محسن تنابنده: اگر این سریال، جذابیت‌های ترکیه را نشان نمی‌داد، چگونه تیم سازنده می‌توانست ناامنی، شرارت و بهشت پوشالی مشتاقان سفر به این کشور و همچنین، موضوع قاچاق کالا در سال حمایت از کالای ایرانی را نشان دهد؟

به گزارش تیتر آزاد،  مجموعه تلویزیونی «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم از همان فصل اول بین مردم جا باز کرد. این مجموعه با روایت بخش‌هایی از زندگی خانواده «نقی معمولی» و بستگانش به عنوان یک خانواده اهل مازندران به قدری جای خود را در دل مردم باز کرد که تلویزیون را برای ساخت و تولید فصل‌های بعدی این سریال ترغیب کرد و در نهایت این مجموعه تا فصل پنجم ساخته شد.

اما این بار و در فصل پنجم پایتخت با حواشی بسیاری روبرو شد و مخالفان و موافقان همه سئوالاتی برایشان پیش آمد که در این باره با «محسن تنابنده» سرپرست نویسندگان و بازیگر نقش نقی در این مجموعه آنها را مطرح کردیم.

**آقای تنابنده! فصل پنجم پایتخت را با توجه به بازخورد مخاطبان چطور ارزیابی می‌کنید؟ چون ظاهرا امسال و در فصل پنجم با حواشی بیش‌تری مواجه شده و از همه طرف نقدهایی به شما می‌شود.

ـ تا جایی که نقد مربوط به اثر و تمام زوایای هنری‌اش باشد به خودی خود مشکلی ندارد، اما مشکل از جایی شروع می‌شود که یکسری مدام به دنبال این هستند که پدیده‌ای پررنگ شود و سروصدا کند تا پشت آن پنهان شوند و به مقاصد سیاسی خود برسند. هیچ ایرادی ندارد که ما را نقد کنند. ما همواره تعامل بسیار خوبی با منتقدان داشته‌ایم و نتیجه این بحث و گفت‌وگو هم طبیعتا کار را بالاتر می‌برد و ما هم خوشحال می‌شویم. اما مشکل جایی است که عده‌ای می‌خواهند از این اظهارنظرها استفاده کنند و یا حتی سوء استفاده داشته باشند. حقیقت این است که منِ محسن تنابنده، فارغ از هر جناح‌بندی سیاسی، مردم برایم همیشه مهم‌تر بوده و اصلا همین دلیل هم باعث شده که پایتخت در چند سری ساخته شود.

** در نقدهایی که این روزها به پایتخت وارد می‌شود، چه سوء استفاده‌ای ممکن است بشود؟

ـ این به ما برنمی‌گردد و به عده‌ای مربوط می‌شود که برداشت مستقیم و روی اثر را نمی‌بینند و فراموش می‌کنند و ماجرا را به خاطر منافع سیاسی‌شان کادو کرده و به مخاطب ارائه می‌کنند.

** یکی از نکاتی که در سریال مورد نقد واقع شده، استفاده تبلیغ‌گونه از فضای گردشگری ترکیه است. در حقیقت مخاطب لابه‌لای اتفاقات تلخی که برای خانواده نقی روی می‌دهد، بیشتر شاهد جذابیت‌های این کشور است. در این باره چه پاسخی دارید؟

- پاسخ این سئوال را به یکی دیگر از همکاران شما هم دادم و به شوخی گفتم: حقیقت این است که قبل از اینکه سریال را بسازیم، رجب طیب اردوغان دیداری با من داشت و گفت که تنابنده! ما خیلی بدبخت و بیچاره هستیم و کشورمان خیلی زشت است. می‌شود ترکیه را در پایتخت تبلیغ کنی تا چهار تا گردشگر پیدا کنیم؟ به من گفت یک زحمتی بکش و ترکیه را قشنگ‌تر از چیزی که هست نشان بده و پول قلمبه‌ای هم از این بابت به ما داد!

حقیقت این است که ترکیه زیباست. این کشور توریست زیاد دارد و آن هم به دلیل موقعیت و شرایط و اقلیم این کشور است. اما در پایتخت همین زیبایی‌ها نقد می‌شود. این که ما می‌گوییم هرکسی بنا بر مقاصد خود ما را نقد می‌کند به همین دلیل است. اول اینکه این خانواده دارند به ترکیه می‌روند اما با چه قصدی؟ با قصد قاچاق لباس! این نقدی به شرایط مملکت است. ثانیا هواپیما نمی‌تواند در ترکیه بنشیند؛ چون این کشور شرایط ناامنی دارد. ضمن اینکه 3 جوان داریم که می‌خواهند فرار کنند و چند انسان شرور اهل ترکیه سر آنها می‌ریزند و هم کتکشان می‌زنند و هم پول‌هایشان را می‌دزدند. چطور می‌شود که این پیام‌های مستقیم را نادیده بگیریم و بگوییم که اینها می‌خواهند جذابیت‌ها و زیبایی‌های ترکیه را نشان بدهند؟

آقایان نگران! شما باعث شدید کسی هیچی را نقد نکند و این نقد نکردن و پنهان‌کاری باعث شد این همه ملت کیف و کلاه کنند و کرور کرور پول ببرند و در این کشور خرج کنند. اگر اجازه نقد بدهید و فضا را باز بگذارید و شرایط را در کشور تامین کنید، کسی پولش را بیرون از کشور نمی‌برد خرج کند. چیزی که پایتخت می‌گوید سراسر نقد سفر به ترکیه است.

** اما به نظر می‌رسد که شما برای تصویر واقعیت تلخی که در دل این سفر می‌گذرد، از جاذبه‌های توریستی ترکیه طوری استفاده کرده‌اید که این موضوع بیشتر به چشم مخاطبان آمده است.

ـ بله، معلوم است. برای اینکه ما در این سریال می‌بینیم 3 جوان می‌خواهند هرجور هست از کشور فرار کنند و در این ماجرا ما باید جذابیت‌های دروغین را به مخاطب نشان بدهیم. در این مسیر، حتی از ابراهیم تاتلیس هم استفاده می‌کنیم. آن وقت می‌توانیم بگوییم که این جوان‌ها گول چه چیزی را خوردند. یک جا ارسطو در دیالوگ‌هایش می‌گوید که ما اگر لباس ایرانی برای فروش بیاوریم، کسی از ما نمی‌خرد، ولی اگر همان لباس، برچسب خارجی داشته باشد، همه استقبال می‌کنند. اینها همه نقد است؛ آن هم در سالی که به نام حمایت از کالای ایرانی اعلام شده است. پس مسخره‌بازی را بگذاریم کنار و سعی نکنیم مطالب عجیب و غریب از سریال دربیاوریم.

** در قسمت‌های نخست هم یک بخش مربوط به فردی بود که شبیه ترامپ گریم شده بود و البته برخی ماجراهای سیاسی به آن پیوند خورد.

ـ گفتند فردی که برای ختنه آمده، موبوری شبیه ترامپ است که برای این آمده که طعنه می‌زند به ماجراهای برجام و اینکه در برجام موبوری به نام ترامپ وارد شد و همه چیز را نادیده گرفت و یک عالمه پوئن گرفت و هیچ آورده‌ای هم نداشت و رفت. این تحلیل‌ها واقعا خنده‌دار است و اگر قرار بود ما به این چیزها فکر کنیم که الان من جای آقای روحانی نشسته بودم!

** یعنی خود شما هیچ پیش فرض سیاسی برای حضور شخصیتی شبیه ترامپ در سریال نداشتید؟ و اصلا این شخصیت بدون پیشینه وارد سریال شده بود؟

ـ بالاخره هیچ اثری بدون اندیشه ساخته نمی‌شود، اما در کنار این تحلیل، می‌توان به این هم فکر کرد و این تحلیل هم داشت که فردی که برای ختنه می‌آید، جز یک تکه گوشت حرامی و بلااستفاده و اضافه چه گیرش می‌آید؟ چرا از این تعبیر استفاده نمی‌کنند که آن فرد ختنه کننده چه با خودش برد؟

یکی از معضلات دیگر ما زود قضاوت کردن است. وقتی بحث ازدواج دختران نقی مطرح شد، دوستان منتظر نماندند که سریال پیش برود و ادامه قصه را ببینند. شروع کردند به نقد که چرا این سریال ازدواج در سنین پایین را مطرح می‌کند و حال که قصه پیش رفته و فهمیدند که نه پدر و نه مادر این بچه‌ها راضی به این ماجرا نیست، آمده‌اند و برای من کامنت گذاشته‌اند و عذرخواهی کرده‌اند. چرا سعی می‌کنند که از هر چیزی یک حرف مضحک بسازند؟

** نکته دیگری که برخی منتقدان مطرح کرده‌اند، این است که اگر سیروس مقدم توانسته در پایتخت اینگونه با دست باز جلو برود و خطوط قرمز را جاهایی رد کند و یا از ترانه‌های افرادی نظیر یک خواننده ترکیه‌ای استفاده کند، به خاطر حضور مؤسسه اوج در پس ماجراست و اینکه این مؤسسه اسپانسر کار بوده است.

ـ این هم از آن حرف‌های بی‌عقلی است که می‌گویند. چرا باید اوج دلش بخواهد که در این سریال ابراهیم تاتلیس بخواند؟ این تحلیل بسیار غلطی است. اوج نیامد سراغ ما و ما رفتیم سراغ اوج و همه این را باید بدانند. وقتی که قصه برای ما روشن شد، به این فکر کردیم که نمی‌توانیم با تلویزیون این سریال را بسازیم و به چیزهایی لازم داشتیم که تلویزیون آنها را نداشت. ما وسایلی را می‌خواستیم که اوج این امکانات را داشت و ما هم به فراخور قصه گرفتیم و استفاده کردیم.

** اما همه می‌دانند که مؤسسه اوج فقط یک مؤسسه برای تأمین مایحتاج و امکانات نیست و قطعا نگاه ایدئولوژیک برایش خیلی مهم است و اگر یک اثر فاقد این نگاه ایدئولوژیک باشد، اصلا برای چه باید اوج برای آن اثر هزینه کند؟

ـ شرط من از اول این بوده که هیچکس حق دخالت در قصه را ندارد. طبیعتا اوج با یک کلیاتی موافق بوده که پشت کار درآمده ولی در جزئیات خدا می‌داند که هیچ دخل و تصرفی نداشتند و من بنا بر شرایط قصه جلو رفتم و این هم از همان قضاوت‌های زودهنگام است.

** اما این بحث خیلی جدی است که بخش‌های مربوط به داعش با نظر اوج اضافه شده و آنها خواسته‌اند که قصه نقی به این سمت برود.

ـ نه، اصلا اینطور نیست. چهارسری پایتخت را ساخته بودیم و می‌خواستیم که این بار ماجراهای خانواده نقی را در فضای جدیدتری تجربه کنیم. به همین دلیل ما به سراغ اوج رفتیم نه اینکه آنها سراغ ما بیایند. ما چون این قصه را با این شرایط داشتیم، به سراغ آنها رفتیم.

** یعنی از همان ابتدا بحث داعش در کار شما مطرح بود؟

ـ بله. ما از یک سال و نیم پیش قصه را به لحاظ کلی، طراحی کردم. این طرح در ابتدا قرار بود سینمایی بشود. ماجرای رفتن به ترکیه و بالن و داعش قرار بود در سینما ساخته شود، ولی فکر کردیم که زمان سینما برای این کار کم است و ترجیح دادیم سریال شود. من با سیروس مقدم صحبت کردم و خشایار الوند هم بود و در نهایت به این جمع‌بندی رسیدیم.

** یکی از نکاتی که در سری پنجم پایتخت خیلی به چشم می‌آید، اضمحلال خانواده است. در فصل‌های پیشین، نقی و تک تک اعضاء خانواده شأن و جایگاهی داشتند، اما در این سری مثلاً هما که عضو شورای شهر بود و یک زن فعال و به‌روز بود، تبدیل به فردی شده که بدون قرص‌هایش به هم می‌ریزد، بچه‌ها تقلب می‌کنند، رحمان و رحیم و بهتاش دزدی می‌کنند و خواهرزاده به صورت دایی خود سیلی می‌زند.

ـ من یادم هست که یک سال پیش روی دو پایم راه می‌رفتم ولی الان رباط و مینیسک عمل کرده‌ام و شرایطم فرق کرده است. آدم‌ها دائم در حال تغییر هستند و این روند طبیعی است. شما وقتی سری 5 یک قصه‌ای را می‌سازی باید شرایطی را رقم بزنی که جذاب‌تر از گذشته باشد. ما تلاش کردیم این زن جدی و منظم را جوری پیش ببریم که کمی از این حالت خارج شود و نرم‌تر به نظر بیاید.

** به نظر می‌رسد که این شخصیت‌ها هرکدام نماینده یک قشر هستند و علی‌رغم اختلافات قرار است در پایان قصه همه دوباره به هم بپیوندند و خانواده را حفظ کنند.

ـ شما برای خلق یک درام و قصه ابتدا باید نظمی را به هم بزنید و بعد آن نظم را سر و شکل بدهید. مثل همیشه نه جنگ مهم است و نه ترکیه. فقط خانواده در شرایط مختلف مهم است. پایتخت بیش از هر چیزی خانواده‌محور است. خلق کمدی که در دل داعش می‌گذرد و اینکه این خانواده چطور می‌خواهند همچنان خود را نگه‌ دارند، از جمله موارد مهم است. در پایتخت یک نقی پشت کامیون خانه ساخت و خانواده‌اش را حفظ کرد، در سری دوم، سوم و چهارم هم در مدل‌های دیگر.

** تصویر ارائه شده از داعش چگونه است؟‌ جدی است یا در فضای کمدی اتفاق می‌افتد؟

ـ این را باید ببینید. پایتخت همیشه در یک مرز جدیت و کمدی حرکت کرده است.

** یک حاشیه دیگر نیز مربوط به حضور بازیگر جم در سریال پایتخت است. این اتفاق دانسته روی داد یا سازندگان در جریان نبودند؟

ـ این را هم یک بار دیگر گفته‌ام. خانم نگین میرزایی، صدام نیست که همه او را بشناسند و ما هم قیافه‌اش را بشناسیم. ما نمی‌توانیم گواهی عدم خلاف بگیریم از بازیگران. ما یک مسئول هنروران داشتیم و او این خانم را آورده و کار کرده. ضمن اینکه این تصاویر از یک ماه قبل در اختیار تلویزیون بوده و خودش باید در این زمینه کنکاش می‌کرد و اگر مشکلی وجود داشت، آن را حل می‌کرد.

**موضوع دیگر مربوط به موضع‌گیری‌های شما و سایر بازیگران سریال نسبت به حذفیات سریال است. الان این بحث مطرح است که اگر شما خودتان به سراغ اوج می‌روید و یا صداوسیما از شما حمایت می‌کند تا پایتخت ساخته شود، چرا در زمان پخش رویکردتان تغییر می‌کند و خودتان نسبت به آنها و عملکردشان معترض می‌شوید؟ نظرتان درباره این پارادوکس چیست؟

ـ یعنی چه؟ این بدان معنا نیست اگر جایی پول ساخت اثری داد، می‌تواند در ماجرای معنوی‌اش هر کاری دلش خواست انجام بدهد. این طبیعی است که ما طبق موازین و قوانین مملکت خودمان کار می‌کنیم و سیروس مقدم کسی نیست که حد و حدود را نشناسد. این سانسورها کاملا بر اساس سلیقه فردی بوده و به نظر من هیچ لطمه‌ای به کار نمی‌زد. حاضرم این سکانس‌ها را برای یک مقام بالاتر بگذارم و اگر تشخیص داد که این حذفیات مشکل داشت، همه چیز را می‌بوسم و کنار می‌گذارم.

منبع:فارس

انتهای پیام/