ابراهیم رزاقی گفت: ساختار اقتصادی ایران به گونهای است که پول نقش اول را در اقتصاد بازی میکند و همین مسئله مهاجم ارزی را به تهاجم اقتصادی دعوت میکند.
به گزارش تیترآزاد به نقل از به نقل از شیرازه، "جنگ ارزی" یکی از محورهای مهم "جنگ تمام عیار اقتصادی" است و به جبههبندی مبارزه تمام عیار دلار آمریکا با دیگر ارزهای رایج جهانی مربوط میشود.
جنگ ارزی که در ساختار ربوی اقتصاد مدرن شکل میگیرد به زمین زدن کشور حریف از طریق قدرت اقتصادی بوسیله ابزارها و قدرت مالی تکیه دارد و قربانی اصلی این جنگ تودههای مردمی هستند.
در جنگ اقتصادی از ارز بعنوان سلاح برای وارد آوردن لطمات اقتصادی بر رقبا استفاده میشود. ارزش پول یک کشور پاشنه آشیل آن است و اگر پول ملی سقوط کند همه چیز با آن به باد میرود و به گفته کارشناسان؛ جنگ ارزی رویه خوبی برای بی ثبات کردن حکومت است و اگر بخواهید یک کشور را از پا دربیاورید باید به پول آن حمله کنید.
جنگ ارزی سال 1390 در ایران که با افزایش ناگهانی قیمت طلا و دلار همراه بود، یکی از رخدادهای مهمی است که اقتصاد ایران را در چند سال اخیر تحت تاثیر قرار داده و موجب بروز عدم تعادلهای اساسی در ساز و کارهای اقتصادی گردیده است.
طی سالهای 1391 _ 1390 به دلیل تحریمها، تورم، نقدینگی بالا و عدم تعادل در بخشهای مختلف اقتصادی شاهد شوک بزرگ ارزی بودیم به طوری که نرخ دلار به بالای 3500 تومان رسید.
بعدها جیمز ریکاردز در کنفرانس "جنگ ارزی" با اشاره به نقش ایالات متحده در بحران اقتصادی ایران گفت؛ با تحریم بانک مرکزی راه تامین اکسیژن اقتصاد ایران که همان دلار است را مسدود کردیم که موجب شد ریال در عرض چند روز بیش از 40 درصد از ارزش خود را از دست بدهد.
حال با گذشت چند سال از شوک بزرگ اقتصادی ایران، با تحریمهای اخیر سنای آمریکا نگرانیها از شروع جنگ ارزی دیگر بالا گرفته است. به همین مناسبت شیرازه در گفتگویی با دکتر ابراهیم رزاقی اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران به این موضوع پرداخته است که شرح آن را در ذیل میخوانید:
در مورد ساختار اقتصادی ایران قبل از وقوع انقلاب اسلامی توضیح بفرمایید.
بعد از ملی شدن صنعت نفت شاهد بودیم که بدلیل عدم فروش نفت دسترسی ما به ارز قطع شد اما در دوره سه ساله ملی شدن نفت کشور به خوبی اداره و میزان صادرات بیشتر از واردات بود. این مسئله نشان دهنده این است که تا زمان رضا شاه قادر بودیم کشور را بدون نفت اداره کنیم.
در واقع در دوره رضا شاه ساختار خودتحریمی وجود نداشت اما در پایان دوره رضا شاه اقداماتی انجام شد تا ارز در ساختار اقتصادی ایران نقش اساسی ایفا کند. بعد از انقلاب اسلامی تمام هستی اقتصاد خود را قربانی بازار سرمایهداری و صنعتی جهان کردیم و همچنان اصرار داریم نیازهای کشور را از طریق سرمایهداری تامین کنیم زیرا اولویت های اقتصادی ما جا به جا شده است.
با دلار حاصل از فروش نفت خام و پتروشیمی کالای مصرفی وارد میکنیم و این شرایط باعث افزایش واردات و رکود تولید داخلی میشود. ساختار اقتصادی امروز یک خود زنی است زیرا شرایط را برای هجوم هر مهاجم ارزی توسط اقتصاد بیگانه فراهم میکند.
زیرا درآمد ارزی حاصل از نفت چون سلاحی است که میتواند استقلال اقتصادی کشور را تامین و با ایجاد شغل فقر را از بین ببرد ولی از طرفی ممکن است این ثروت عظیم در خدمت یک طبقه قدرتمند تمامیتخواه قرار گیرد که علیه اکثریت مردم بکار گرفته شود و فقر و بیکاری در جامعه افزایش یابد.
بعد از انقلاب اسلامی بویژه در دوران دفاع مقدس اقتصادی ایران چه وضعیتی را تجربه کرد؟
در دوران دفاع مقدس ایران را تحریم کردند و کشور به گونه ای اداره شد که نقش ارز در اقتصاد کمرنگ شد در واقع با بکارگرفتن امکانات داخلی، صنایع رشد و تولید داخلی مورد حمایت قرار گرفت، کالاهای وارداتی با توجه به نیاز مردم توزیع و در نتیجه نیاز به دلار به شدت کاهش پیدا کرد.
اگر این روند ادامه پیدا میکرد کشور ایران الان در زمره کشورهای صنعتی قرار داشت. بعد از دوران دفاع مقدس دولت حاکم ساختار اقتصادی دوران پهلوی را نوسازی کرد و با سیاستهای خصوصی سازی و بازار آزاد، ارز در اقتصاد ایران قدرت پیدا کرد و سرنوشت اقتصاد کشور به ارز گره خورد و این در حالی است که ایران فقط از طریق فروش نفت و پتروشیمی به ارز دست مییابد زیرا در حوزه های مختلف صنعتی و کشاورزی سرمایه گذاری نشد و در این فضا طبقهای به نام واسطهگر یا دلال غیرمولد رشد کردند.
آثار بیمارگونه اقتصاد امروز به این ساختار غلط مربوط میشود. همراه با قیمت نفت ارزش ارز و واردات کالا افزایش مییابد و چون دولتها برنامهای برای صنعتی شدن کشور ندارند و تمام نیازهای اقتصادی کشور از طریق کشورهای خارجی تامین میشود، چنین اقتصادی بسیار آسیبپذیر خواهد بود. با توجه به چنین ساختار متزلزل و آسیبپذیری کشور آمریکا ارزان ترین شیوه برای تهاجم به ایران را انتخاب میکند و چون نقش ارز در اقتصاد ما بسیار حیاتی است منابع ارزآوری ایران را با تحریم محدود میکند.
از دولت سازندگی تا دولت تدبیر و امید یک هزار و پانصد میلیارد دلار واردات داشتهایم با توجه به اینکه با هر ده هزار دلار میتوان یک شغل پایدار بودجود آورد با رقم واردات کشور در دهههای اخیر میتوانستیم صد و پنجاه میلیون شغل ایجاد کنیم. متاسفانه تمام درآمد ارزی کشور صرف واردات میشود.
با خودزنی حاصل از درآمد ارزی اصلا نیاز نیست آمریکا ما را تحریم کند. مثلا وقتی آمریکا منابع ارزی ما را تحریم میکند به جای اندیشیدن تدابیری جهت استفاده از ظرفیتها و امکانات داخلی، مصرف را افزایش میدهیم. یا در حالیکه بایست مواد نفتی و پتروشیمی را صنعتی کرده و به سوی تولید داخلی حرکت کنیم اقتصاد به سمت مصرف داخلی هدایت شده است. این خود زنی نیست؟!
با توجه به وضعیت اقتصاد در ایران جنگ ارزی را توضیح بفرمایید.
کشور ایران سالهاست نفت، گاز، پتروشیمی و. . . را صادر میکند اما پول حاصل از صادرات نفت به بانکهای داخلی منتقل نمیشود و به همین دلیل مجبور هستیم کالای تولیدی کشور مقابل را وارد کنیم. وقتی ما کالایی را صادر می کنیم اما پول آن بلوکه شده و وارد کشور نمیشود این خود یک تحریم ارزی است.
بنابراین تا زمانی که برای انتقال پول مشکل داشته باشیم در واقع مورد تهاجم ارزی قرار گرفتهایم. علاوه بر دشمنی کشورهای غربی باید به برخی عوامل داخلی که زمینه جنگ ارزی را فراهم میکند توجه داشت.
ساختار اقتصادی ایران به گونهای است که پول نقش اول را در اقتصاد بازی میکند و همین مسئله مهاجم ارزی را به جنگ اقتصادی دعوت میکند. کشوری که نقش ارز در بازار آن پر رنگ باشد خود اتکا نیست و چون صنعتی نشده از نظر اقتصادی وابسته است. ساختار اقتصاد سرمایهداری کشور را ضربه پذیر کرده و سرمایهها به سمت تولید هدایت نمیشود و با واردات ارزان صنایع تولیدی رو به ورشکستگی میرود زیرا دولت با پایین آوردن تعرفه واردات موجبات ورشکستگی واحدهای تولیدی را فراهم آورده است.
در مورد نقش عوامل داخلی بیشتر توضیح میفرمایید.
طبقه اشرافی تمام امکانات و ثروت کشور را در اختیار دارد و منافعشان در امور تجاری از جمله واردات است و با واسطه گری و احتکار به تولید داخلی ضربه می زنند. زمانی که در اقتصاد مورد هجوم قرار میگیریم طبیعتا باید دفاع کنیم ولیکن وقتی طبقه اشراف مهاجم اقتصادی را یاری میکند آیا با این ساختار باطل و شرایط اقتصادی حاکم توان دفاع از خود را داریم؟ علاوه بر عدم زیر ساختهای لازم جهت دفاع اقتصادی، صحنه اجرایی و مدیریتی کشور مدیرانی که جنگ اقتصادی را درک کرده و در پی دفاع باشند را ندارد.
زیرا مدیران اجرایی کشور دهههاست اقتصاد سرمایهداری لیبرال را پذیرفتهاند و بر اثر اجرای همین سیاستهای سرمایهداری لیبرالی است که عدهای با دلالی ثروتهای نجومی بدست آوردند و مدیران اجرایی کشور کارگزاران این طبقه اشراف و دلالهای غیرمولد شدهاند. عده قلیلی منافعشان در حفظ وضع موجود است و با حاکمیت سیاستهای لیبرالی ذهنیت دفاع در دولت وجود ندارد و با این روند ممکن است زندگی اکثر مردم در جنگ اقتصادی قربانی شود.
با توجه به شرایط موجود راه حل مقابله با جنگ ارزی پیشِ رو چیست؟
دولت تدبیر و امید بالغ بر 700 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. سوالی که مطرح میشود این است که؛ این حجم از نقدینگی صرف چه اموری شده است؟ آیا این مبلغ به سمت فعالیتهای تولیدی هدایت شده است یا امور تجاری؟ اگر این مبلغ عظیم صرف امور تولیدی شده بود ایران در زمره کشورهای صنعتی قرار داشت.
در کشورهای صنعتی دولت موظف است به تولیدکنندگانی که سودشان کم است یارانه بدهد و تولیدکنندگان را به طرق مختلف مورد حمایت قرار میدهد. اما چون در ایران سیاست های بازار حاکم است و درآمدها صرف امور تجاری میشود. طبق اصل 144 دولت موظف است صنایع و واحدهای صنعتی ایجاد کند که این امر فقط با دلار ارزان انجام میشود.
دولت باید فقط برای نیازهای اساسی کشور از جمله موادغذایی، داروها و ماشین آلات دلار ارزان عرضه کند و در سایر موارد همچون گردشگری خارجی، واردات کالاهای لوکس و. . . مانند سیاستهای به کار گرفته شده در چین و ژاپن دلار به قیمت بالا عرضه شود.
زیرا با دلارارزان علاوه بر کمبود ارز، کشور به جای تولید کردن مصرف کننده میشود. از طرفی بانک مرکزی باید ارز را به سمت تقویت کارگاهها و کارخانهها هدایت کند تا تولید داخلی جان دوباره بگیرد و با تقویت صنعت نقش پول را در اقتصاد کمرنگ کند.
همچنین لازم است با متخلفین اقتصادی که اغلب دانه درشتهای فساد اقتصادی هستند برخورد قضایی صورت گیرد تا با ایجاد اعتماد فضای امنی برای سرمایهگذاری بودجود بیاید.
انتهای پیام/