امروز قصد داریم کتاب یکی از نویسندگان شهرمان را به شما معرفی کنیم. این کتاب توسط جوان انقلابی اهل قلم، محسن شاکری در شرح خاطرات و  شوخی طبعی های رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس نوشته شده است. نام این کتاب خ مثل خنده خ مثل خمپاره است.

به گزارش تیترآزاد، امروز قصد داریم کتاب یکی از نویسندگان شهرمان را به شما معرفی کنیم. این کتاب توسط جوان انقلابی اهل قلم، محسن شاکری در شرح خاطرات و  شوخی طبعی های رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس نوشته شده است. نام این کتاب خ مثل خنده خ مثل خمپاره است.

آقای شاکری این کتاب را برای معرفی صفای درونی رزمندگان و فضای صمیمی و دوستانه دوران جنگ تحمیلی بر اساس خاطرات طنز رزمندگان نوشته است.

این کتاب در اجلاسیه 4000 شهید استان رونمایی شد. به گفته نویسنده این کتاب ، دفاع مقدس سرشار از آموزهای دینی و زندگی است و او تلاش داشته تا قسمتی کوچک از فضای صمیمی دوران سخت جنگ تحمیلی را به نگارش در آورد تا نشان دهد که مومنین حتی در شرایط بحرانی و طاقت فرسا روحیه شادابی و نشاط خود را از دست نخواهند داد و کاری که برای رضای خدا انجام می شود، هر چند از دید دیگران سخت و ملال آور باشد، اما از دید مومنین سراسر عاشقی و تمام لحظاتش لذت بخش است.

متاسفانه این کتاب ارزشمند تا اکنون مورد توجه مسئولین شهرمان قرار نگرفته و به مانند دیگر نویسندگان شهرمان هیچ تلاشی برای حمایت او نشده است.

اکنون یکی از خاطرات کوتاه نوشته شده در کتاب را برای شما روایات می کنیم:

اخوی عطر بزن
شبه جمعه بود. بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل، چراغها را خاموش کردند. مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود، هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک می ریخت. یک دفعه آمد و گفت: اخوی بفرما عطر بزن!... ثواب داره!

-آخه الان وقتشه؟

بزن اخوی...! بو بد میدی ... امام زمان (عج) نمی آید تو مجلس مان! بزن به صورتت کلی هم ثواب دارده!

بعد دعا که چراغها را روشن کردند، صورت همه سیاه بود!

تو عطر جوهر ریخته بود! بجه هام یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند!

این کتاب مملو از خاطرات شیرین و طنز رزمندگان دوران دفاع مقدس است و ما خواندن آن را به شما پیشنهاد می کنیم زیرا خنده واقعی را برای شما هدیه خواهد آورد . 

انتهای پیام/