحانیت مبارز و اسلام منهای روحانیت مبارز !
در بازی انقلاب 57 کاربر با هیچ شخصیت روحانی ای مواجه نمی شود. در واقع روحانیت در این بازی مستند از سوی سازندگان آن بطور کلی حذف شده اند. این انگاره سازی را باید در چارچوب راهبرد "انقلاب منهای روحانیت مبارز" که یک روی دیگر سکه " اسلام منهای روحانیت" است ؛ تحلیل کرد . چرا که عملا با حذف روحانیت مبارز و انقلابی ، اسلام انقلابی نیز از کشور ایران رخت خواهد بست. مقام معظم رهبری در این ارتباط بیانات بسیار مهم و مبسوطی دارند که مخاطب این سطور لازم است نسبت به بازخوانی آنها اهتمام لازم بورزد.
5- انگاره سازی عدم نقش مساجد و حوزه های علمیه در انقلاب و حذف کامل آن از بازی !
در این بازی ، تصویری نمی توان یافت که اشاره به فعالیت های انقلابی با محوریت مساجد و حوزه های علمیه داشته باشد و همچنین تصویری نمادین از آنها در این بازی وجود ندارد ؛ اما بجای آن سینما « رادیو سیتی » به عنوان پایگاه مدیریت انقلابی معرفی شده است !
با این مبحث مبنایی نسبتا طولانی راجع به ماهیت اصلی انقلاب اسلامی و ابعاد و عوامل و زمینه های اصلی آن از یک سو و ماهیت اصلی طراحان و مطرح کنندگان پرونده مجعول "انقلاب 57" از ابتدا تا کنون و نیز خواستگاه و مختصات پایگاه اجتماعی و سیاسی و خاصه اهداف اصلی آنان از سوی دیگر ، رمزگشایی از چرایی گشایش چنین پرونده ای در داخل و استان های کشور من جمله اقدامات "فصلنامه استارباد " – که موضوع اصلی این یادداشت است - آنهم در این مقطع حساس ( فاز سوم و نهایی سند پاریس) کار چندان دشواری نیست.
همسویی فصلنامه استارباد با فضای رسانه ای ضد انقلاب
ارزیابی فصلنامه اِستارباد بالاخص شماره 8 آن با عنایت به مطالب پیش گفته، خاصه مستندات پخش شده از شبکه من و تو و بازی ساخته شده "انقلاب 57" خطوط ذیل در این فصلنامه - که در تطابق با آنها می باشد - بسیار قابل تامل است و اساسا این همسویی و هم جهتی نمی تواند اتفاقی باشد !
تطهیر رژیم منحوس پهلوی
همچنانکه پیش از این اشاره شد یکی از خطوط اصلی مستندات مورد نقد و بررسی قرار گرفته ، تطهیر رژیم پهلوی است.
در شماره 4 این فصلنامه صفحه 49 آمده است: متأسّفانه نگاه ما به تاریخ بخصوص دوره پهلوی علمی و واقع بینانه نیست ! نگاهی رسمی، کاملاٌ منفی و ردّ همه چیز حتی برقراری امنیت!، ساخت و سازهایی مثل راه آهن!، دانشگاه!، راهاندازی فرهنگستان! و... است. در سالهای اخیر هم نگاه بخشی از مردم عوض شده است. چنانچه جنبههای منفی دولت رضا شاه را نمیبینند!!!." [!]
در صفحه 79 شماره 7 این فصلنامه در پوشش مقالهای که درباره مضرات سیگار کشیدن درج نموده است می نویسد: «... آیا مصرف قلیان در قبل از انقلاب همین مقدار بود ؟ در کدام تِریا یا رستوران در گذشته [در دوره حکومت پهلوی] قلیان ارائه میشد و جوانان ما با افتخار سر میزهای خود قلیان میگذاشتند ؟ چند تن از شاگردان دبیرستانها در گذشته معتاد به سیگار بودند ویا تفریحانه قلیان میکشیدند؟... دیروز [در دوره حکومت پهلوی] تعداد معتادان به تریاک و حشیش در دانشگاه ها و پادگان ها بسیار نادر بودند... امّا امروزه [در دولت جمهوری اسلامی] چی ؟ اصلاٌ قابل شمارش هستند؟ چرا ؟ » و همچنین در صفحه 50 شماره 8 ، صراحتاً اقتصاد دهه ی 50 را بهتر از دوره کنونی معرفی می کند و...
بهره گیری از عنوان "پرونده انقلاب 57" و تصویر نوشته های انگاره ساز در روی جلد و داخل و نیز تیترهای القا کننده آن ( طرح روی جلد، صفحات 39 ،40 ،50 شماره 8 ) بکارگیری این عنوان ( پرونده ای برای "انقلاب بهمن 1357 " در سرزمین گرگان ) بالاخص با تذکر اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص حذف "اسلام" از "انقلاب اسلامی 57" نمی تواند اتفاقی باشد و البته خاستگاه و مختصات جریانی اداره کنندگان آن و محتوی بعضی از یادداشت های آن در پیگیری چنین خطی بر این امر صحه می گذارد.
یادداشت "به بهانه در گذشت فرمانده" [فیدل کاسترو] به قلم چهره شناخته شده این حلقه یعنی دکتر سید هاشم موسوی در صفحه 13 (یادها و یادواره ها) شماره 8- که با توجه به خاستگاه و مختصات گروهکی نویسنده سایه سنگین چپ کمونیستی را از همان آغاز نه اتفاقی که با توجه به ارتباط معنادار دیگر یادداشت ها، بر فصلنامه می گستراند و 5 صفحه اختصاصی برای فرمانده فقیدشان، خطوط اصلی و پوشش دهنده جریانی آن را ترسیم می کند.
توهین و شبهه در مرجعیت و رهبری قاطع و بلامنازع حضرت امام خمینی «ره» در جریان نهضت اسلامی
گذشته از نگاههای تقلیل دهنده همراه با گوشه و کنایه نسبت به امام (ره) در همین شماره 8 از جمله صفحه -128-129، تحت پوشش نقل خاطره راجع به فضای سال 1350 !!!: « گفتم آقا این چی می گه ؟ اگر اسلام این است که دکتر علی شریعتی می گوید ، پس اینها که روحانیون معمر و سنتی ما می گویند چیست ؟ لذا می خواهم بگویم ، آیت الله خمینی (ره) در افکار عمومی شناخته شده نبود !!!... پس از فوت آقای شاهرودی فکر می کردم زمینه طرح مجدد مرجعیت امام با علمای شهر وجود دارد لذا در مجلس ترحیم به یکی از علمای برجسته گفتم... او با لحن تحقیرآمیزی به من گفت: « او یعنی امام قاچاق و مانند تریاک است ، ما او را می خواهیم چه کار کنیم »!!! یعنی آیت الله خمینی را جز یک سری روحانیون محدودی که با ایشان در ارتباط بودند کس خاصی نمی شناخت و از نظر مرجعیت قبول نداشت » !!؟
در ارتباط با زمینه ها و بسترهای شکل گیری و نهایی انقلاب به موضوعاتی اشاره می شود که کمتر ارتباطی با رمز پیروزی انقلاب اسلامی از منظر امام دارد و جالب اینکه بعنوان نتیجه می نویسد: « بنابراین من می خواهم بگویم سخنان دکتر شریعتی، مهندس بازرگان، چهرههای ملّی- مذهبی ، نهضت مقاومت در پیش از آن و نیروهای چپ در دهه چهل ! از جمله گروه بیژن جزنی، جنبش سیاهکَل و سازمان مجاهدین خلق... همه از عوامل محدثه ی "انقلاب 57" بوده اند ! »
و در ادامه مطالب در نتیجه گیری عجیب که در تطابق با یکی از محورهای بازی انقلاب 57 است می نویسد: « در وقوع مسئله ی انقلاب اگر عادلانه تر بخواهیم نگاه کنیم هر کدام به نوبه ی خودشان در این مسئله سهم داشته اند » (ص 129همان)
تطهیر گروهک ها و وزن دهی به هسته کذایی مدیریتی آنها ، خاصه سازمان منافقین در گرگان !
با عنایت به یادداشت "به بهانه در گذشت فرمانده" [فیدل کاسترو] در یادداشتی دیگر در صفحه 51 شماره 8 آمده است: « گروه های مختلف سیاسی اعم از مارکسیست ها ، ملیون ، مذهبی ها و روحانیون مبارز که البته آن زمان فعالیتهای ضدحکومتی مارکسیستها بنا به دلیل شرایط بین المللی، و ملیون خیلی بیشتر و حجیمتر و سازمان یافته تر از مذهبیّون بود. و بنا به دلیل وجود اکثریت روحانیت سنتی و قشری! دور از سیاست، جامعه خیلی در وفق تحرکات سیاسی قدم برنداشته و با تکیه بر آن دسته از روحانیت رفتار می کرد و خانواده های مذهبی و سیاسی او تعداد بسیار کمی برخوردار بودند.
در گرگان ، سیاسیون مذهبی که فعالیت داشته و زندان رفته بودند بیشتر تحت تاثیر از سازمان مجاهدین خلق آن زمان فعالیت می کردند و بسیار کمتر افرادی بودند که تحت تاثیر روحانیون مبارز باشند هر چند که روابط و علایق نزدیک بین آنان برقرار بود... از افراد سیاسی که به واقع حق بزرگی بر گردن انقلاب و انقلابیون داشته و دارند و از سیاسیون واقعی وقت میباشند و تحرکات آنان را مدیریت میکردند میتوان از محمّد محمّدی گرگانی و حسین کبیر نام برد. »
نویسنده با این مقدمه و تحت انگاره سهم خواهی در صفحه 52 بدون اشاره به انحرافات اعتقادی و جنایات سازمان منافقین می نویسد: « آغاز یک بی عدالتی را نیز به همراه داشت و آن کمرنگی حضور سیاسیون واقعی ! و زندان رفته ! و انقلابی واقعی! و حضور و مدیریت افراد انقلابی نما و سایه طلب که زحمات و نظرات انقلابی امام (ره) در آن شرایط را کاملا مصادره به مطلوب کرده ! و از بی تجربگی و هیجانات جوانان و مردم سوء استفاده نموده ! و شخصیت کاذب خود را جا انداخته و در قالب طرفداری از امام دست به کار تخریب شخصیت های واقعی انقلاب زدند !!! »
علاوه بر این نیز از صفحه 154 تا 158 و صفحه 179 شماره 8 با بزرگ نمایی نقش مکتبعلی [کانون نواندیشان] و سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریک های فدایی خلق بعنوان هسته مدیریتی انقلاب! به مخاطب القا شده است و بعض کانون های ضد انقلاب را مورد تجلیل ویژه قرار داده است.
به نظر نگارنده برای درک عمق انحراف گردانندگان این فصلنامه خواندن مقاله " روایت رسمی از انقلاب 57 در سرزمین گرگان " با نگاهی به کتاب استان گلستان در نهضت امام خمینی (ره) به قلم رحمت الله رجایی سر دبیر فصلنامه استار باد ضروری است.
آن بخشی از این یادداشت که در نقد! یکی از تاریخ نگاران استان، برای تخطئه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی برچسب مورخ حکومتی، سخنران حکومتی، فعال رسانه ای (رادیو و تلویزیون) حکومتی ، دارای قرائت حکومتی از تاریخ را بر او و آثارش می چسباند. (ص 86- شماره 8)
مقام معظم رهبری در ارتباط با این برچسب مغالطه آمیز راجع به روحانیت – که البته در مورد سایر مدافعان نظام اسلامی جاری است- می فرمایند: « رفتن به سمت حکومت و رفتن به سمت هر چیزی غیر از حکومت، اگر برای دنیا شد، بد است ؛ اگر برای هوای نفس شد، بد است ؛ مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. ما به سمت هر هدفی حرکت کنیم که مقصودمان هوای نفس باشد، مقصودمان منافع شخصی باشد، این ضد ارزش است ؛ این همان مصداق دخول در دنیاست این مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. اگر هدف، دنیاست، مردود است ؛ حکومت و غیرحکومت ندارد ؛ اما اگر رفتن به سمت حکومت با هدف معنوی است، با هدف الهی است، این از برترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است ؛ از برترین مصادیق مجاهدت است ؛ این قبول مسئولیتهای سنگین است، یا دفاع از مسئولان صاحب صلاحیت است. اگر حکومتی به آن کسی گفته می شود که برای ادای دین خود، برای ادای مسئولیت شرعی خود، برای خاطر خدا از نظام اسلامی حمایت میکند یا از مسئولینی حمایت میکند، این ارزش است، این ضد ارزش نیست ؛ نداشتن این حالت، ضد ارزش است. »
و جالب اینکه سردبیر این فصلنامه التقاطی در همان یادداشت مدعی شده است که: « اتفاقا از ویژگی های تاریخ نگاری آکادمیک، رعایت بی طرفی ! همچنین همه جانبه نگری، راستگویی ، حقیقت جویی و عدالت است که هر دانشجوی تاریخ آن را می داند ! » اما ظاهرا با تشبث به این مغالطه حکومتی نبودن تمام این ویژگی ها را به پای گشودن پرونده ای مجعول از "انقلاب 57 " در فصلنامه استارباد قربانی کرده اند .
سخن پایانی
نگارنده معتقد است که با عنایت به مجموع نکات و مطالب ذکر شده و ارزیابی روند تحرکات همسو خارجی و داخلی در حوزه های سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی ؛ برخی از تحرکات استانی از جمله انتشار فصلنامه استارباد را می بایست در راستای همان تحرکات تحلیل و ارزیابی کرد نه به صورت یک پرونده جزئی و موردی در مورد فرد یا افرادی خاص در گرگان.
انتهاي پيام/