کشورهای بزرگ اروپایی که پیشتر ادعای مدیریت جهان را داشتند حالا گرفتار مشکلات داخلی خود هستند، اعتراض جلیقه زردها در فرانسه و خروج آمریکا از سوریه نشان دهنده این تحولات در جهان غرب است.

به گزارش تیتر آزاد به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ ناآرامی‌های اخیر در فرانسه که شعله آن از ماه نوامبر در این کشور افروخته شد روز به روز ابعاد گسترده‌ای به خود می‌گیرد که تبعات آن نه تنها فرانسه، بلکه دامن دیگر کشورهای اروپایی را نیز گرفته است.

علی رغم اینکه حکومت فرانسه اعلام کرده که از گرانی بنزین و افزایش مالیات که آتش اعتراضات مردمی این کشور را شعله‌ور کرد، کوتاه آمده اما معترضان حالا خواسته‌های بیشتری از دولت «امانوئل ماکرون» دارند. معترضان خواهان خروج از اتحادیه اروپا و ناتو و برگزاری همه پرسی برای برکناری مکرون هم هستند. البته بعد از اوج گرفتن این اعتراضات در فرانسه شاهد گسترش دومینووار این اعتراضات در دیگر نقاط اروپا هستیم. به نظر می رسد این اعتراضات تا حدود زیادی پایه‌های اتحادیه اروپا را سست می کند. بعد از اینکه انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شد اولین ضربه شدید به اصل این اتحادیه وارد شد. برگزیت اگرچه در انگلیس مشکلاتی برای این کشور ایجاد کرده است اما کم کم در حال گسترش در کشورهای دیگر اروپایی است. به نظر می رسد که باید وقایع اروپا را چند بعدی دید. تحولات قاره سبز به طور پیچیده و مرکب کم کم اروپا را به سمت یک مرحله تازه‌ای از حیات سیاسی اجتماعی این قاره در جامعه بین الملل سوق می دهد. فرانسه در آتش اعتراض جلیقه زردها، ایتالیا مخالف بودجه ریزی اتحادیه اروپا، اسپانیا درگیر ملی گرایی و جدایی طلبی کاتالانها، آلمان درگیر جابجایی قدرت و... تنها چند نمونه از وضعیت اشفته اروپاست.

استراتژی بزرگی که صدراعظم آلمان نظریه پرداز آن بود

از روزی که سر و کله ترامپ پیدا شده نظم نوین جهانی بر پایه استراتژی بزرگ غرب با مخاطره روبرو کرده است؛ استراتژی که باور داشت هیچ کشوری حتی آمریکا نمی تواند در دنیای امروز به تنهایی از پس هزینه های خودش بر بیاید.

«هلموت اشمیت» صدر اعظم محبوب آلمان بعد از جنگ جهانی دوم این استراتژی را بر اساس نظریه «لیدل هارت» انگلیسی در فضای بین‌المللی مطرح کرد و به شدت مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت اما رفته رفته تمایلات جدایی طلبانه و ناسیونالیستی در اروپا مانند «جنبش برگزیت» و در آمریکا با «تی پارتی» و در ادامه آن انتخاب ترامپ این موضوع را کم رنگ کرد اما در ادامه با توجه به سیاست های یکجانبه ترامپ و انزجار جهانی از این سیاست ها که البته بخش اعظم آن به سیاست ضدترامپ رسانه های مطرح غربی باز می گردد و همینطور موج پشیمانی از برگزیت به نظر می رسید که بازهم جامعه غرب به سمت استراتژی بزرگ حرکت کند.

اما حالا موج سومی در غرب با ظهور و بروز «جلیقه زردها» بوجود آمده که بازهم ساز جدایی کشورها از اتحادیه اروپا را کوک کرده است.سرایت اعتراضات جلیقه زردها که خواهان خروج از اتحادیه اروپا هستند، به دیگر کشورهای اروپایی، موجی از نگرانی‌ها را در بین مقامات اروپایی نسبت به فروپاشی اتحادیه اروپا ایجاد کرده است. 

اوضاع امنیتی اروپا وخیم شد

وضعیت آشفته فرانسه به طور کاملا سریعی در کشورهای دیگر بروز و ظهور یافته است. در بروکسل پایتخت بلژیک سریعا اعتراضاتی که از فرانسه وام گرفته شده، شاهد بودیم. در اسپانیا نیز کاتالونیایی‎‌ها براساس اهداف سنتی خود پرچم اعتراض برافراشتند. این موارد سبب شده تا کشورهای غربی که تا چندی پیش مرکز و محور تحولات در کشورهای دیگر بودند مجبور شوند به اعتراضات درونی خود بپردازند.

نکته مهم این جنبش‌ها این نیست که به تغییرات اساسی و فوری در اروپا بینجامد اما روندی که از برگزیت شروع شده و در امریکا با تی پارتی و روی کار آمدن ترامپ همراه شده در حال تکمیل پازل واگرایی در غرب است و حالا با جنبش جلیقه زردها به نوعی آشفتگی و بحران هویتی در اروپا را شاهد هستیم که سعی دارد در این اعتراضات خود را بیابد. اینکه در انگلیس شاهد پدیده ای به نام برگزیت هستیم و یکی از اعضای اصلی اتحادیه اروپا از این کشور جدا می شود، یک بازگشت به خود و ناسیونالیسم خفته را می توان در این زمینه دید.

جنبش وال استریت در آمریکا سرکوب شد ولی خواسته‌های مردم از طریق تقویت جریان راست افراطی در آمریکا باعث روی کارآمدن ترامپ شد.با این حال نباید منتظر اقدامات فوری و اساسی در بحبوحه اعتراض جلیقه زردها در اروپا باشیم بلکه این جنبش‌ها شاید در روند رسمی دولت‌ها و حکومت‌ها مانند آمریکا تحولاتی اساسی ایجاد کند. ترامپ با خروج از انواع و اقسام قرادادها و اتحادهای بین المللی نشان داد که مشکلات داخلی کشورهای غربی برخلاف تصویری که در مجامع بین المللی از این کشورها شاهد هستیم، فراتر از موضوعات بین المللی برای این کشورها اهمیت پیدا کرده است. دو اتفاق مهم از جمله خروج آمریکا از سوریه برای کاستن هزینه های این کشور و همچنین اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه نشان داد که موضوعات داخلی در کشورهای غربی در این برهه زمانی بیشتر از گذشته حساسیت زا شده است.

فروپاشی چهره دموکراسی و حقوق بشر در غرب

هفته‌هاست خیابان‌های اصلی پاریس مملو از مردم معترضی است که با «جلیقه‌های زرد» مقابل برنامه‌های اقتصادی «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه ایستاده‌اند. غبار گاز اشک آور خیابان شانزلیزه و برج ایفل را احاطه کرده است و پلیس ضدشورش از مردم فرانسه با باطوم و اسپری فلفل پذیرایی می‌کند. روزانه تصاویر مختلفی از مردان و زنانی که با سرکوب پلیس فرانسه با سر و صورت خون آلود بازداشت می شوند در شبکه‌های اجتماعی منتشر می شود.

این تصاویری که در شبکه های اجتماعی و رسانه‌های غیر رسمی از اعتراضات در فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی از خشونت پلیس این کشور در برابر معترضان فرانسوی منتشر می شود نشان از پوچ و توهمی بودن ادعای لیبرال دموکراسی در غرب است. در این شرایط شاهد یک نوع درماندگی فرانسه برای کنترل و حتی سرکوب معترضان این کشور هم هستیم. درواقع درحالی که فرانسوی ها خود را مهد دموکراسی می دانند اما حالا با بحران هویت و شاید گفت بحران معنا روبرو شده‌اند.

لیبرال دموکراسی که امروز تصویر آن از فرانسه در شبکه های اجتماعی منتشر می شود یک پروژه شکست خورده است که حالا نقطه متمایز آن را در این اعتراضات به وضوح می بینم. پس از این جریان و کشته شدن تعداد 10 نفر از معترضان در فرانسه تصویری مخدوش از لیبرال دموکراسی غربی در جهان مخابره می کند.

امیر حمزه نژاد