هنوز جنبش دانشجویی سنگرهای فتح نشده بسیاری در تبیین جهاد کبیری عنی شناخت دشمن و مقابله با آن در صحنه‌‌های علمی و سیاسی و اجتماعی بر دوش دارد که این مسئولیت مقدس، با توکل بر خدا و عزم و اراده ای قوی محقق خواهد شد.

به گزارش تیتر آزاد به نقل از طوبی گلستان؛ دانشجوی سیاسی کسی است که عوام زده نیست؛ بلکه جزو خواص جامعه است که تهدیدها، فرصت‌‌‌ها، باید و نبایدها را می‌‌شناسد، خوب تشخیص می‌‌دهد و براساس آن دارای قدرت تحلیل و فهم سیاسی می‌‌شود، سیاست زده نیست بلکه سیاست گذاراست، سیاست باز نیست، بلکه سیاسی است، یعنی برای خواص بودنش بلند گو و بله قربان گوی جریان‌‌های سیاسی نمی‌‌شود، بلکه خودش جریان ساز و گفتمان ساز است.

دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی ِ انقلابی را در دو لایه می توان تحلیل کرد؛ لایه اول، لایه بیرونی است یعنی همان حمایت از یک جریان یا فرد سیاسی، بیانیه دادن، رای دادن، زنده باد و مرده باد و.. است که بر فضای دانشجویی و جنبش دانشجویی حاکم می‌‌شود اما مهم‌‌تر از آن لایه درونی است که باید دانشجو و جنبش دانشجویی جواب بدهد که چرا حمایت از آن جریان و فرد؟ چرا زنده باد فلانی و مرده باد جریان آمریکایی؟

وقتی از دانشجوی سیاسی انقلابی و دانشگاه و جنبش سیاسی صحبت می‌‌کنیم منظور همان تکیه دانشجویان بر قوه استدلالی و انتقادی خود است تا با توان ذهنی و قدرت تحلیل و تشخیص خود سِره را از ناسِره فهم کند و نه اینکه از سوی جریان‌‌های سیاسی برایشان دیکته شود، خطری که دانشگاه را به باشگاه‌‌های سیاسی تبدیل می‌‌کند و قدرت تشخیص حق و باطل را از او می‌‌گیرد.

فعالیت‌‌های جنبش دانشجویی و دانشجویان فعال فرهنگی و سیاسی دانشگاه در عین درون زایی و جوششی بودن، نباید تابع سیاست مداران بیرون از دانشگاه قرار بگیرد. آفت این امر که همچون سم مهلکی بر جریان جنبش دانشجویی است، این است که اگر سکاندار فکری این افراد شدند، سعی خواهند کرد ریل‌‌های جنبش دانشجویی را به سمت اهداف خود که رسیدن به قدرت و درخدمت احزاب یا گروه های خودشان است، تغییر بدهند یعنی همان لایه بیرونی اتفاق بیفتد که متاسفانه جنبش دانشجویی از این مسئله سال ها رنج می‌‌برد.

برای نمونه رشد کانون‌‌ها و تشکل های قارچ گونه در دانشگاه‌‌ها است که در این سال‌های اخیر با سرعت بیشتر رشد کرده و تاریخ مصرفشان تا روز رای گیری بوده است! که تنها بَرنده آن همان سیاسیون بودند و نه جنبش دانشجویی! یعنی حُریّت فدای تساهل و غفلت و نفوذ سیاسیون می شود که سبب جزم اندیشی جنبش دانشجویی می گردد و قدرت تحلیل سیاسی را سست و بی بنیان و بی‌‌تامل می‌‌کند، یعنی به جای دیدن درست مسائل، با نگاه تحمیلی سخن می گوید نه تحلیلی!

قدرت تحلیل سیاسی یعنی دانشجویان سیاسی انقلابی هر حرفی را به آسانی نپذیرند و هر احتمالی را به آسانی در ذهن خودشان راه ندهند و قدرت تحلیل حوادث و درک روشن بینانه از رخدادها داشته باشند تا بتوانند موضع گیری برحق و انقلابی کنند و بی‌‌تفاوت و خنثی نباشند.

چنان چه اگر این زنده باد و مرده بادها با پشتوانه و فهم سیاسی عمیق انجام شود، حتی اگر تشخیص دانشجویان و جنبش دانشجویی بر فرض صددرصد خطا باشد، بسیار ارزشمندتر و قابل تحسین‌‌تر از آن است که بله چشم گوی سیاسیون باشند، زیرا در صورت درست یا حتی غلط بودن تحلیل و فهم از موضوع، تمرینی می‌‌شود تا در آینده به تحلیل درست از مسئله برسند هم چنان که بسیاری از داغ ها سرد می‌‌شوند، اما پخته‌‌ها خام نمی‌‌شوند.

اگر تفکر لازم قبل از موضوع نباشد، جنبش دانشجویی و دانشجویان با تکیه بر افراد نخواهند توانست حق و باطل را تشخیص بدهند، استاد شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام در صفحه 118می فرمایند:«ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذرغفاری و مقداد کِندی و عماریاسر و امثال آنها می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیزی آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌‌بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دین دار و هم دین شناس. می گفتند: ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و درحقیقت روح آنان روحی بود اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد نه اشخاص و شخصیتها.»

برای نمونه در تسخیر لانه جاسوسی کسی بر دانشجویان سفارش یا دستوری صادر نکرد که لانه جاسوسی را تسخیر کنید بلکه تشخیص به موقع و درست بود که دانشجویان جایگاه خود را پیدا کردند و عمل نمودند و امروز نیز در دفاع از حریم اهل بیت (ع) نیز دانشجویان بسیاری همچون دوران دفاع مقدس انقلابی عمل کردند و خوب اهل تشخیص شدند.

میثم سلطانی

انتهای پیام/