مصلحت اندیشی ها طی 40 سال گذشته به نفع ما نبوده و هر کجا از منافع مان دست کشیدیم ضرر کردیم و هر کجا ایستادیم و فریاد زدیم حق مان را گرفتیم ، شاید لاتاری هم می خواست همین پیام را به نسل جوان امروز منتقل کند که برخی ها را ناراحت کرده است .
به گزارش تیتر آزاد به نقل از گلستان ما ؛ سردبیر سایت گلستان ما نوشت : مجالی شد تا فیلم لاتاری را در سینما کاپری تماشا کنم ، فیلمی که این روزها باعث جلب توجه مردم ایران و عموما نسل جوان شده و برخی حواشی و انتقادهای یک جریان خاص که البته قلم های آلوده شان فیلم به وقت شام را هم نوازش داد ، باعث شد تا با دقت بیشتری به این فیلم نگاه کنم .
با دیدن این فیلم یاد سخنان چند شب پیش آتیلا پسیانی بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون در برنامه "دورهمی" افتادم که می گفت تا 15 سال پیش فکر می کردم سینمای ایران آینده ای ندارد اما یکی دو سالی است که چند چهره جوان کارهای بسیار قابل قبولی را ارائه دادند و دیگر بر موضع قبلی خودم اصراری ندارم .
بی شک یکی از این استعدادهای جوان جناب مهدویان کارگردان فیلم لاتاری بود که با تلفیقی از "ذائقه" نسل جوان امروز و "غیرت" نسل اول انقلاب توانسته به یکی از چالش های اجتماعی کشور بپردازد ، موضوعی که پای غیرت ایرانی را به سفره سینما می کشد و نشان می دهد هنوز هم هستند افرادی که پای ناموس ایرانی حاضرند جان خود را فدا کنند .
آنچه در این فیلم دیده می شود علاقه شدید "امیرعلی" و "نوشین" پسر و دختر جوانی که عاشق همدیگر می شوند و قرار است در آینده با هم ازدواج کنند ، آنها با وعده لاتاری پیش می روند که ناگهان پای یک دلال جنسی کثیف به زندگی نوشین باز می شود ،" سامی" که از وضعیت اقتصادی و بدهی پدر نوشین مطلع است سعی می کند با وعده پولدار شدن و صاف کردن بدهی های این خانواده ، نوشین را به بهانه مترجمی به" دبی" ببرد و در اصل او را به "هلال بن حمد" پسر هوسران خلیفه پیشکش کند .
نوشین علیرغم خواست قلبی به این سفر می رود اما در دبی اتفاقاتی رخ می دهد و زمانی که هلال بن حمد در طبقه 17 هتل خود ( که مخصوص عیاشی و هرزگی هایش بود) قصد تعرض به نوشین را دارد او خودش را به پایین پرتاب می کند اما در تلویزیون این کشور می گویند کلفَت ایرانی از طبقه 17 به پایین افتاد و مرد.
امیرعلی وقتی از ماجرا خبر دار می شود پیگیر سامی و فعالیتهایش شده و نهایتا با کمک مربی فوتبال خود "موسی"(هادی حجازی فر) که گفته می شود موجی و از باقیمانده های جنگ هشت ساله است ، به دبی می رود تا غیرت ایرانی نگذارد خون دختر این مملکت پایمال شود .
البته در میان دیالوگ های این فیلم پای یک وزارتخانه استراتژیک مصلحت اندیش هم پیش کشیده می شود که طی این سالها به بهانه مبارزه با پولشویی ، تروریسم و مواد مخدر چشمش را به کثافت کاریهای دلالان دختران ایرانی به کشورهای عربی بسته بود اما "مرتضی" (حمید فرخ نژاد) که در این فیلم نماد این وزارتخانه به شمار می رود در ادامه علیرغم اینکه می دانست حضور موسی و امیر علی در دبی و حس عمیق انتقام گیری در آنان ممکن است به امنیت ملی نیز خدشه وارد کند ، اما بنا بر احساس و وجدانش در لحظه آخر "سامی" دلال جنسی که خود را بزرگ شده خلیج معرفی می کند ، را به درک واصل می کند .
اما "موسی" کاری کرد کارستان و یک راست رفت سراغ شاه کلید هرزگی شیوخ عربی در این فیلم یعنی "هلال بن حمد" و در دستشویی او را خفه کرد و بعد جنازه او را به درون هتل کشید و بر سر جنازه فریاد کرد : این مزد کسی کست که به دختران ایرانی نگاه چپ بکند ، ما اگر بخواهیم در خود شهر شما سزای عملتان را خواهیم داد .
نمایش قهرمانانه موسی در این فیلم باعث شد تا تماشاگرانی که در سینما کاپری حضور داشتند دو سه بار کف بزنند ، آنهایی که عمدتا از نسل جوان بوده و ظاهرا مذهبی هم نبوده اما از سناریوی زیبای این فیلم به شدت احساسی شده بودند و به ناموس پرستی موسی ، امیر علی و برادر نوشین بالیدند و از صدای بلند کف آنها می شد فهمید که انزجار زیادی از شیوخ فربه شکم بولهوس عربی دارند .
این فیلم نسل اول و نسل چهارم انقلاب را به هم نزدیک کرد ، جایی که امیر علی فهمید هنوز هم کسانی هستند که تا پای جان از ناموس ایرانی دفاع کنند و می شود به آنها اتکا کرد و موسی هم فهمید که او و دوستانش که اکنون "مدیران نظام" هستند ، برخی جاها "اشتباه" کردند و مصلحت اندیشی ها باعث شده تا امروز به اینجا برسند که ناموس ایرانی را در کشورهای حاشیه خلیج فارس حراج کنند .
حالا با دیدن این فیلم می توان فهمید عده ای که این روزها منتقد به وقت شام و لاتاری هستند ، همانهایی هستند که وقتی تعداد زیادی از ایرانیها را در حادثه منا تشنه لب به شهادت رساندند حاضر نبودند از سفر نیویورک برگردند و حتی برگشتند حتی یک تشر هم به سعودی خائن نزدند ، این مصلحت اندیشی ها طی 40 سال گذشته به نفع ما نبوده و هر کجا از منافع مان دست کشیدیم ضرر کردیم و هر کجا ایستادیم و فریاد زدیم حق مان را گرفتیم ، شاید لاتاری هم می خواست همین پیام را به نسل جوان امروز منتقل کند که برخی ها را ناراحت کرده است .
حالا با تماشای این فیلم فهمیدم که علت بایکوت "لاتاری" در جشنواره فیلم فجر امسال و حتی کاندیدا نکردن این فیلم در یک بخش برای چه بود فیلمی که با استقبال بیسابقه مردم و مخاطبین سینما روبرو شد و حتی در زمانی که هیات داوران در حال اعلام اسامی نامزدها بودند، سانسهای فوقالعاده متعددی برای «لاتاری» در نظر گرفته میشد ، شاید اصل واقعیت را فائزه اکبرشاهی گفت که : هرچقدر “ضدایرانیتر” فیلم بسازی در “جشنواره فجر ایرانی” بیشتر تحویلت میگیرند! یعنی هرچه بیشتر بی غیرتی، دروغ، خیانت، بی وجدانی و … را به ایرانی ها نسبت دهید بیشتر دوستتان دارند!!
انتهای پیام /