جناب پرزیدنت! کشور های اروپایی نیز مانند آمریکایی ها قابل اعتمادنیستند و تجربه به ما آموخته است که آنها نیز در زمان های حساس "پسندند آن چه را آمریکا پسندد" پس با گرفتن یک آب نبات چوبی از دشمن سرخود را کلاه نگذارند.

به گزارش تیتر آزاد به نقل از گلستان ما، اواخر عمر دولت دهم بود که زمزمه های مذاکره با آمریکا در قالب " برنامه جامع اقدام مشترک " یا همان واژه نام آشنا "برجام "جهت رفت تحریم ها، حل و فصل مشکلات و مراودات بانکی و در یک کلام "رفع مشکلات معیشتی مردم" ابتدا در بین سیاسیون و سپس میان عموم مردم شنیده شد.

مانند همیشه هرکس از ظن خود تفسیری از این مباحث داشت؛ عده ای این اقدام را حسن و فتح و الفتوح میدانستند؛ عده ای هم مذاکره را بد دانسته و به اقتدار ملی و عزم ایرانی معتقد بودند تا اینکه رهبرمعظم انقلاب در سخنرانی ابتدایی سال در حرم رضوی و بعدا در دیدار با مسولان دولت، اعم از دولت دهم و دولت جدید یعنی یازدهم صریحا موضع خود را مشخص کردند و فرمودند:« به مذاکره با آمریکا خوش بین نیستند و تجربه نشان داد که آمریکایی ها قابل اعتماد نیستند.»

با طرح این موضع عده ای در کشور می گفتند میخواهند مشکلات برطرف شود اما رهبری معظم له نمی گذارد!

تا اینکه رهبری فرمودند با اینکه من به آمریکا خوشبین نیستم اما با مذاکره مخالفت نمی کنم و بروید مذاکره کنید اما در خصوص مسائلی مشخص به مسولان و دست اندر کاران هشدار دادند که مواظب رفتار های فریباکارانه آمریکا باشند و به لبخند های آنان اعتماد نکنند و البته خط قرمزهایی را نیز مشخص کردند.

رهبر معظم انقلاب در28 بهمن سال 92 در دیدار با مردم آذربایجان نیز فرموند: «دولت مردان قدیم(دولت دهم) و دولتی های جدید (دولت یازدهم) اصرار دارند تا با آمریکا راجع به مسائل هسته ای مذاکره کنند. من مخالف مذاکره نیستم اما به عهد آنان خوش بین نیستم ... باید از آنان تضمین جدی گرفته شود ... مکرر گفته ایم که مسائل هسته ای بهانه ای است برای دشمنی و اگر هسته ای حل شود باز مسئله دیگری را به دنبال آن می آورند»

در همین حین وعده ها شروع شد و آمال و آرزوهایی مطرح شد تا جاییکه عده ای در کشور می خواستند بروند تا مشکل آب خوردن مردم را نیز با مذاکره حل کنند؛ می رفتند برای ریشه کن کردن فقر؛ می رفتند تا مشکل بیکاری جوانان را حل کنند و چه خوب این کار را برای دیگر کشور ها انجام دادند!

عده ای هم دلواپس بودند که نکند امتیازاتی به دست اجانب بیافتد و باب نفوذ باز شود و این دسته به دلواپسان و کاسبان تحریم معروف شدند ؛اینکاسبان تحریم همان بی شناسنامه های ایرانی بودند!

روزها گذشت تا روز سرنوشت ساز فرا رسید و بالاخره نوزاد برجام دیده به جهان گشود و آفتاب برجام جوری تابید که آنان که زبان دنیارا می فهمیدند برای دلواپسان عینک تجویز می کردند.

خوب به یاد می آورم که در شب تصویب برجام عده ای به خیابان ها آمده بودند و پایکوبی می کردند؛ عده ای می خواستند روی دلواپسان را با آب و صابون بشورند؛ به یاد می آورم که برجام؛ این معاهده مهم تنها در بیست دقیقه در مجلسمان تصویب شد!

آن روز ها عده ای می گفتند رهبری بر تمام مراحل برجام نظارت و اشراف دارند اما رهبری فرمودند فقط بر کلیات نظر داده اند و به جزئیات کاری ندارند و مسئول مذاکره کننده کشورمان نیز همین را تایید کردند و بماند که دیدیم شروطی که رهبرمان تعیین کرده بودند نیز رعایت نشد.

با چشمان خونبار دیدیم که در قلب راکتور هایمان سیمان ریختند تا دل کدخدا را بدست بیاورند و عزت را به ما برگردانند و چه عزتی به ما داده شد در فرودگاههای جده و ترکیه، اینقدر عزت به مادادند که به هواپیمای دیپلمات هیمان سوخت نمی دادند آن هم به بهانه تحریم در حالی که مثلا تحریم ها باید یکجا برداشته می شد!

اما حالا پس از گذشت چند سال دیدیم که آنهایی که زبان دنیا را می فهمیدند چگونه در سخنور کردن نوزاد برجام گیر کرده اند و دیدیم که چگونه رئیس جمهور منفور آمریکا نقض عهد کرده و برجام را پاره کرد.

راستی یادم می آید روزی که رهبر عزیزمان گفته بود «اگر آنها برجام را پاره کنند ما آنرا آتش میزنیم» برخی می گفتند که دانگار کنار منقل نشسته اید و آن را آتش میزنید!

به یاد می آورم روزی که منتقدان به بند 37 این توافق نامه ایراد گرفته بودند که طبق این بند اگر طرف های مقابل نقض عهد کنند ایران نمی تواند شکایتی کند و درصورت شکایت، علیه کشور خودمان است و برجام دوستان می گفتند «نه دروغ است.»

و به یاد می آورم که دل به امضای کری بستند و وعده های دروغین به ملت دادند و عمل نکردند.

در آخر یک سوال از ملت ایران دارم؛ مقصر اصلی این ماجرا کسیت؟ ترامپ یا ...

جناب پرزیدنت! ترامپ دارد با تمام توان از منافع کشورش دفاع می کند اما شما چه می کنید؟

مگر غیر از این است که نفع نا مشروع و خیال وار آمریکا در نابودی انقلاب تعریف شده است؟ این را حتی مکرر از زبان مقامات ارشد آمریکایی و اروپایی در زمان های مختلف شنیدیم؟
فهم و درکش برایتان واقعا سخت است؟

در این چهارسال نشانه ای از اینکه دشمنی آمریکا نسبت به ما کم شده را به ما نشان دهید!

آقای پرزیدنت! منافع کشور ما در مواجهه با آمریکا چگونه تعریف شده بود؟ مگر غیر از این بود که مجلس و شورای امنیت ملی منافع و محدودیتی را مشخص کردند که با خطوط قرمز و شروط نه گانه رهبری تکمیل شده بود؟ چند درصد آن رعایت شد؟

اگر شما به اندازه نیمی از تعصب و پافشاری ترامپ را بر سر منافع ملی در معاهده" برنامه جامع اقدام مشترک "موسوم به برجام برای کشور خود داشتید امروز یک شکست خورده واقعی نبودید.

چه خوب برای پیروزی در انتخابات این معاهدۀ حساس را با عجله امضاء کردید!

عاجزانه تقاضا داریم کمی از تعصبتان، کمی از غیرتتان با چاشنی توکل بر خدا ، نه کدخدا و در پیش گرفتن جدی اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی کلمه در صدد رفع مشکلات مردم باشید.

و بدانید و به یاد آورید که " مار گزیده از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود"چرا که اروپا توفیری با آمریکا ندارد.

ما مدیون قطره قطرۀ خون شهدایی هستیم که برای سربلندی نظام و سر برافراشتن انقلاب از جان خود گذشتند و آنچه که باعث اقتدار ما در دنیا شده است دانستن زبان دنیا نیست بلکه حاصل بی پدری علی رضا و آرمیتا و حاصل چشم به در ماندن خیلی از مادرهای است که با تحمل سالها چشم انتظاری بهای حفظ کرسی های مدیریت شما را داده اند.

نویسنده: سیدعارف موسوی فعال سیاسی اجتماعی

انتهای پیام/