گفتگویی با خانم صفری ، از اهالی روستای رودبار که با استفاده از طرحی ابتکاری و تاسیس کتابخانه ای کوچک در منزل خود ، فضایی را برای استفاده کودکان و نوجوانان آن روستا از کتابخانه و کتاب های خود فراهم کرده است .

 به گزارش تیتر آزاد، گفتگویی با خانم صفری ، از اهالی روستای رودبار که با استفاده از طرحی ابتکاری و تاسیس کتابخانه ای کوچک در منزل خود ، فضایی را برای استفاده کودکان و نوجوانان آن روستا از کتابخانه و کتاب های خود فراهم کرده است . انجام داده ایم که توجهتان را به آن جلب میکنیم .

سلام ، خودتون رو معرفی کنید و بفرمایین ساکن کجا هستید؟
عارفه صفری هستم متولد ۱۳۸۱ و کلاس ششم می روم . ساکن آزادشهر هستم ولی تابستانها به روستای رودبار برمی گردیم چون هم هوای خوبی دارد و هم همه اقوام تابستانها برای کاشت برنج به آنجا برمی گردند ما هم خانه ای در روستا داریم که در آنجا ساکن می شویم .

چند ساله عضو کانون پرورش فکری هستی ؟
از ۲۵/۳/۸۸ به عضویت کانون درآمدم یعنی کلاس اول ابتدایی

تا حالا چند جلد کتاب در کانون خوانده ای ؟
۲۲۶ جلد ، البته تابستانها کمتر می رسم به کانون بیایم ولی در طول سال بیشتر به کانون میروم .

چه طور با کانون آشنا شدی ؟
یکروز با مادرم و عمه مادرم به مسجدی رفته بودیم که خانم ترک هم برای نماز جماعت آمده بودند من برای خانم ترک یک شعر خواندم و چون خانم ترک عمه مادرم را می شناخت با مادرم صحبت کرد تا من را عضو کانون بکند ، بعد با هم به کانون آمدیم و مادرم که از محیط آنجا خوشش آمده بود من را عضو آنجا کرد .

از فعالیتهای خودت در کانون برایمان بگو .
عضو فعال کتابخوان مرکز آزادشهر هستم . عضو فعال کارگاه ادبی هستم و در جشنواره های استانی لوح تقدیر دارم . عضو گروه نمایش عروسکی کفشدوزک مرکز هستم که امسال در جشنواره رضوی شرکت کردیم . عضو کارگاه نقاشی مرکز هستم و به کلیه فعالیتهای کانون علاقمند هستم .

چی شد که به فکر تاسیس یک کتابخانه در روستای رودبار افتادی؟
چون تابستانها از کانون دور بودم و در روستا هم سرگرمی خاصی نداشتیم و کتابخوانی هم در آنجا رواج خاصی نداشت تصمیم گرفتم یکی از اتاقهایمان را مثل کانون درست کنم و ۱۵۰ جلد کتاب داستان خودم را در آنجا قرار دهم و هر چه تا آنموقع از کانون و مربیها یادگرفته بودم را عینا در آنجا انجام دهم. از طرفی بچه های روستا کاری جز تپه نوردی و چند بازی محلی نداشتند که با این کار من ،همه جذب شدند و با برنامه، تابستان امسال خود را سپری می کنند و باعث رضایت والدین آنها هم شده است .

روزی چند ساعت کتابخانه شما باز است ؟
چون برای حفظ قران یک روز در میان به آزادشهر می آییم پس روزهایی که کلاس ندارم روزی دو ساعت از ۷- ۵ عصر کتابخانه را باز می کنم و طبق برنامه ای که ریخته ام هر روز به کار فرهنگی یا هنری و ادبی مشغول هستیم .

چند نفر عضو داری؟
۲۲ عضو فعال دختر دارم که ۸ نفر آنها نوجوان هستند . برخی از آنها در آزادشهر هم ساکن هستند که قرار شد در آینده به عضویت کانون آزادشهر هم در آیند چون واقعا با استعداد هستند .

چه فعالیتهایی در آنجا انجام می دهید؟
روخوانی کتاب، نمایشنامه خوانی،بازی و سرگرمی،کاردستی،‌سفال،حفظ قرآن و …

چه کسانی در این کار به شما کمک کردند؟
اول از همه پدر و مادرم که واقعا در انجام کارهای فرهنگی فعال هستند و برای اینکه استعدادهای ما شکوفا شود هر کاری انجام می دهند و همه سختی ها را تحمل می کنند . در مرحله بعد مربیان کانون پرورش فکری آزادشهر که کمک فکری خوبی برایم بوده اند و اگر به چیزی احتیاج داشتم در حد توان انجام داده اند و مرا تشویق به ادامه کار کرده اند که اردوی امروز و بازدید مدیرکل از این کتابخانه کوچک نمونه آن است . در مرحله بعد بچه های روستا که بیشتر از من به این کار علاقه نشان دادند و دوست دارند که صبح تا شب کتابخانه باز باشد که بخاطر محدودیت مکانی نمی شود. همچنین از روحانی مسجدمان تشکر می کنم که ماه رمضان با برنامه های مذهبی همچون احکام ، پژوهشهای مذهبی به ما کمک کردند .همچنین از اداره اوقاف تشکر می کنم که با کمک آنها دوره ۴۵ روزه طرح نشاط معنوی را توانستم برای اولین بار در روستایمان اجرا کنم که اردوی آق امام و شرکت در محفل انس قرآن در ماه رمضان هم با کمک این اداره انجام شد .

آرزوی تو در خصوص کتابخانه ات چیست ؟
امیدوارم مسئولین این صحبتهای مرا بشنود و فضایی مناسب در این روستا ساخته شود تا در این روستای دورافتاده این کتابخانه کوچک به همراه فعالیتهای فرهنگی و هنری و ادبی آن، اوقات فراغت خوبی را برای بچه های این روستا بسازد تا برای همیشه با خاطرات آن زندگی کنند و شاید زمینه ای باشد برای اینکه بچه های اینجا استعدادهای خود را شناخته و حتی عضو کانون پرورش فکری شوند و مسیر زندگی شان به خوبی عوض شود .

در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
تشکر می کنم از همه کسانی که در این امر به من کمک کردند ؛ پدر و مادرم، پدر بزرگم، مربیانم در کانون پرورش فکری آزادشهر،دوستان در روستای رودبار و خانواده هایشان و از جناب آقای سیفی و همراهانشان هم تشکر می کنم که این همه راه را طی کردند تا کتابخانه کوچک مرا ببینند و برای کتابخانه کوچک ما تعداد زیادی کتاب و مجله هم هدیه دادند و قول دادند که برای مطالعه والدین هم کتاب هدیه دهند تا درکنار بچه ها والدین آنها هم با کتاب مانوس تر شوند .

انتهای پیام/