پس از خروج آمریکا از برجام، دولت که از ناتوانی اروپا در عمل به تعهدات برجامیاش آگاه بود، بیش از یک سال به امید مذاکره با اروپا و یافتن راهحل دیپلماتیک، به صورت کاملاً یک طرفه تعهدات برجامی خود را انجام داد اما سوالی که مطرح میشود این است که چه کسی مسئول این خسارت است.
به گزارش تیتر آزاد به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از همان ابتدا که رقابتهای انتخاباتی سال 92 برای تصاحب جایگاه ریاست جمهوری در جریان بود، موضوع مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی برای حل مناقشات هستهای به موضوعی داغ در فضای سیاسی کشور تبدیل شد؛ انتخاب روحانی به ریاست جمهوری، این مسیر را هموار کرد و پس از حدود 2 سال مذاکره و رفتوآمدهای سیاسی بالاخره در تیر 94 توافق برجام امضا شد.
یکی از مهمترین توجیهاتی که طرفداران گفتمان مذاکره برای پیشبرد دیدگاه خود در افکار عمومی مطرح میکردند، حساب هزینه و فایده مقاومت بود؛ آنان مدعی بودند مقاومت در برابر زیادهخواهی غرب در موضوع هستهای، هزینههای زیادی برای کشور ایجاد کرده است و نباید بیش از این هزینهای به کشور تحمیل شود.
به عنوان نمونه سیروس ناصری، دیپلمات و عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای در مهرماه 94 در نشستی درباره برجام میگوید: «بین 100 تا 150 میلیون دلار در روز هزینه مستقیم تحریم علیه ایران است. مردم برای یک دوره این هزینه را قبول کردند اما وقتی با توافق هستهای مواجه شدند و دیدند که این مسأله قابل حل است و به یک توافق خوب رسیدیم توجیهی ندارد که این هزینه ها ادامه پیدا کند.»
همچنین روحانی در آذرماه 97 میگوید: «اینکه برجام باشد یا نباشد باید برای مردم ترجمه شود که بودن آن چه قدر سود دارد و نبودنش چقدر میتواند ضرر داشته باشد، مگر میشود در دنیای امروز با بانکهای جهان همکاری نداشت؟ ... اداره کشور با مردم است و باید برای آن از مردم سؤال شود. باید هزینه کارها به مردم گفته شود که اگر کاری انجام گرفت یا نگرفت چه تسهیلات و هزینههایی برای مردم به دنبال دارد».
هزینههای مماشات با غرب بیشتر است یا مقاومت در برابر آنها
بر اساس منطق رئیسجمهور که در جریان رقابتهای انتخاباتی سال 92 گفته بود: «آمریکاییها کدخدا هستند و با کدخدا بستن راحتتر است» انتظار میرفت پس از خروج آمریکا از توافق برجام، ایران نیز از این توافق خارج شود زیرا بدون حضور آمریکا در برجام، عملاً راهی برای حفظ منافع ایران از این توافق وجود نخواهد داشت.
با این حال پس از خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای بانکی و نفتی، تیم دیپلماسی دولت به دلیل خوشبینی به طرفهای غربی و امید داشتن به حل مناقشات از طریق مذاکره، بار دیگر سیاست نرمش و مماشات را در برابر کشورهای اروپایی در پیش گرفت و تلاش کرد منافع برجام را بدون حضور آمریکا در این توافق حفظ کند.
از این رو مذاکرات و رفت و آمدهای سیاسی، این بار با طرفهای اروپایی ادامه پیدا کرد و فرصتها برای ایران به امید وعدههای پوچ کشورهای اروپایی از دست رفت.
از زمان خروج آمریکا از برجام تا به امروز کشورهای اروپایی تلاش کردهاند با وعدههای پوچ، ایران را در برجام نگه دارند. کمیسیون اروپا چند روز پس از خروج آمریکا از برجام طی بیانیهای اعلام کرد: فرایند رسمی برای اجرای چهار تصمیم جهت مقابله با تحریمهای آمریکا را آغاز کرده است و در صورتی که اعضای شورا و پارلمان اروپا مخالفت نکنند، این تصمیمات بعد از دو ماه اجرایی خواهد شد. از مهمترین اقداماتِ وعده داده شده بهروزرسانی قانون مسدودسازی و ایجاد سازوکاری برای انتقال درآمدهای حاصل از فروش نفت به ایران بود.
نه بهروزرسانی قانون مسدود سازی مانع خروج شرکتهای اروپایی از ایران شد و نه بانک سرمایهگذاری اروپا حاضر به همکاری با ایران جهت تسهیل مبادلات تجاری گردید. پس از آن بود که کشورهای اروپایی در مهرماه 97 وعده ایجاد یک کانال ویژه مالی را به ایران دادند که آن هم پس از ماهها تعلل، به ایجاد سازوکاری ختم شد که تنها در محدوده کالاهای غیر تحریمی آمریکا عمل قرار است عمل کند.
اجرایی شدنِ همین سازوکار معیوب نیز در گرو اما و اگرهای فراوانی است که فعلاً امیدی به اجرای آن نیست. در نهایت، اروپا پیشنهاد اعطای یک خط اعتباری 15 میلیارد دلاری را به صورت وام به ایران داد تا ایران کاهش تعهدات برجامی خود را متوقف کند که این طرح هم به گفته رئیسجمهور، به دلیل مخالفت آمریکا به سرانجام نرسید.
خسارتهای برجام پس از خروج آمریکا از این توافق به عهده کیست؟
اگرچه دولتمردان ادعا میکردند با برجام، هزینههای تحریم علیه ایران را برداشتهاند، اما تجربه چند سال مذاکره و مماشات با غرب نشان داد هزینه سازش بیشتر از هزینه مقاومت است. با این حال موضوعی که جای تأمل دارد این است که ظاهراً از همان زمان خروج آمریکا از برجام، برای مسئولین دستگاه دیپلماسی کشور مسجل شده بود که اروپا بدون اجازه آمریکا نمیتواند تعهدات برجامی خود را در قبال ایران انجام دهد.
محمد جواد ظریف به تازگی در ضمن توئیتی گفته است: «فلج بودن سه کشور اروپایی در عمل به تعهدات خود بدون اجازه ایالاتمتحده، از ماه مه ۲۰۱۸ (اردیبهشت 97) عیان بوده است. راهحل این نقیصه، عزم خود را جزم کردن برای شکل دادن مسیری مستقل است و نه تکرار طوطیوار ادعاها و درخواستهای ایالاتمتحده که با برجام همخوانی ندارد.»
در چنین شرایطی لازم است دولتمردان به صورت شفاف برای مردم توضیح دهند که اگر میدانستند اروپا بدون اجازه آمریکا نمیتواند به تعهدات برجامی خود عمل کند، چرا پس از خروج آمریکا از برجام، حدود یک سال و نیم تعهدات برجامی ایران را به صورت کاملاً یک طرفه و در حالی که تحریمهای بانکی و نفتی علیه ایران برقرار بود، انجام دادند و چه کسی مسئول این خسارت است؟